سریال محکوم از اون آثاریه که خیلیها از همون اول منتظرش بودن. اسمهایی مثل ساره بیات، پژمان جمشیدی، کوروش تهامی، مهران غفوریان و الهام کردا خودش بهتنهایی میتونه کنجکاوی هر بینندهای رو برانگیزه. سریال از ۱۲ شهریور ۱۴۰۴ روی فیلیمو پخش شد و در نگاه اول وعدهی یه درام اجتماعی پرکشش رو میده؛ اما قسمت اول نشون میده که محکوم بیشتر از اونکه بخواد مخاطب رو غافلگیر کنه، به فرمولهای تکراری پناه برده.

داستان دربارهی نسرین (با بازی ساره بیات)، یه دادیاره که بعد از مرگ همسرش، تصمیم میگیره دوباره ازدواج کنه. اما پسرش، مهیار (یونس حراناف)، بهشدت با این تصمیم مخالفه و این مخالفت، نقطهی آغاز درگیریهای اصلی سریاله. مردی به اسم خسرو (کوروش تهامی) وارد زندگی نسرین میشه و در کنار ماجرای احساسی، بحثهای خانوادگی، اخلاقی و شغلی نسرین هم پیچیدهتر میشن.
در ظاهر یه درام سادهست، اما سازندگان تلاش کردن با تلفیق دنیای حقوقی و زندگی شخصی، یه تضاد احساسی واقعی بسازن — هرچند هنوز اون عمق لازم رو نداره.
از همون سکانسهای ابتدایی، سیامک مردانه کارگردان سریال، سعی کرده با قابهای بسته و نورپردازی تیره، فضایی جدی و پرتنش خلق کنه. اما مشکل اینجاست که این فضا خیلی سریع رنگ تکرار به خودش میگیره. دیالوگها بهجای اینکه طبیعی باشن، تصنعی و کتابیان و بازی بازیگرا هم نتونسته اون حس واقعی رو منتقل کنه.
روایت کند پیش میره، درگیریها کش میآن، و بیشتر از اینکه ماجراها پیشبرنده باشن، به نظر میرسه فقط برای پر کردن زمان اپیزود طراحی شدن. با این حال، پایان قسمت اول یه غافلگیری داره که شاید تنها نقطهی امید برای ادامهی داستان باشه. همچنین اگه دنبال نقد سریال محکوم هستید، میتونید از نشریه ایماژ هم استفاده کنید.

بریم سراغ یکی از بحثبرانگیزترین بخشهای سریال: بازی ساره بیات. بیات بازیگر توانمند و باتجربهایه که نقشهای ماندگاری توی سینما و تلویزیون داشته، اما در محکوم متأسفانه اون درخشش همیشگیاش رو نداره.
نقش نسرین یه زن قدرتمند، درونگرا و درگیر با احساساته؛ اما بازی بیات بیش از حد کنترلشدهست. انگار اونقدر حواسش هست که «درست بازی کنه» که فراموش کرده احساس واقعی شخصیت رو نشون بده. چهرهی همیشه ثابت، صدای یکنواخت و واکنشهای قابل پیشبینی باعث میشن بیننده نتونه باهاش ارتباط بگیره.
در واقع، نسرینی که توی فیلمنامه زن پیچیدهایه، در اجرا تبدیل شده به شخصیتی بیحس و قابل پیشبینی. شاید بخشی از این ضعف به کارگردانی برگرده، اما بیات هم میتونست با کمی جسارت بیشتر، از این قالب تکراری خارج بشه.
از بازیگری با سابقهی فیلمهایی مثل جدایی نادر از سیمین یا ناهید انتظار میرفت حضوری پرقدرتتر داشته باشه. اما اینجا، نه آن قدرت درونی دیده میشه، نه آن احساس زنانهای که باید مخاطب رو درگیر کنه.
کوروش تهامی در نقش خسرو، حضور موجهی داره ولی فیلمنامه بهش فرصت خاصی برای بروز نمیده. پژمان جمشیدی در نقش ادیب فروتن، غافلگیرکننده ظاهر شده؛ نه کمدی، نه شوخی، بلکه شخصیتی جدی که نشون میده میتونه از قالب همیشگیش بیرون بیاد. البته در قسمت اول هنوز حضورش کمه، اما پتانسیل داره تبدیل به نقطه قوت سریال بشه.
در مقابل، بازی یونس حراناف در نقش پسر نسرین، بیش از اندازه اغراقآمیزه. حرکات و لحنش اونقدر تند و بیمنطقه که بهجای همدردی، باعث فاصله گرفتن مخاطب میشه.
سیامک مردانه، که پیشتر دستیار محمدحسین مهدویان بوده، تلاش کرده سبک واقعگرایانه و ریتم کند مهدویان رو تقلید کنه، اما بدون اون دقت و کنترل. نتیجه اینه که سریال از نظر بصری جذابه، ولی از نظر احساسی خالیه.
نورپردازی تیره، لوکیشنهای آشنا و میزانسنهای شلوغ باعث شدن فضای سریال بیش از حد سنگین و خستهکننده باشه.
حتی از نظر تدوین هم بعضی صحنهها ناهماهنگن؛ انگار ریتم کلی هنوز پیدا نشده. با این حال، موسیقی متن و ترکیب صدای مهرشاد ملکوتی از معدود بخشهاییه که تونسته به فضا کمک کنه.
✅ نقاط قوت:
حضور بازیگران شناختهشده
طراحی صوت و موسیقی حرفهای
پایان قسمت اول که کنجکاوی برمیانگیزه
❌ نقاط ضعف:
بازی سرد و بیاحساس ساره بیات
ریتم کند و روایت تکراری
فیلمنامهی پر از کلیشه
لوکیشنهای تکراری و بدون هویت
اگه از علاقهمندان سریالهای اجتماعی ایرانی هستی، محکوم میتونه برای تماشا ارزش امتحان داشته باشه، ولی انتظار یه اثر شاهکار نداشته باش. سریال هنوز توی قسمت اولش دنبال هویت خودشه و باید دید آیا در ادامه میتونه خودش رو از تکرار نجات بده یا نه.
با وجود ایرادها، حضور پژمان جمشیدی و کوروش تهامی میتونه در قسمتهای بعدی جذابتر بشه. اما برای الان، عملکرد ساره بیات بیش از هرچیز باعث شده شخصیت اصلی، اون عمق احساسی لازم رو نداشته باشه — چیزی که برای درامی مثل محکوم حیاتیـه.
در نهایت، محکوم سریالیه با پتانسیل بالا اما شروعی ضعیف. در حالی که داستان میتونست به تضادهای درونی یه زن مستقل بپردازه، نتیجه تبدیل شده به روایتی کند با بازیهایی خنثی و قابهای تکراری. ساره بیات که انتظار میرفت نقطهی اتکای اثر باشه، فعلاً حضورش بیشتر به یک سایه شبیهه تا نقش اصلی پررنگ.
اگر در قسمتهای بعدی فیلمنامه جان بگیره و کارگردان از قالبهای تکراری فاصله بگیره، شاید محکوم بتونه از متوسط بودن نجات پیدا کنه. فعلاً اما، باید گفت: محکوم بیشتر از اینکه محکومیت کاراکترها رو نشون بده، خودش محکوم کلیشههاست.