دسترسی به اینترنت شاخص جدید تعریف فقربا روی کار آمدن دولت سیزدهم اینترنت و فضای مجازی یکی از مباحث مورد تاکید بوده است اگرچه در یکسال قبل مشکلاتی در این خصوص از سوی کاربران و شرکتهای ارایهدهنده این خدمات مطرح شده است.
اگرچه امروزه اهمیت دسترسی کشورها به اینترنت به وسیله دولتها مورد تایید سازمانهای بینالمللی و صاحبنظران و کارشناسان ارتباطات و توسعه قرار گرفته است و یکی از شاخصهای اندازهگیری فقر در کشورها محسوب میشود.
علت اینکه عدم دسترسی به اینترنت جزو پارامترهای فقر تعریف شده به دلیل گرده خوردن زندگی مردم با اینترنت است. از کسب و کارها گرفته تا سرگرمیو حتی خرید آنلاین و تاکسی آنلاین نیاز به اینترنت است. به طوری که ارتباطات میتواند؛ باعث بهبود بهرهوری اقتصادی، حاکمیت، آموزش، بهداشت و سلامتی و کیفیت زندگی بهخصوص در مناطق حاشیهای شود.
حتی در این خصوص دولت سیزدهم در اقدامیدر راستای این پارامتر، اقدام به اختصاص اینترنت رایگان سه دهک پایین کرد هرچند این بسته 40 گیگی بیشتر برای اینترنت داخلی در نظر گرفته شده است. 30 گیگ این بسته برای مصرف داخلی و 10 گیگ آن برای مصرف خارجی در نظر گرفته شده است.
یونیسف در گزارش 2020 اعلام کرده است که دو سوم کودکان ۳ تا ۱۷ سال و ۶۳ درصد افراد ۱۵ تا ۲۴ ساله در خانههایشان به اینترنت دسترسی نداشتند. وقوع همهگیری کرونا و دورکاری کسب و کارها بهخصوص مدارس و دانشگاهها عملا نشان داد که فرزندان خانوارهای فقیر، روستایی و کمدرآمد بهخاطر دسترسی نداشتن به اینترنت و ادوات دسترسی به آن از همسالانشان عقب افتادند.
طبق دادههایی که یونیسف از ۸۵ کشور تهیه کرده، در کشورهای پردرآمد از هر ۱۰ دانشآموز ۹ نفر به اینترنت در خانه دسترسی دارند درحالیکه در کشورهای کمدرآمد این رقم یک نفر از هر ۲۰ دانشآموز است. این کشورها اغلب به دلایلی چون ضعف زیرساختهای اینترنت پرسرعت، عدم دسترسی افراد به ابزارهای استفاده و گران بودن و در مواردی دیدگاههای محدودکننده، امکانهای پیشرفت را از دست میدهند.
نتایج تحقیقاتی در دانشگاه میشیگان نشان داده دسترسی محدود به اینترنت در مناطق روستایی در عقب افتادن تحصیلی دانشآموزان نقش دارد و این شکاف تحصیلی در کل زندگی آنها ادامه پیدا میکند. کسب مهارتهای دیجیتال به طیف وسیعی از مهارتها فراتر از تکنولوژی شامل توانایی زبانی و محاسبه منجر میشود و تلاش کشورها برای رساندن اینترنت پرسرعت به خانهها چه مدارس باز باشند و چه نه، ضروری است. این تحقیقات میگویند کسانی که دبیرستان را بدون دسترسی به اینترنت پرسرعت سپری میکنند، فرصتهای شغلیشان در آینده محدود به مشاغل کمدرآمد خواهد شد.
اینترنت به عنوان ابزاری قدرتمند برای مشارکت در توسعه، نخستین بار توسط جوزف استیگلیتز(Joseph Stiglitz) اقتصاددان ارشد قبلی بانک جهانی در اولین کنفرانس شبکه توسعه که در بن آلمان در دسامبر 1999 برگزار شد؛ مورد تاکید قرار گرفت.
در آن مقطع وی خاطرنشان کرد که در کار توسعه این شبکه عظیم، هم موقعیتها و هم خطراتی وجود دارد. از جنبه خطرات، رشد اینترنت در ایالات متحده و دیگر کشورهای توسعهیافته بسیار بیشتر از کشورهای در حال توسعه بوده است. این مساله ممکن است اینترنت را به صورت ابزاری برای افزایش و نه کاهش شکاف بین کشورهای توسعهیافته و کشورهای در حال تو سعه درآورد. امروزه هر کودکی در هر نقطه از دنیا که به اینترنت دسترسی داشته باشد؛ کتابخانه جدید الکساندریا را در دسترس خود دارد.
استیگلیتز معتقد به این رویکرد است که جهانی بنگرید و محلی دوبارهآفرینی کنید. به عبارت دیگر دانش جهانی کسب شده از مخازن کنونی، مانند کتابخانههای بزرگ، بانکهای اطلاعاتی و دیگر منابع دانش که به وسیله اینترنت در دسترس است، باید نهادینه شده، دوباره کشف شود و به موقعیتهای محلی بازگردانده شود.
در مناطق دور از اینترنت به علت پایین بودن کیفیت اینترنت و گران بودن و عدم دسترسی به آن باعث ایجاد شکاف دیجیتال میشود به صورتی که طبقه مرفه به واسطه دسترسی آسان به سرعت به جلو میرود و طبقه فرودست در تامین نیازهای اساسی خود درمانده است.
حتی در برخی کشورها هر چقدر از پایتخت به مرزها حرکت کنید این اختلاف را به وضوح مشاهده خواهید کرد. تجمع انواع سرویسها و زیرساختها در برخی شهرها، باعث عدم اعتدال در توسعه زیرساخت دیجیتالی میشود.
جهانی بنگرید و محلی دوبارهآفرینی کنید تفسیرش این میشود که نیازی نیست تمام افراد به واسطه نبود زیرساختهای لازم از محل بومی خود برای دسترسی به منابع به شهرهای دیگر مهاجرت کنند.
اتفاقی که در حال حاضر و به ویژه در ایام کرونا شاهد جابهجایی مردم و دانشآموزان به مناطق دیگر برای دسترسی به اینترنت برای امکان ادامه تحصیل بودیم.
اینترنت پرسرعت برای رشد اشتغال و اقتصاد نیز ضروری است. پاندمیکرونا نشان داد عدم دسترسی به اینترنت و محرومیت از ابزارهایی مثل تلفنهای هوشمند یا تبلت، با وضعیت استانها از نظر توسعهیافتگی ارتباط دارد و مدیران میبایست همواره با رصد شهرها، عدالت دیجیتال را برقرار کنند. آنچه مسلم است هر شخصی که به پهنای باند بیشتری دسترسی داشته باشد به منابع آموزشی و امکانات بیشتری دسترسی دارد و بهطور مشخص در کسب مهارت و دانش و آینده شغلی، موقعیت بالاتری نسبت به افرادی دارد که از این ابزار محروم هستند.
امروزه اقتصاد دیجیتال معانی گسترده در موضوعاتی چون گردشگری، دیپلماسی دیجیتال، شناسایی استعدادها، بهداشت و درمان و غیره پیدا کرده است و در علم اقتصاد، اقتصاد دیجیتال، از پارامترهای تولید ناخالص GDP محسوب میشود.
در همین خصوص آخرین گزارش منتشر شده توسط اداره پژوهشهای اقتصادی دولت آمریکا (BEA) در آگوست 2020 خبر از سهم 9 درصدی اقتصاد دیجیتال در GDP ایالات متحده در سال 2018 میدهد. در واقع یک تریلیون و 849 میلیارد دلار از بزرگترین اقتصاد جهان به اقتصاد دیجیتال متعلق است. این رقم چیزی نزدیک به حجم کل اقتصاد ایتالیا در سال 2020 است. در سال 2005 نیز ۷/۳ درصد از اقتصاد آمریکا، معادل 948 میلیارد دلار مربوط به حوزه اقتصاد دیجیتال میشد.
آمار مربوط به اقتصاد دیجیتال در کشور ما اما کمی متناقض به نظر میآید. خبرگزاری ایرنا، اردیبهشتماه ۱۴۰۰ گزارش داده بود: «سهم اقتصاد دیجیتال در GDP ایران از ۲/۶ درصد در سال ۹۲ به ۶/۸۷ درصد در سال ۹۹ افزایش یافته است. با آنکه متوسط رشد در این بخش از متوسط رشد در سایر بخشهای اقتصاد ایران بیشتر بوده، اما هنوز فاصله زیادی تا میانگین ارزش آن در اقتصاد جهان دارد. پیشبینی کارشناسان این است که سهم اقتصاد دیجیتال از GDP تا پایان امسال به ۷/۴۵ درصد برسد.»
آنچه مشخص است پاسخ مدیران در محدودیت، اختلال، گرانی و سایر مشکلات دسترسی به اینترنت علاوه بر موضوعات اخلاقی و فرهنگی، موضوعات امنیتی و همچنین جرایم مرتبط با این حوزه است.
اما این در حالیست که اکثر حملات و چالشهای سایبری ریشه در عقبماندگی زیرساختها دارد. کما اینکه اکنون یک پلتفرم داخلی رتبه اول در کلاهبرداری را از نمونههای خارجی ربود و پلیس فتای تهران با اعلام شکایت 10هزارتایی از این پلتفرم نشان داد که صرفا محدودیت نمیتواند مانع جلوگیری از مشکلات شود.
لذا اگر میخواهیم در دنیای مدرن جایی داشته باشیم باید یاد بگیریم چطور با وجود آسیبهایی که ممکن است این جهان داشته باشد خود را مدیریت کنیم و به بچهها مهارتهایی بیاموزیم که دچار آسیب نشوند و این مسوولیت خود افراد، خانوادهها و تشکلهای محلی است که با امکاناتی که دولت فراهم میکند این مخاطرات را مدیریت کنند.
با توضیحاتی که ذکر شد، یکی از نقدهایی که به طرح صیانت وارد بود موضوع سهم اقتصاد دیجیتال در GDP بود و از جمله این پرسش که اگر بر فرض و به طور کامل اینترنت داخلی راهاندازی شود و تمام فیلترشکنها مسدود شوند و سرویسهای خارجی هم بومیسازی شوند، کاربران سایر کشورها به پلتفرمهای ایرانی مهاجرت خواهند کرد؟
علاوه بر این با محلی شدن اینترنت، در موضوعاتی چون ارتقای دانش سایبری و امنیتی، دسترسی به منابع علمی و غیره نیز در حوزه ارتباطات جهانی احتمالا با مشکلاتی مواجه خواهیم شد.
تنها در یک نمونه و در عرصه رسانهای آنچه احتمالا رخ خواهد داد این است که از ایران تصویری مخدوش و تحریفشده به دنیا مخابره میشود که در رسانههای خارجنشین فارسی و غیرفارسی منتشر شده و مردم دنیا باور خواهند کرد.
به عنوان مثال و با وجود سالها گسترش شبکههای اجتماعی و ارتباطات در دنیا شاهد بودیم که بستکبالیست ایرانی که در سالهای اخیر در آمریکا بازی میکرد، میگفت: مردم آمریکا فکر میکنند که ایرانیها با چهارپایان رفت و آمد میکنند و امکان ندارد که من گواهینامه داشته باشم و بتوانم یک ماشین را برانم.