یکاخ ریما
یکاخ ریما
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

نمانده در دلم دگر توان دوری


روزگار غریبیست نازنین
دهانت را میبویند مبادا گفته باشی دوستت دارم دوستت دارم
دلت را میبویند دلت را میبویند مبادا شعله ای در آن نهان باشد
روزگار غریبیست روزگار غریبیست نازنین
روزگار غریبیست نازنین آن که بر در میکوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
به اندیشیدن خطر مکن
خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد
روزگار غریبیست روزگار غریبیست نازنین

نمانده در دلم دگر توان دوری
چه سود از این سکوت و آه از این صبوری
تو ای طلوع آرزوی خفته بر باد
بخوان مرا تو ای امید رفته از یاد
نمانده در دلم دگر توان دوری
چه سود از این سکوت و آه از این صبوری
تو ای طلوع آرزوی خفته بر باد
بخوان مرا تو ای امید رفته از یاد
نمانده در دلم دگر توان دوری
چه سود از این سکوت و آه از این صبوری
تو ای طلوع آرزوی خفته بر باد
بخوان مرا تو ای امید رفته از یاد

نمانده در دلم دگر توان دوری

از این صبوری تو ای طلوع آرزوی خفته بر باد بخوان مرا تو ای امید رفته از یاد نمانده در دلم دگر توان دوری چه سود از این سکوت و آه از این صبوری تو ای طلوع آرزوی خفته بر باد بخوان مرا تو ای امید رفته از یاد



https://www.aparat.com/v/Ume87


حال خوبتو با من تقسیم کن
این‌ها همه از برای توست...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید