نیم قرن پیش، ویلیام فریدکین بزرگ جنگیر (The Exorcist) را کارگردانی کرد و رکوردهای باکس آفیس را جابجا نمود. اکنون دیوید گوردون گرین، که پیشتر به ساخت فرانچایز هالووین برای سه گانهای از دنبالههای این فیلم اقدام کرده بود، بازگشته است تا همان سرنوشت را در یکی از پرفروشترین فیلمهای دهه 1970 هم به اجرا در بیاورد. این جدیدترین پروژه او با نام جن گیر: معتقد (The Exorcist: Believer) است و قرار است با قسمت سوم این فیلم یعنی «جنگیر: فریبکار» که برای سال 2025 برنامه ریزی شده ادامه پیدا کند. هنوز درباره سومین فیلم صحبتی نشده اما همراه ما باشید تا به نقد فیلم ترسناک «جن گیر:مومن» بپردازیم.
داستان فیلم در سال ۱۹۷۳، درست پس از وقایع فیلم اصلی، جریان دارد. دو دختر نوجوان، کاتلین و ماری، پس از گم شدن چند روزه، به خانه بازمیگردند. اما رفتارهای آنها بهطور عجیبی تغییر کرده است. آنها خشن و پرخاشگر شدهاند و گویی توسط نیرویی شیطانی تسخیر شدهاند. کشیشی که در فیلم اصلی نیز حضور داشت، برای کمک به خانواده دختران فراخوانده میشود. او که خود نیز تجربهٔ احضار روح را دارد، به سرعت متوجه میشود که دختران توسط همان شیطانی تسخیر شدهاند که در فیلم اصلی نیز به تسخیر ریگان رسید.
اگر مشکل اصلی شما با نسخه اصلی، مشغولیت فیلم با یک قربانی و جزمیت فقط یک فرقه مذهبی بود، پس این دنباله پرماجرا شما را تسکین می دهد. فیلمنامه گرین و پیتر ساتلر یک داستان جذاب و تماشایی این بار از دو کودک جن زده را نشان میدهد که همه را شگفت زده خواهد کرد.
شخصیت اصلی سیزده سال پس از از دست دادن همسر باردارش در زلزله هائیتی، ویکتور فیلدینگ و دخترش آنجلا در جورجیا ساکن می شوند. جدای از تحمل همسایه بدخلق، این دو شخصیت به اندازه کافی خوشحال به نظر می رسند. تا اینکه آنجلا و دوستش کاترین به جنگل می روند تا کمی هانکی-پانکی معنوی داشته باشند و سه روز بعد با خاطرات خالی و رفتارهای آزاردهنده به ماجرا برمیگردند. حالا اینجاست که باید آب مقدس را بیاورید و شیطان را خارج کنید!
«جن گیر: مؤمن» یک فیلم نسبتاً خوب است؛ البته بستگی دارد نسبتاً خوب را چه چیزی تعریف کنید! فیلم آنقدر پر از شخصیتها و ایدههای نه چندان توسعه یافته است که ممکن است فکر کنید که اگر این نبود چه می توانست باشد. این فیلم به کارگردانی و نویسندگی مشترک دیوید گوردون گرین که اخیراً بر سهگانه دنبالههای «هالووین» نظارت داشته است، بر تصاحب همزمان دو دختر جوان (ظاهراً توسط همان شیطانی که فیلم اول را تسخیر کرده بود) و همگرایی هماهنگ والدین و روحانیون در تلاش برای رهایی آنها از شر، مخاطب را تا لحظات پایانی جذب خودش میکند.
این احتمالاً اولین دنباله «جن گیر» پس از «جن گیر II: بدعت گذار» در سال 1977 است که حس مداوم عجیبی را به تصویر میکشد که اولین ورود ویلیام فریدکین در این مجموعه را به یک موفقیت بزرگ تبدیل کرد.
این قسمت از جن گیر، که تمام قطعات روایی را در جای درست خود قرار می دهد، کندترین و ظریف ترین بخش این فرانچایز است. اما به دلیل استفاده صحیح از سکوت، جهت دهی به داستان و فضای منفی که در طول پیرنگش استفاده می کند تا مخاطب را متعجب کند که آیا شر از قبل در داستان وجود دارد یا ما فقط دچار نوعی پارانوئید شدهایم، به نوعی میتوان گفت فیلمی رضایت بخش است.
گرین به وضوح متن اصلی ویلیام فریدکین را به گونهای مطالعه کرده است که گویی متنی مقدس (یا نامقدس؟) است و برخی از تکنیکهای استاد را برای جلب نظر بینندگان بازتولید میکند: به عنوان مثال، افزودن صداهای مخرب (مانند بوق ماشین) هنگام قطع فیلم و… کمک کرده تا فیلم بسیار وفادار به نسخه اصلی باشد.
شما میتوانید نقد و بررسی فیلم سینمایی جن گیر را بصورت کاملا تخصصی در وبسایت نشریه ایماژ مطالعه کنید.