میدونی اون لحظهای که چراغا خاموش میشن و یه صدای ریز از ته خونه میاد و ناخودآگاه نفست رو حبس میکنی؟ فیلم «احضار: آخرین مراسم» (The Conjuring: Last Rites) دقیقاً با همین حس بازی میکنه... ولی سؤال اینه که هنوز میتونه ما رو بترسونه یا دیگه اون دوران گذشته؟

یادته اولین بار که «احضار» رو دیدی؟ سال ۲۰۱۳، همون وقتی که اد و لورن وارن با اون خونهی لعنتی و صدای درِ جهنمیش، باعث شدن نصف شب چراغ اتاقت رو خاموش نکنی!
اون فیلم یه انقلاب توی ژانر وحشت بود؛ بدون خون و خشونت، فقط با سکوت و تعلیق خالص. ولی حالا که رسیدیم به آخرین مراسم، حس میکنی یه چیزی گم شده — اون ترس زیرپوستی و اضطراب همیشگی.
فیلم با یه مقدمهی مرموز شروع میشه:
سال ۱۹۶۴، لورن بارداره و وسط یه پروندهی احضار آینهای نفرینشده، ناگهان دچار درد زایمان میشه. نوزادش مرده به دنیا میاد، اما یه دقیقه بعد... زنده میشه!
دو دهه بعد، اون نوزاد حالا جودی بزرگسال شده و وارنها هم بهدلیل مشکلات قلبی اد، بازنشستهان. ولی وقتی اون آینهی نحس دوباره پیدا میشه، کابوس قدیمی هم برمیگرده... همچنین خلاصه و نقد فیلم «احضار: آخرین مراسم» (The Conjuring: Last Rites) را در نشریه ایماژ بخونید.
اد و لورن دوباره به دنیای تاریکی برمیگردن، با قلبی خسته و ذهنی پر از خاطرات نفرینشده.
اینجا فیلم سعی میکنه هم احساسی باشه هم ترسناک، اما نتیجه یه چیزی بین این دو درمیاد — نه کاملاً ترسناک، نه واقعاً درگیرکننده.
البته ویرا فارمیگا و پاتریک ویلسون هنوزم فوقالعادهان. فقط همین دو نفرن که باعث میشن فیلم از ریخت نیفته.

مایکل چاوز همونیه که «نفرین لیورونا» و «شیطان مرا وادار کرد» رو ساخته بود.
اما با وجود تمام ادعاها، چاوز هنوز نتونسته جای جیمز وان رو پر کنه.
ترسهای فیلمش بیشتر تقلیدیان تا خلاقانه. جامپاِسکرها قابل پیشبینیان، صداها مصنوعی و فضاها بیروح.
فیلم بهجای اینکه ترس بسازه، فقط صدای بلند پخش میکنه!
«آخرین مراسم» از ناشناختهها نمیترسه، ازشون فرار میکنه!
همهچیز قابل پیشبینیه: نورها خاموش میشن، سایهای حرکت میکنه، یه صدا میاد، بعد سکوت… بعد یه فریاد.
حتی صحنهی معروف آینه که قراره نقطهی اوج باشه، کاملاً بیاثر درمیاد.
ترسی که باید در مغز و قلب مخاطب جا بگیره، اینجا فقط روی پرده ظاهر میشه و تمام.
یکی از ضعفهای بزرگ فیلم همینجاست.
در قسمتهای قبلی، ما والاک (اون راهبهی شیطانی معروف) رو داشتیم؛ موجودی که تا مدتها کابوس شبانهمون بود.
اما اینجا، شر اصلی یه موجود بیچهرهست که نه گذشتهای داره، نه انگیزهای.
چند روح پراکنده، یه پیرزن و یه مرد تبر بهدست… هیچکدوم اثرگذار نیستن.
فیلم شاید در ترساندن شکست بخوره، اما توی بخش احساسی موفقه.
حس خداحافظی با اد و لورن وارن واقعاً تأثیرگذاره.
اون عشق، اون ایمان و اون حس «با هم تا آخر» هنوز توی نگاهشون هست.
انگار فیلم میگه: «ترس تموم شد، ولی عشق هنوز زندهست.»
Under the Radar: «قسمتی قابل قبول اما فراموششدنی.»
The Guardian: «سری احضار هنوز از تغییر میترسه.»
Times of India: «بیشتر خستهکنندهست تا ترسناک.»
تقریباً همهی منتقدها توی یه چیز همنظر بودن: فیلم خوب شروع میکنه، ولی توی ترساندن شکست میخوره.
واقعیت اینه که «احضار: آخرین مراسم» نه اونقدر بده که ازش متنفر بشی، نه اونقدر خوبه که عاشقش بمونی.
یه فیلم خسته، با قلبی پر از خاطره.
اگه طرفدار قدیمی مجموعهای، شاید از دیدنش لذت ببری. ولی اگه دنبال یه ترس واقعی باشی، باید بگم... نه، این فیلم اون نیست.
آیا واقعاً ترسناکتر از چیزی هست که فکر میکردیم؟
نه. ولی مطمئناً احساسیتر از چیزی بود که انتظار داشتیم.