ویرگول
ورودثبت نام
نشریه ایماژ
نشریه ایماژ
خواندن ۱۰ دقیقه·۱ سال پیش

سیر تحول شعر فارسی؛ پیر یا جوان؟

نویسنده: زهرا حاجی‌قاسمی

دانلود رایگان شماره چهارم نشریه ایماژ

آغاز شعر فارسی

سرودن شعر که از گونه‌های اصلی ادبیات در جهان است، شاید از زمانی خیلی دورتر و ماقبل تاریخ آغاز شده باشد. اما اسناد و منابع تاریخی، پیشینه شعر کهن فارسی را به دوران صفاریان یعنی سده سوم هجری قمری باز می‌گردانند.

پس از حمله اعراب به ایران و سقوط سلسله ساسانیان، حکومت‌های اسلامی یکی پس از دیگری بر ایران حکمرانی می‌کردند. بنابراین زبان، فرهنگ، آداب و روابط اجتماعی همگی تحت تأثیر دین اسلام و زبان و فرهنگ مناطق عرب نشین قرار گرفت. البته حکومت‌های مستقل کوچکی در شرق ایران به دلیل دوری از مرکز حکومت اعراب و تضعیف قدرت خلفای حاکم در این مناطق و همینطور اختلافات و مشکلاتی که میان ایرانیان و اعراب برقرار بود؛ به وجود می‌آمدند. طاهریان، صفاریان، سامانیان و... تعدادی از حکومت‌های مستقل در مناطق شرقی با حاکمان ایرانی بودند. این وضعیت تا زمان حمله مغول به ایران و سپس بغداد و از بین بردن خلافت عباسی ادامه داشت. اگرچه زبان رسمی و مادری این حکومت‌ها فارسی بود اما 206 سال سلطه قاطعانه اعراب بر ایرانیان تا تشکیل اولین حکومت ایرانی و ادامه این تسلط تا 450 سال بعدکافی بود که زبان فارسی به حاشیه رانده شده و در گذر زمان تا حدودی به دست فراموشی سپرده شود.

اما شعر نجات دهنده زبان فارسی بود. در کتاب تاریخ سیستان که به تصحیح ملک الشعرای بهار درآمده، داستانی از یعقوب لیث صفار، موسس سلسله صفاریان آمده است. او به حفظ زبان مادری اهمیت بسیاری می‌داد. روزی شاعران در محضر او شعری به زبان عربی خواندند و او متوجه معنی و مفهوم آن نشد. این مسئله برای یعقوب لیث ناخوشایند بود و باعث اعتراض او شد که چرا باید سخنی گفته شود که من منظور آن را درنیابم؟ پس اولین شاعر پارسی‌گوی، محمد بن وصیف سجزی ظاهر شد. سجزی که ادیب و نویسنده‌ دربار یعقوب بود در ستایش او چنین سرود:

ای امیری که امیران جهان خاصه و عام بنده و چاکر و مولای و سگ بند و غلام

ازلی خطی در لوح که ملکی بدهید به ابی یوسف یعقوب بن اللیث همام

استاد شاعران

با اینکه از یک میلیون و سیصد هزار بیت شعر و شش مثنوی تنها حدود هزار بیت از او باقی مانده است؛ او را پدر شعر فارسی و استاد شاعران می‌نامند. کیفیت شعر او آغازی بر پیشرفت و گسترش شعر فارسی بود. چرا که از شعر عربی پیروی نمی‌کرد و را و روش خود را داشت. رودکی در دوره سامانی یعنی سده چهارم هجری قمری می‌زیست. اشعار او بیشتر به فرصت شمردن لحظه‌ها، دل نبستن به دنیا و ناپایداری جهان اشاره دارد.

شعر رودکی سبک خراسانی داشت و موضوع اشعارش قالبا حماسی و مربوط به حال و هوای روزگار زندگی‌اش بود. او در بسیاری موارد از اولین‌ها در شعر فارسی بود. قالب رباعی از ابداعات اوست. همچنین برگردان کتاب کلیله و دمنه به شعر از مهم‌ترین آثار اوست.

از قرن سوم به بعد شاعران یکی پس از دیگری به منسه ظهور رسیدند. فردوسی، مولانا، سعدی، حافظ، خیام و ...هر یک در دوره‌ای و با سبک و شیوه خود شعر فارسی را زنده نگاه داشتند.

شعر کهن، کلاسیک یا سنتی

حتی اگر آشنایی چندانی با شعر فارسی نداشته باشیم، حتما تا به حال یک بار اسم قافیه، ردیف، سبک، قالب‌های شعری و وزن را شنیده‌ایم. وظیفه شاعر در سرودن شعر کلاسیک، رعایت وزن و قافیه و شکل کلی شعر است. وزن و قافیه از دلایل زیبایی و البته یکی از بزرگترین نواقص شعر کلاسیک محسوب می‌شود. وزن باعث غنی‌تر شدن فضای شعر شده و احساسات شاعر را بهتر منتقل می‌کند. عروض که یکی از ساختارهای مهم شعر است، از انواع وزن به حساب می‌آید. گنجاندن واژگان مناسب در قالب‌های مشخص عروضی، شعر کلاسیک فارسی را به وجود می‌آورد. به این وزن کمّی نیز گفته می‌شود. نوع دیگر وزن شعر فارسی هجایی است که براساس تقطیع واژه‌ها به بخش‌های کوچک‌تر شکل می‌گیرد.

پیش از این اشاره کوتاهی به سبک خراسانی در شعر رودکی داشتیم. سبک شعری یعنی روشی که شاعر برای بیان اندیشه‌ها و غرایض خود انتخاب می‌کند. هر سبکی به شعر خود بافت و پودمان مشخصی داده و باعث می‌شود تا آثار ادبی از یکدیگر تمایز داده شوند. این نوع سبک با سبک شخصی نویسنده و شاعر متفاوت است. به غیر از خراسانی، سبک‌های عراقی، هندی و بارگشت ادبی نیز از دیگر سبک‌های شعر فارسی‌اند که هر یک ویژگی‌ها و مشخصات خاص خود را دارند. سبک خراسانی از دوران حکومت‌ طاهری آغاز شده و تا زمان غزنویان ادامه داشته است. فرخی سیستانی، شهید بلخی، ناصرخسرو و عنصری از شاعران این سبک به شمار می‌آیند. از مهم‌ترین ویژگی‌های سبک خراسانی می‌توان به تشبیه‌های ساده و واژگان محدود عربی اشاره کرد. پس از این نوبت به سبک عراقی می‌رسد که نامدارترین شاعران فارسی را در خود جای داده است. نظامی، سعدی، حافظ مولانا همگی به سبک عراقی شعر می‌سرودند. تشبیه‌های سخت و پیچیده در قالب شعری غزل، همراه با کلمات عربی از نشانه‌های بارز این سبک است. با روی کار آمدن حکومت صفوی، از اهمیت به شعر تاحدودی کاسته شد. بنابراین شاعران زیادی به هند مهاجرت کرده و سرودن شعر سبک و سیاق دیگری به خود گرفت. این سبک تازه به سرعت مورد استقبال قرار گرفت و در اصفهان توسط صائب تبریزی استفاده شد. به همین علت هر دو نام هندی و اصفهانی درباره آن صحیح است. اما روی آوردن به آنچه پیش از سبک هندی وجود داشت را دوران بازگشت ادبی می‌نامند. شاعرانی مانند قاآنی و بسطامی، برای سرودن قصیده از سبک خراسانی و برای غزل گفتن از سبک عراقی بهره می‌بردند.

از قالب‌های شعری قصیده،غزل و رباعی نام بردیم. قالب یا شکل شعر به نحوه آرایش و نظم قافیه‌های آن شعر بستگی دارد. این قالب‌ها به مرور زمان ایجاد و به رسمیت شناخته شده‌اند و شاعران کلاسیک از حدود تعیین شده برای این قالب‌ها خارج نمی‌شوند. مثنوی، قطعه، غزل، قصیده، رباعی و دو بیتی از معروف‌ترین انواع قالب‌های شعری‌اند.

شعر نو، نیمایی و مدرن

زمانی که استفاده از قالب و سنت‌های کهن در شعر کنار برود، شعر نو به وجود می‌آید. البته محتوا و زبان شعر هم دست‌خوش تغییرات بزرگی می‌شود. وقتی هجاها با هم یکسان نیستند، مصرع‌ها کوتاه و بلندند و قافیه‌ها نظم مشخصی ندارند، سرودن شعر دقت و ظرافت بیشتری طلب می‌کند. به وجود آمدن شعر نو از منظومه افسانه نیما یوشیج آغاز شد. هر چند پیش از آن یعنی از دوران نهضت مشروطیت شاعرانی تلاش می‌کردند تا به سبکی متفاوت اوضاع زمانه خود را بازگو کنند اما نتوانستند موفقیتی کسب کرده و نامشان را در تاریخ ثبت کنند؛ زیرا کیفیت اشعارشان مورد قبول جامعه، دیگر هنرمندان و شاعران و یا حتی خودشان قرار نگرفته بود. افسانه ویژگی‌های خاصی داشت. من جمله این که نیما به عنوان شاعر این منظومه نگاه تازه و بدیعی داشت. به واقعیت‌های ملموس و ساده و حتی به اشیاء پیرامونش نگرشی عمیق و عاطفی داده بود و آزادانه تخیل می‌کرد. به لحاظ وزن و قافیه نیز پس از هر چهار مصراع، با یک مصراع آزاد به راحتی قافیه را تغییر داده بود:

ای دل من، دل من، دل من!

بینوا، مظطرا، قابل من!

با همه خوبی و قدر و دعوی

از تو آخر چه شد حاصل من،

جز سرشکی به رخساره غم؟

آخر ای بینوا دل چه دیدی

که ره رستگاری بریدی؟

مرغ هرزه‌درایی که بر هر

شاخی و شاخساری پریدی

تا بماندی زبون و فتاده.

( بخش کوتاهی از منظومه افسانه، نیما یوشیج)

پس از نیما نسل‌ بعدی شاعران شعر نو به سخن در آمدند. سیاوش کسرایی، اخوان ثالث، سپهری، فروغ فرخ‌زاد و ... همگی در فواصل زمانی دور و نزدیک شروع به سرایش شعر به شیوه‌ای که جایگزین شعر کلاسیک شده بود، کردند. اما کسب لقب پدر شعر نو تنها برازنده علی اسفندیاری یا همان نیما یوشیج بود.

پس از افسانه

حال که از ویژگی‌های افسانه به عنوان اولین و مهم‌ترین شعر نو فارسی سخن گفتیم، بهتر است به طور کلی نیز نگاهی به خصوصیات و ساختارهای اصلی این نوع شعر بیندازیم. شعر نو در اکثر مواقع عنوان دارد. این عنوان جزئی از شعر و بسیار مرتبط با محتوای آن و قابل تأمل و تفکر است. گاهی بعد از خواندن شعر لازم است برگردیم و به عنوان شعر مجددا نگاه کنیم تا بفهمیم شاعر چه قصد و عمدی از انتخاب این واژگان داشته است. واقعیت‌ها و تلخ و شیرین زندگی از مهم‌ترین مضمون‌هایی است که می‌توان در شعر نو یافت. به همین دلیل این شعر کلمات عریان‌تر و بی‌پروا تری را شامل می‌شود. کلمات زشت و زیبا در شعر نو معنایی ندارند و هر واژه‌ای می‌تواند وارد شعر شود. نمادپردازی، سمبلیک‌سازی، لفافه‌گویی و پیچیده کردن مفاهیم از قوانین مهم و نانوشته این سبک جدید به شمار می‌آید. آرایه‌ها و تشبیهات نیز مانند شعر کهن یا حتی بیشتر از آن در شعر نو وجود دارند.

چرا دگرگونی؟

نمی‌توان از شیوه زندگی گذشته جدا شد اما با همان ابزاری که از گذشته باقی مانده زندگی کرد. تجددخواهی، دموکراسی و فرار از استبداد شیوه‌هایی از زندگی بودند که جامعه رویای تحققشان را داشت. و شعر نو یکی از ابزارهایی بود که جامعه باید با استفاده از آن به این رویا جامه عمل می‎پوشاند. گسترش روابط تجاری و فرهنگی با غرب و آشنایی ایرانیان تحصیل‌ کرده با زبان‌های خارجی، باعث بروز جریانات سیاسی و رسیدن به دوران مشروطیت شد. زبان‌های جدید راهی نو به سمت دنیای شعر باز کرده بودند و تغییرات مهم سیاسی، دیگر در قالب فرسوده و کهنه شعر کلاسیک نمی‌گنجیدند. پس شکسته شدن قالب‌ها و قوانین در کنار واژه‌های عصیان‌گر و زشتی که فقر و دیکتاتوری و جهالت را به تصویر می‌کشیدند، با کنایه‌ها و استعارات فراوان شاعر گره خورده و حاصل آن شعری شد که نه تنها آهنگ و وزن عروضی و هجایی خود را داشت، بلکه آهنگ زندگی نیز می‌داد.

شعر سپید

دگرگونی در شعر به مرور زمان تا جایی پیش‌روی کرد که از همه قید و بندها آزاد شد. دیگر حتی وزن نیز رعایت نمی‌شد و تنها آهنگ و موسیقی باقی مانده بود. گاهی همین موسیقی هم وجود نداشت زیرا شعر خود را مقیّد به داشتن آن نمی‌دانست. پیشگام این سبک از شعر فارسی احمد شاملو بود. شاملو به عنوان یکی از برجسته‌ترین شاگردان نیما تأثیر زیادی از او گرفته بود اما آشنایی با افرادی مثل فریدون رهنما که از اروپا بازگشته بودند و آشنایی کاملی با شعر غرب خصوصا شعر آزاد فرانسه داشتند باعث شد تا دریچه‌های جدیدی از شعر و ادبیات به روی او باز شود. اعتقاد شاملو این بود که رعایت وزن ذهن شاعر را منحرف کرده و اجازه نمی‌دهد واژگان مناسب به شعر راه پیدا کنند.

و چشمانت راز آتش است.

و عشقت پیروزی آدمی‌ست

هنگامی که به جنگ تقدیر می‌شتابد.

و آغوشت

اندک جایی برای زیستن

اندک جایی برای مردن

و گریزِ از شهر

که با هزار انگشت

به وقاحت

پاکی آسمان را متهم می‌کند.

احمد شاملو

نقدهای زیادی توسط منتقدان حوزه ادب و هنر به شعر شاملویی و نیمایی وارد است از جمله این که بی‌وزنی در اشعار موجب شده تا شاعران جوان و نوپا تصور کنند می‌توانند قلم به دست گرفته و فقط با کنار هم قرار دادن کلمات شعر بسرایند. در حالی که دوران اخیر حتی یک بند شعر که مخاطبان جدی آن را بپسندند به خود ندیده است. شاعران این دوره ابداً وزن‌ها را نمی‌شناسند و تنها آرزوی شاعر شدن در سر دارند. همین نقدها به شعر کلاسیک نیز وارد است. به گفته نیما به عنوان یک ناقد شعر کلاسیک، این سبک شعر ذهنی است و با آرایش کردن و زینت دادن از طریق عناصر بلاغی مانند تشبیه و استعاره و ... منظور خود را می‌رساند. شعر باید مانند داستان مدرن، روایت‌کننده باشد اما بسیاری از قالب‌های شعر کلاسیک از این ویژگی برخوردار نیستند. با تمام آنچه گفتیم، نه شعر کهن از دست رفته و قدیمی است و نه شعر مدرن زشت و بی‌قواره محسوب می‌شود. بلکه هر دو قطعه‌های پازل ادبیات فارسی‌اند. بدون وجود یکی از آن‌ها؛ بخش بزرگی از تغییر و تحولات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی جامعه ما از گذشته تا دوران معاصر نادیده گرفته خواهد شد.

دانلود رایگان شماره چهارم نشریه ایماژ
شعر نوشعر فارسیشعر سنتی ایرانتاریخ ادبیات و زبان فارسیفردوسی و حافظ و سعدی
نشریه فرهنگی، هنری و ادبی ایماژ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید