در نگاه اول، سریال WandaVision به نظر یک اثر طنز در سبک سیتکامهای خانوادگی سالهای دور است.
واندا ماکسیموف (Wanda Maximoff)، یا همان اسکارلت ویچ (Scarlet Witch)، با ویژن (Vision) به عنوان زن و شوهری خوشبخت در خانه خود با مشکلات روزمره مثل مهمانیهای شام فاجعه بار و نقشه برای بچه آوردن دست و پنجه نرم میکنند؛ آن هم در ظاهر در جلوی مخاطبان حاضر در استودیو.برای دنبال کردن اخبار سینما با ما همراه باشید.
اما در این بین یک پیچش داستانی وجود دارد: این زندگی شاد آنها تقریباً به طور قطع توهم واندا است، مخصوصاً که میدانیم ویژن در طی وقایع Avengers: Infinity War توسط تانوس کشته شد. به نظر میرسد واندا که تواناییهای کنترل ذهن دارد، به یک دنیای خیالی وارد شده که در آن او و ویژن میتوانند به همراه هم در آمریکاییترین حالت ممکن با هم به شکل «عادی» زندگی کنند. هر قسمت که در دههای متفاوت جریان دارد، از یک سیتکام کلاسیک محبوب مثل I Love Lucy یا Bewitched الهام گرفته است.
اما نباید فریب WandaVision را خورد؛ وقایع این سریال در دنیای سینمایی مارول جریان دارند و برعکس سریالهایی مثل Jessica Jones یا Daredevil، به طور مستقیم با این دنیا در ارتباط است. هم واندا (با بازی الیزابت اولسن) و هم ویژن (با بازی پل بتانی) در چندین فیلم از دنیای سینمایی مارول حضور داشتهاند. اگر فیلمهای مربوط به این شخصیتها را تماشا نکرده باشید، ممکن است در حین تماشای WandaVision گیج شوید.
در واقع، WandaVision به عنوان سکوی پرتاب فاز چهارم دنیای سینمایی مارول عمل میکند که به دلیل عقب افتادن اکران فیلمهای Black Widow و The Eternals به خاطر پاندمی کووید ۱۹، به تعویق افتاده بود. کوین فایگی به عنوان رئیس مارول استودیوز بیان کرده که WandaVision پایهگذار داستانهای فیلمهای آتی مارول مثل Doctor Strange: Multiverse of Madness و Spider-Man: Homecoming 3 خواهد بود.
ولی در واقع WandaVision در هسته خود یک سریال مرموز است که ریشه در جزئیات دنیای مارول نهفته. چرا واندا این دنیا را خلق کرده است؟ آیا کسی او را مجبور به این کار میکند؟ چرا اشارات به هایدرا (HYDRA) و دیگر سازمانها در همه جای سریال هستند؟ کدام شخصیت آشنای مارول اسم واندا را از طریق رادیو صدا میکند؟ این سریال پر از ایستراگهایی است که اشاره میکنند ماجرای واندا چیست.
در ادامه میتوانید تمام اشارات، جزئیات و ایستراگهای وانداویژن را که ممکن است از دست داده باشید، ببینید.
کاترین هان در قسمتهای اولیه WandaVision نقش یک همسایه فضول به اسم اگنس را بازی میکند. اما شاید فضولی او دلیل دیگری داشته باشد.
در کمیکها، واندا یک همسایه به نام آگاتا هارکنس (Agatha Harkness) دارد. برخی از مخاطبان به این اشاره میکنند که اگر آگاتا و هارکنس را با هم ترکیب کنید، نام اگنس به دست میآید. دیگر طرفداران تیز بین نیز متوجه این نکته شدهاند که اگنس همیشه یک جواهر در WandaVision به همراه دارد، دقیقاً مثل آگاتا در کمیکهای اسکارلت ویچ.
آگاتا هارکنس جادوگری است که در کمیکها به واندا آموزش میدهد. او حتی به واندا کمک میکند که از ویژن باردار شود که به صورت عادی به خاطر اندروید بودن همسرش ممکن نیست. البته باردار شدن اسکارلت ویچ بدون کمک اگنس در انتهای قسمت دوم اتفاق میافتد.
خبر بد برای اگنس این است که رابطه واندا و آگاتا در دنیای کمیکها به خوبی پیش نمیرود. با این وضع باید یک چشم را روی کاترین هان متمرکز کرد.
تا به این جای کار در هر قسمت از WandaVision یک تبلیغات ساختگی وجود دارد که حاوی ایستراگی از دنیای مارول میشود. در قسمت اول، یک مرد و یک زن توستری را که به وسیله صنایع استارک (که صاحب آن خانواده تونی استارک هستند) ساخته شده تبلیغ میکنند. وقتی هم که این توستر شروع به فعالیت میکند، صدای بوق متوالی و نوری قرمز رنگ تولید میکنند. وضعیتی که برای یک تبلیغات کمی ارعاب آور است.
شاید این تبلیغ نشانی از این باشد که واندا نسبت به تونی استارک احساست متناقضی دارد. در طول دوران حضور آنها در دنیای سینمایی مارول، استارک دوست چندان خوبی برای واندا ماکسیموف نبود. تونی به اسکارلت ویچ و برادرش کوئیکسیلور (Quicksilver) حمله کرد، یک هوش مصنوعی قاتل به نام اولتران (Ultron) ساخت که قصد نابودی دنیا را داشت و برادرش را نیز از بین برد و در نهایت هم واندا را تحت حبس خانگی قرار داد چون اعتقاد داشت او نمیتواند تواناییهایش را کنترل کند.
اما از سوی دیگر، تونی استارک عامل به وجود امدن ویژن بود. آیا ویژن و این توستر به هم مربوط هستند؟ شاید هم در ادامه سریال این استعاره بهتر توضیح داده بشود.
در طی مهمانی شام فاجعهبار، واندا و ویژن یک بطری نوشیدنی به اسم Maison du Mépris را سرو میکنند که نامش به فرانسوی «خانه تحقیر» (House of Contempt) ترجمه میشود. با این حال، یک ترجمه دورِ دیگر برای آن «خانه عذاب» (House of Misery) است. حالا با هر ترجمهای، یک M بزرگ را نیز میتوان روی برچسب بطری دید که به احتمال زیاد اشارهای به خط داستانی House of M است.
در خط داستانی House of M، واندا عامل مرگ تعدادی از همراهان اونجرز خود و ویژن میشود. به این ترتیب او خودش را فریب میدهد که پسران دوقلویی از ویژن دارد اما مگنیتو (Magneto) به واندا میگوید که این بچهها واقعی نیستند. در نتیجه اسکارلت ویچ از تواناییهای کنترل ذهن خودش استفاده میکند تا تمام دنیا را فریب دهد که آنها در یک دنیای موازی زندگی میکنند و در آن بچههایش واقعی هستند.
به نظر WandaVision حداقل به صورت خیلی غیروفادارانه از این کمیک اقتباس کرده باشد. شبیه به خط داستانی House of M، واندای دنیای سینمایی مارول با تصور این که میتواند با کشتن ویژن جلو تانوس را در به دست آوردن سنگ ذهن بگیرد، او را از بین میبرد. حالا هم ظاهراً اسکارلت ویچ دچار اندوه شده و از تواناییهایش برای دلداری به خود استفاده میکند. برچسب این بطری نوشیدنی میتواند اشارهای به این باشد که واندا کسی است که این دنیا را کنترل میکند و حتی شاید خلق این دنیای خیالی عواقبی برای دنیای واقعی دارد.
در دنیای سینمایی مارول، شیلد یک سازمان ضد تروریستی بود که برنامه Avengers Initiative را استارت زد، تمام اونجرز را دور هم جمع و (معمولاً) به آنها وظایفی موکول کرد. گرداننده این سازمان نیک فیوری (Nick Fury) با بازی ساموئل ال. جکسون بود تا این که گروهی به نام هایدرا (HYDRA) به این سازمان نفوذ کرد و به این ترتیب شیلد کنار گذاشته شد. از آن وقت به بعد، فیوری روی سازمان دولتی دیگر کار کرد که به طور خاص به مقابله با خطرات فرا طبیعی و فضایی تمرکز دارد. (در انتهای Spider-Man: Far From Home نیک فیوری را در حالی میبینیم که در یک سفینه فضایی و جایی خارج از زمین وقت میگذراند.)
تا جایی که کمیکها میتوانند کمک کنند، این سازمان جدید سورد نام خواهد داشت. طبیعی هم هست که مأموران سورد از یک شمشیر [سورد] برای نمادشان استفاده کنند. وقتی واندا هلیکوپتر را برای بررسی برداشت، یک شمشیر را در بغل آن دید. به نظر یک هلیکوپتر واقعی سورد قصد ورود به دنیای اسکارلت ویچ را داشت اما به نحوی تبدیل به یک اسباب بازی شد.
واندا در طی قسمت دوم با شخصیتی جدید آشنا میشود. این زن که بازیگر او تیونا پریس است، خودش را جرالدین (Geraldine) معرفی میکند. با این حال، میدانیم که پریس در واقع ایفاگر شخصیتی به نام مونیکا رمبو است.
مخاطبانی که به تماشای فیلم Captain Marvel نشسته باشند قبلاً مونیکا رمبو را دیدهاند. او دختر ماریا رمبو (Maria Rambeau)، یکی از دوستان کاپیتان مارول است که در طی وقایع فیلم یک دختر بچه بود. وقایع Captain Marvel در دهه ۹۰ میلادی جریان داشت ولی WandaVision در دوران حال حاضر و بعد از وقایع Avengers: Endgame اتفاق میافتد. طبیعتاً مونیکا در طول این مدت بزرگ میشود.
این احتمال وجود دارد که مونیکا در واقع یک مأمور سورد است، یا شاید هم به صورت مستقل قصد دارد به واندا کمک کند. در هر حال مادرخوانده او کاپیتان مارول است و عجیب خواهد بود اگر مونیکای بزرگ شده تصمیم بگیرد تبدیل به یک شخصیت شرور شود. وقتی مونیکا و واندا اولین بار همدیگر را میبینند، مونیکا اعتراف میکند که نمیداند در این جا چه کار میکند. ممکن است که او در دنیای خیالی واندا گیر افتاده باشد یا به مأموریتی فرستاده شده اما نمیداند چطور از مخمصه رهایی پیدا کند. از روی تریلرها میدانیم که قرار است او را در قسمتهای دیگر دوباره ببینیم.
یکی از دیالوگهای اگنس احتمالاً معنای عمیقتری داشته باشد. در طی جلسه زنان خانهدار که قصد آمادهسازی نمایش استعدادها را دارند، سرگروه آنها میگوید که: «شیطان در جزئیات است» و اگنس نیز در جواب میگوید «آن تنهایی جایی نیست که او در آن است».
شاید در نگاه اول این فقط یک شوخی باشد اما بسیاری از طرفداران مارول این تئوری را مطرح کردهاند که شیطان مارول، مفیستو (Mephisto)، قرار است در WandaVision مورد استفاده قرار بگیرد. مفیستو یکی از ویلنهای بزرگی است که در کمیکها در برابر اسکارلت ویچ قرار گرفته. این شیطان حتی از جادوی خود استفاده aمیکند تا توهمات واندا را تقویت کند. آگاتا هارکنس نیز نقشی مهم در تقابل بین واندا و مفیستو ایفا کرده است.
اگر مفیستو در WandaVision حاضر نباشد، پس این دیالوگ حداقل توانسته برای طرفداران سرسخت مارول جذابیتی خلق کند.
وقتی که واندا بعد از جلسه ملاقات آمادهسازی نمایش استعدادها در حال تمیز کردن است، موزیک «کمکم کن راندا» (Help Me Rhonda)، که عنوانی شبیه به «کمکم کن واندا» (Help Me Wanda) دارد، از رادیو پخش میشود. سپس یک صدا که به واندا میگوید «چه کسی این بلا را سر تو میآورد؟» موزیک را ثطع میکند.
طرفداران گوش تیز توانستند صدای رندل پارک که ایفاگر نقش مأمور جیمی وو در فیلم Ant-Man and the Wasp بود را تشخیص دهند. در آن فیلم، جیمی این وظیفه را دارد تا مطمئن شود انت من آزادی مشروطش را نقض نخواهد کرد. به نظر او توانسته ترفیع بگیرد و حالا احتمالاً تبدیل به یک مأمور سورد، یا سازمانی که قصد کمک به واندا را دارد، شده باشد.
همان مرد و زن از اولین تبلیغ دوباره برای تبلیغ دوم حضور پیدا و این بار ساعتی به نام استراکر (Strucker) با سمبل اختاپوس هایدرا در وسطش را تبلیغ میکنند. این تبلیغ نیز رعبآور است.
به یاد بیاورید که ولفگنگ ون استراکر (Wolfgang von Strucker) نام رهبر هایدرا بود که روی واندا و برادر دوقلویش، پیترو (Pietro)، آزمایش میکرد. او با استفاده از سنگ ذهن، همان سنگ ذهنی که روی سر ویژن قرار گرفت، آنها را شکنجه داد تا این که تواناییهای آنها فعال شد.
اولتران ولفگنگ را کشت. پس احتمال این که او بخواهد به طور مستقیم به واندا آسیب بزند یا اسکارلت ویچ را به اجبار وارد این دنیای خیالی کرده باشد منتفی است. اما احتمال دارد که هایدرا به نوعی قصد آسیب زدن به واندا را داشته باشد. شاید با گیرانداختن او در ذهن خودش (که برای همین جیمی وو میپرسد «چه کسی این بلا را سر تو میآورد؟»).
از طرف دیگر، شاید این تبلیغات نشان از آن است که گذشته واندا هنوز ذهنش را مشغول کرده است. او سعی دارد خاطرات مربوط به دوران اسارتش توسط هایدرا را سرکوب کند. در تریلرها حتی فلشبکهایی از دورانی که اسکارلت ویچ تواناییهایش را به دست آورده نمایش داده شده است.
زمان به نمایش درآمده روی این ساعت نیز میتواند نشان دهد که واندا زمان محدودی برای زندگی در این دنیای خیالی را دارد یا این که زمان سررسیدن هایدرا را نشان میدهد.
نماد سورد به طور مداوم وارد واقعیت واندا میشود.(برای دانلود فیلم با ما همراه باشید) اول هلیکوپتر و حالا یک مرد در لباس زنبورداری در انتهای قسمت دوم. بیاید تصور کنیم که این مرد وقتی میخواست وارد واقعیت اسکارلت ویچ شود به این شکل نبود. شاید او یک لباس مخصوص مواد خطرناک (هزمت) به تن داشت اما ذهن واندا او را به شکلی تغییر داده تا با محیط حومه شهری مطابقت بیشتری دارد.
این مرد از یک سوراخ فضلاب بیرون میآید، انگار که از آن حفره وارد رویای اسکارلت ویچ شده باشد. معلوم نیست که واندا نماد سورد را تشخیص میدهد یا صرفاً به خاطر ورود او به ناخودآگاهش میترسد. اما با گفتن «نه» در حضور او، به نوعی زمان را به عقب بازمیگرداند.
به طرز جالبتری، این مرد وقتی وارد دنیای خیالی واندا میشود که در آن لحظه اسکارلت ویچ متوجه شده بود که به طور ناگهان و معجزهوار، چهار ماه است که باردار بوده، در حالی که تا چند لحظه پیش چنین چیزی نبود.
واندا از ویژن میپرسد که: «آیا این واقعی است؟» اما با صدای بیرون که توسط زنبوردار ایجاد میشود، صحبتشان نصفه میماند. بعد از این که اسکارلت ویچ زنبوردار را از واقعیتش خارج میکند، به همان لحظه بازمیگردد و اطمینان حاصل پیدا میکند که آن لحظه همان طور که دوست دارد پیش برود. واندا دوباره از ویژن میپرسد که «آیا این واقعی است؟» و پاسخ میگیرد که واقعی است. زمان انتشار سریال Wandavision وانداویژن در پست قبلی وب سایت آمده.