احسان مژده
احسان مژده
خواندن ۲ دقیقه·۳ روز پیش

وعده‌های گمشده؛ حکایت فیلترینگ در ایران

هر نفسی که فرو می‌رود ممد حیات است و چون برمی‌آید مفرح ذات. اما تو این جغرافیای نفرین شده، هر نفسی که فرو می‌ره، انگار سایه‌ای سنگین‌تر از قبل روی شونه‌هامون می‌نشینه.

از قدیم گفتن:

نه قفلش به در می‌خوره، نه کلیدش به قفل.

این داستانِ ما و اپلیکیشن‌های محبوبمونه؛

یا تحریم می‌شن، یا فیلتر!

یه روز خبر میاد که یه اپلیکیشن خارجی بسته شده، فرداش یکی از پلتفرم‌های داخلی به سرنوشت مشابه دچار می‌شه. اون وسط هم ما موندیم و اینترنتی که بیشتر شبیه دیوار چینه تا جاده باز اطلاعات.

وعده‌ایی که بوی کاپشن کهنه ی احمدی نژاد می‌ده

یک بار دیگه مثل همیشه این نوید به گوشمان می‌رسه:

"به زودی اینترنت آزاد میشه.”

وعده‌ ای که ازش نه اثری هست، نه اعتباری.

نمیدونم این “به زودی” کی فرا میرسه ولی وعده ی رفع فیلترینگ عوضِ یک حرکت منسجم معنی دار، فقط یک مرهم برای زخم هایِ بازِ مردمی هست که علاوه بر نابسامانی های اجتماعی، درگیر یک فضای ناگوارِ یأس آلود شدن و به متعالی ترین شکل ممکن، در باتلاق بگایی فرو میرن، بدون لحظه ای وقفه!

دوست دارم دقایقی سکوت کنم …!

می‌گن "برای حفظ فرهنگ" فیلتر می‌کنیم.

ولی قول میدم فرهنگی که با سَد زدن و حصار کشیدن محافظت بشه، که نمیتونه نفس بکشه.

زندگی زیر سایه محدودیت‌ها

تصور کن یه پزشک تازه‌کار رو که توی بیمارستانی توی جای دور افتاده ای کار می‌کنه و نیاز داره که به اطلاعات فوری پزشکی دسترسی پیدا کنه. اما هر بار که می‌خواد وارد یه سایت بشه، با مانعی ناخوشایند مواجه می‌شه.

این محدودیت‌ها فقط دسترسی به اطلاعات رو سخت نمی‌کنن؛ بلکه جلوی رشد فردی، حرفه‌ای و حتی انسانی رو می‌گیرن.

حیف!

دیگه بازگویی نداره؛ ولی دیگه همه ی ما ایرانی‌ها هنر اینو داریم که چطوری گلیم خودمون رو از آب بکشیم، هر بار که یه دیوار ساخته می‌شه، به هرترتیب یه تونل حفر می‌کنیم.

وی‌پی‌ان‌ها، پراکسی‌ها، و کارهای از این دست، بخشی از زندگی ما شدن، برای یه لحظه آزادی آنلاین!

اما این شیوه های مبارزه هم هزینه داره:

وقت، اعصاب، امنیت ..

آسمان، گرچه دور است اما پیدا

به هر حال، زندگی ادامه داره و ما هنوز منتظر روزی هستیم که بالاخره این دیوارها فرو بریزه. تا اون موقع، یه فنجون چای بریزید، یه بیت از حافظِ بزرگ بخونید و با خودتون بگید:

ما را به سخت‌جانی خود این گمان نبود،

گر عشق می‌کشد مرا، باکی نمی‌کنم.

و باز هم با عشق، به صفحه‌ای که باز نمی‌شه، زل بزنید!

🔗 منبع : https://ihsun.cloud

رفع فیلترینگ
مهندس نرم افزار؛ شادکام و راضی و خندون
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید