ویرگول
ورودثبت نام
نشریه ایماژ
نشریه ایماژ
خواندن ۴ دقیقه·۹ ماه پیش

اخوان ثالث شاعری برای پاییز

مهدی اخوان ثالث در روز دهم اسفند ماه سال ۱۳۰۷ هجری شمسی در شهر مشهد دیده به جهان گشود. مادرش مریم و پدرش علی نام داشت که سال‌ها پیش از روستای «فهرج» شهر یزد به مشهد نقل مکان کرده بود، عطاری داشت و به کار گیاهان دارویی می‌پرداخت. مهدی هنگام تولد از یک چشم نابینا بود و به گفته خودش با درمان‌های دارویی پدر و نذر و نیاز مادرش به درگاه امام رضا (ع) بعد از مدتی سلامتی‌اش را به دست آورد و هر دو چشمش بینا شد. اخوان ثالث تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همان مشهد به پایان رساند و از هنرستان صنعتی فارغ‌التحصیل شد. او در سال ۱۳۲۷ مشهد را ترک کرد و برای ادامه زندگی رهسپار پایتخت شد و در یکی از مدارس اطراف تهران به معلمی پرداخت.

اخوان بعد‌ها به کار در مطبوعات هم روی آورد و به شرکت در کار‌های سینمایی و برنامه‌های رادیویی پرداخت. او مدتی ناظر برنامه‌های ادبی بود و در استدیو گلستان دوبله فیلم‌های مستند را آغاز کرد. او در سال ۱۳۳۲ و به دنبال کودتای ۲۸ مرداد همراه با بسیاری از اهالی قلم دستگیر و زندانی شد؛ اما بعد از مدتی کوتاه توانست از زندان آزاد شود. او در سال ۱۳۲۹ با دختر عمویش ایران اخوان ثالث ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه دختر به نام‌های لاله، لولی، تنگسل و سه پسر به نام‌های توس، زرتشت و مزدک علی است. از حوادث تلخ روزگار برای مهدی اخوان ثالث در این سال‌ها مرگ دو تا از فرزندانش بود. دخترش تنگسل در سال ۱۳۴۲ چهار روز بعد از تولدش از دنیا رفت و دختر اولش لاله در سال ۱۳۵۳ و در سن ۲۰ سالگی در رودخانه کرج غرق شد.

اخوان ثالث بعد از آن واقعه و در سال‌های بعد از انقلاب منزوی شد و بیش‌تر در خلوت خود به سر می‌برد. تنها فعالیت مهم اخوان در آن سال‌ها سفرش به آلمان بود که در آخرین سال زندگی‌اش اتفاق افتاد. او در این سفر که به دعوت خانه فرهنگ آلمان بود، همراه با همسرش و محمدرضا شفیعی کدکنی به فرانسه، دانمارک، سوئد، نروژ و انگلیس رفت و در محافل ادبی که از سوی فرهنگ دوستان ایرانی برگزار می‌شد، به شعرخوانی پرداخت. مهدی اخوان ثالث سرانجام در روز چهارم شهریور ماه سال ۱۳۶۹ در تهران و بیمارستان مهر دیده از دنیا فرو بست و پیکرش در شهر توس و در جوار آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شد.

شعر اخوان ثالث

مهدی از همان سال‌های کودکی به شعر و ادبیات علاقه داشت و گویا ذوق و قریحه شعری را از مادرش به ارث برده بود. او در کودکی نواختن تار را آغاز کرد و همواره به موسیقی اصیل ایرانی علاقه داشت و رد پای این علاقه در اشعارش نیز آشکار است. اخوان ثالث در اشعارش م. امید تخلص می‌کرد که خودش درباره این تخلص می‌گوید: «در مشهد و سال‌های جوانی وقتی تازه به شعر و شاعری روی آورده بودم، به یک انجمن ادبی دعوت شدم که استادی به نام «نصرت منشی باشی» در صدر آن قرار داشت. هروقت من شعرم را می‌خواندم، می‌پرسید تخلص شما چیست؟ از نظر ایشان واجب بود که هر شاعری تخلص مخصوص به خود را داشته باشد و از آنجا که من تخلصی نداشتم، خود استاد منشی باشی نام امید را برای تخلص من انتخاب کرد.»

اخوان ابتدا در سرودن قصیده به سبک خراسانی و مثنوی و غزل شهرت پیدا کرد و با انتشار نخستین مجموعه شعری‌اش به نام «ارغنون» در سال ۱۳۳۰ قدرت و چیره دستی خود را در سرودن اشعار کلاسیک فارسی آشکار کرد. آشنایی با نیما یوشیج نقطه عطف زندگی اخوان بود تا جایی که مسیر شاعری‌اش تغییر کرد و به سرودن اشعار نو نیمایی روی آورد و توانست در این قالب جدید صاحب سبکی تازه و مستقل شود. اخوان اشعار خود را با زبانی بسیار ساده در قالب شعر نو سرود و مفاهیم انسانی را در آن‌ها بیان کرد. اخوان در سال ۱۳۳۴ دومین مجموعه اشعار خود را به نام «زمستان» منتشر کرد که شاهکار شعری اوست. در این مجموعه گرایش او به شیوه نیمایی و نوآوری‌اش آشکارتر شده است.

اخوان در «زمستان» ضمن آشنایی با سبک کلاسیک شعر فارسی به خصوص اشعار خراسانی با هوشیاری گرایش خود را به شیوه نیمایی نشان می‌دهد و پیوند خود را با اشعار کلاسیک استوار نگه می‌دارد. اشعار اخوان زمینه اجتماعی دارند و بازتابی از زندگی مردم زمانه‌اش هستند. اشعار او همچنین لحن حماسی دارند که آمیخته با صلابت و سنگینی شعر خراسانی و در عین حال در بردارنده ترکیبات نو نیمایی است. هنر اصلی اخوان همین آمیزش شعر کهن و سبک نو نیمایی بود که او را در این زمینه صاحب سبک خاصی کرد که بسیار تاثیرگذار بود. اشعار اخوان در دهه ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ دریچه‌ای به تحولات فکری و اجتماعی زمانه بود تا جایی که بسیاری از روشن‌فکران و هنرمندان آن زمان با اشعار اخوان نگرش‌های تازه‌ای را به دست آوردند.

برای خواندن بیوگرافی و زندگینامه مهدی اخوان ثالث به همراه بهترین اشعار وی در نشریه ایماژ کلیک کنید!
اخوان ثالث
نشریه فرهنگی، هنری و ادبی ایماژ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید