سوال "KPI چیست؟" در بسیاری از جلسات این سوال مطرح می شود. اگر می خواهید پیشرفت شرکت خود را افزایش دهید، ممکن است در مورد KPI ها و اینکه چگونه می توانند به رشد کسب و کار شما کمک کنند تعجب کنید. بررسی عملکرد از طریق شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI)، به تیم شما میگوید که چه زمانی به امتیاز رسیدهاید یا کوتاهی کردهاید. اما چگونه KPI های مناسب برای کسب و کار خود را انتخاب می کنید؟
در این پست، ما به شما توضیح خواهیم داد که KPI چیست، روی کدام KPI باید تمرکز کنید، و چگونه می توانید معیارهایی را که برای کسب و کارتان مهم هستند، افزایش دهید. ما در این مقاله به نکات زیر می پردازیم:
KPI مخفف شاخص عملکرد کلیدی است. KPIها عملکرد و پیشرفت به سمت یک هدف خاص را در طول زمان اندازه گیری می کنند. آنها به حفظ اهداف اولیه یک تجارت در خط مقدم کمک می کنند.
چه KPI برای یک کمپین یکباره یا یک کمپین بلندمدت باشد، میتواند به تیمها کمک کند تا پیشرفت خود را پیگیری کنند، نتایج را بهبود بخشند و در مسیر درست باقی بمانند. کسب و کارها از KPI استفاده می کنند تا بفهمند که آیا به اهداف اصلی خود می رسند یا خیر، این KPIها معمولاً سلامت و عملکرد کلی سازمان را پیگیری می کنند.
دپارتمان ها از KPI برای نشان دادن ارزش تلاش های خود به کسب و کار استفاده می کنند. این شاخصهای عملکرد به تیمها کمک میکند تا برای رسیدن به نتایج تعیینشده کار کنند و مسائلی را که مانع رسیدن به آن اهداف میشوند، حل کنند، و کارکنان از KPI استفاده می کنند تا بفهمند که چگونه تلاش های فردی آنها به اهداف پروژه، تیم و سازمان کمک می کند.
KPIها همچنین می توانند به ردیابی اثربخشی موارد زیر کمک کنند:
KPI همچنین برای همکاری بین بخشها مفید است، زیرا دیدن اینکه تیمهای دیگر در یک نگاه برای چه چیزی تلاش میکنند را آسان میکند. شاخصهای کلیدی عملکرد به شرکتها میگویند که آیا تصورات آنها درست است و آیا کاری که انجام میدهند نتیجه بخش است یا خیر.
نکته مهم: KPI ها باید ضروری ترین شاخص های شما را اندازه گیری کنند
به عنوان مثال، تیم رسانههای اجتماعی شما ممکن است دارای مقادیر زیادی داده باشد که میتوانند به عنوان KPI عمل کنند. با این حال، آنها فقط باید مواردی را انتخاب کنند که با اهداف تجاری گسترده تر همخوانی دارند. برای مثال ما شاخص بررسی خود را آگاهی از برند انتخاب می کنیم، در این مورد، تعداد فالوورها، دسترسی به پستها و کامنت ها احتمالاً معیارهای KPI رسانههای اجتماعی برای اندازهگیری خواهند بود.
با در نظر گرفتن این موضوع، داشتن KPI به معنای محدود کردن تمرکز خود به چند معیار حیاتی است که بیشترین تأثیر را بر تجارت شما خواهد داشت.
مردم سراسر جهان در سال 2020 64.2 زتابایت داده تولید و مصرف کردند. و طبق آمار Statista، این تعداد باید تا سال 2025 به 181 زتابایت برسد. اما زتابایت چقدر است؟ یک میلیارد ترابایت و یک ترابایت چقدر است؟ حدود یک تریلیون بایت این اطلاعات زیادی است، این بدان معناست که کسب و کار شما بیش از هر زمان دیگری اطلاعات را پردازش می کند.
هنگامی که یک KPI برای کسب و کار یا تیم خود انتخاب می کنید، تمرکز تلاش های شما را محدود به آن می کند. این یک استراتژی است که می تواند به تیم شما کمک کند تا حول مهم ترین چیزها جمع شود، میتواند تیمها را وادار کند تا سریعتر به نتایج دست پیدا کنند، بهرهورتر باشند و در صورت نیاز تغییرات مفیدی ایجاد کنند.
KPI بیشتر از یک عدد است، این یک پیام است، داستانی که به سرعت به تیم شما نشان می دهد که آیا به سمت اهدافی که با هم تعیین کرده اید حرکت می کنید یا خیر. شاخص های کلیدی عملکرد می تواند در موارد زیر به شما کمک کند:
KPIهای قوی می توانند به کسب و کار شما در صرفه جویی در زمان کمک کنند، بینش های مهم را دریافت کنند، مدیریت را هدایت کنند و کسب و کار شما را در مسیر رشد بلندمدت نگه دارند. از آنجایی که KPIها بسیار حیاتی هستند، تعیین KPIهای مناسب برای کسب و کارتان ضروری است KPI اشتباه می تواند حتی قوی ترین تیم را مختل کند.
به عنوان مثال، بگویید تیم بازاریابی شما در حال انتخاب یک KPI برای اهداف رشد خود است. رتبه بندی در نتایج موتورهای جستجو برای یک وبلاگ مهم است، بنابراین میزان رتبه بندی کلمه کلیدی شماره 1 می تواند KPI خوبی به نظر برسد. اما اگر کلمات کلیدی رتبه برتر وبلاگ شما با اهداف تجاری شما مرتبط نباشد چه؟ اگر آن کلمات کلیدی حجم ترافیک پایینی داشته باشند یا به سرنخ های واجد شرایط وصل نشوند چه؟ در این شرایط، ترافیک ارگانیک احتمالا KPI بهتری است.
در حالی که شاخصهای متفاوتی از عملکرد وجود دارد که یک کسبوکار میتواند آنها را اندازهگیری کند، اکثر آنها در دو دسته قرار میگیرند:
یک KPI کمی از اعداد برای اندازه گیری پیشرفت به سمت یک هدف استفاده می کند. اکثر KPI ها کمی هستند، مانند تعداد فروش های یک محصول، بلیط های یک کنسرت، یا درآمد سالانه.
یک KPI کیفی دادههای غیر عددی مانند نظرات مشتری یا مشارکت کارکنان را ردیابی و بررسی میکند، در حالی که راه هایی برای به دست آوردن داده های کمی از تحقیقات کیفی وجود دارد، این KPI ها بر روی داده های غیر عددی تمرکز می کنند.
به عنوان مثال، فرض کنید یک شرکت به تازگی محصول جدیدی را به صورت آنلاین منتشر کرده است. به محض اینکه محصول فعال شد، معیارهای کمی مانند:
در همان زمان، این شرکت داده های کیفی مانند بررسی محصول و نظرسنجی مشتریان را نیز پیگیری می کند. این داده ها می تواند به تیم کمک کند تا بفهمد مردم چگونه به محصول واکنش نشان می دهند و چگونه به بهبود آن ادامه دهند.
اکثر کسب و کارها از بیش از یک KPI برای ردیابی عملکرد استفاده می کنند و ممکن است KPIها را برای رسیدن به یک هدف تعیین شده ترکیب کنند. اقدامات دیگری نیز وجود دارد که شرکتها از آنها برای دستیابی به اهداف تجاری خود استفاده میکنند.
شاخص های کلیدی عملکرد پیشرو: این نوع شاخص داده های کمی است که به یک کسب و کار کمک می کند تا پاسخ های بالقوه به یک تغییر را اندازه گیری کند. به عنوان مثال، اگر یک کسب و کار SaaS قصد دارد یک ویژگی جدید را راه اندازی کند، شاخص های پیشرو می توانند به آن کمک کنند تا نتایج آینده را پیش بینی کند.
شاخص های کلیدی عقب مانده: اینها نتایج را پس از تغییر اندازه گیری می کنند تا بررسی کنند که آیا این تغییر مطابق انتظارات است یا خیر. گاهی اوقات به این شاخص ها، شاخص های خروجی نیز می گویند. به عنوان مثال، پس از راه اندازی کسب و کار SaaS در بالا، شاخص های عقب مانده نتایج واقعی انتشار را نشان می دهند.
KPIهای پیشرو و عقب مانده می توانند به تیم ها کمک کنند تا اصلاحات را زودتر انجام دهند، این اطلاعات می تواند در طول زمان در زمان، تلاش و سرمایه گذاری کسب و کار صرفه جویی کند.
شاخص های کلیدی ورودی: اینه شاخص ها منابع مورد نیاز یک کسب و کار را برای یک کمپین، پروژه یا فرآیند ردیابی می کنند.
شاخص های فرآیند: شاخص های فرآیندی چگونگی عملکرد یک فرآیند جدید را ردیابی می کنند و به هدف گذاری در تغییرات احتمالی کمک می کنند. به عنوان مثال، یک KPI فرآیند متداول، زمانی است که برای بستن یک تیکت پشتیبانی نیاز است.
شاخص های عملی: این شاخص ها فرآیندهای داخلی فعلی شرکت و نحوه تأثیر آنها بر سایر بخش های کسب و کار را دنبال می کنند.
شاخص های جهت دار: این KPIها به عملکرد کلی شرکت نگاه می کنند. آنها ممکن است روی روندهای درون شرکت یا در مقایسه با رقبا تمرکز کنند.
شاخص های عملی: شاخصهایی مانند این شاخص ها نشان میدهند که یک شرکت تا چه اندازه به تغییرات داخلی تجاری متعهد است و آن را انجام میدهد. مثالها عبارتند از KPIهایی که تغییرات فرهنگ، احساسات کارکنان یا ابتکارات DEI را دنبال میکنند. این اطلاعات اغلب پیشرفت را در یک دوره زمانی مشخص اندازه گیری می کنند.
به زودی با ادامه این مقاله با شرکت تبلیغاتی ایده همراه باشید.