يكى از مهم ترين ابزار «ايالات متّحده» براى گسترش نفوذ خود در عرصه هاى مختلف فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى و سياسى جوامع ديگر، توسّل به رسانه ها است؛ رسانه هايى كه عمدتاً مركز اصلى سياست گذارى و منابع اصلى خبرى شان، «كاخ سفيد»، «پنتاگون»، «وزارت خارجه» و «آژانس اطّلاعاتى» آمريكاست. مقاله پيش رو، نگاهى به امپرياليسم رسانه اى و خبرى و بحث هايى از همين دست دارد.
مقدّمه
انسان معاصر نمى تواند خود را بى نياز از اخبار محيط زندگى و دنيايى كه او را احاطه كرده است، بداند و ناگزير به اين واقعيت خواهيم رسيد كه مبادله اخبار و اطّلاعات و بهره گيرى از ابزارهايى كه اين مسئله را امكان پذير مى سازد، تا چه حد اهمّيت دارد و تا چه ميزان قادر است زمينه هاى فكرى فرستنده را در گيرنده آن به وجود آورد. در اين مرحله است كه به مفاهيمى، چون امپرياليسم خبرى و تراست هاى مطبوعاتى بر مى خوريم كه پيوسته در تلاش هستند تا اين هدف را تحقّق بخشند؛ بنابراين، چندان دور از ذهن جلوه نمى كند اگر گفته شود، لشكر تبليغاتى، زمينه ساز هجوم قواى نظامى است. خبرگزارى ها و رسانه هاى جمعى جهانى، با اتّكا به قدرت تكنولوژيكى خود، به ارائه چهره اى مخدوش از برخى حكومت ها، فرهنگ ها، اقوام يا اذهان مى پردازند و به شكل سيستماتيك، در جهت دهى به افكار عمومى جهانى و شكل گيرى عقايد، گرايش ها و رفتارهاى مورد نظر خود تلاش مى كنند.
نظام رسانه هاى عالمگير
در دنياى كنونى، رسانه هاى عالمگير كه غالباً در جهت منافع ايالات متّحده حركت مى كنند، روزبه روز بر دامنه و نوع فعّاليت هاى خود مى افزايند؛ به طورى كه جوامع سنّتى و ريشه دار شرق و غرب را نيز سخت متأثّر از خود ساخته اند. بى شك تداوم چنين جريانى در گروى گسترش و تقويت بيشتر رسانه ها است؛ رسانه هايى كه به طور پنهانى در خدمت سياست ها و انديشه هاى دولتمردان غربى هستند. تا پيش از دهه هاى هشتاد و نود، نظام رسانه هاى داخلى با راديوها و تلوزيون هاى محلّى و نيز نشريات محلّى شناخته مى شد. در همين دوره بود كه بازارهايى براى فيلم ها، برنامه هاى تلويزيونى، موسيقى و كتاب شكل گرفت و شركت هاى آمريكايى را بر آن داشت تا اين بازار را به دست گيرند؛ امّا ناگهان شرايط تغيير كرد. در حالى كه تا همين چند سال پيش، نظام رسانه اى عمدتاً نظامى داخلى بود، در عرض چند سال، بازار رسانه هاى تجارت مآب عالمگير شكل گرفت و به نوعى نظام رسانه اى انحصارى انجاميد. اينترنت هم به نحوى فزاينده، در حال تبديل شدن به بخشى مهم از نظام رسانه اى و ارتباطى است. اگرچه ادّعا مى شود گسترش اينترنت، مى تواند در بسيارى جهات از انحصار رسانه اى شركت ها بكاهد، امّا اينترنت به تنهايى نمى تواند از عهده چنين كارى برآيد. تا ميزانى كه اينترنت در حال تبديل به بخشى از نظام تجارت مآبانه حاكم است، به نظر مى رسد كه بر ميزان كنترل آن توسط شركت ها نيز افزوده مى شود.
امپرياليسم رسانه اى
امپرياليسم رسانه اى را بايد شكل مدرنى از امپرياليسم قلمداد كرد كه شاكله ها و بنيان هاى آن در دهه 1950 م.، مشخّصاً در «آلمان غربى» و پشت دروازه هاى كمونيسم و در بحبوحه جنگ سرد توسّط ايالات متّحده بنا شد. آمريكا با افراشتن آنتن هاى متعدّد راديويى و تلويزيونى در شهر «برلين»، در قلب سرزمين سرخ كمونيستى رسوخ مى كرد؛ بدون اينكه نيازى به مداخله نظامى داشته باشد و پس از گذشت دو دهه، ميوه آن را چيد.
با اطّلاعات و كنترل آن مى توان به همه چيز دست يافت. برخى نظريه پردازان ارتباطات بيان كرده اند كه امروز، جهان در دست كسى است كه رسانه ها را در اختيار دارد.
امپرياليسم خبرى
امپرياليسم خبرى و ابزارهاى سلطه بر افكار عمومى جهان، يكى از جلوه هاى امپرياليسم در جهان است. امپرياليسم خبرى نيز در حقيقت به معناى سلطه جويى انحصارى در شريان هاى خبررسانى جهان است. خبرگزارى هايى كه در قرن نوزدهم، شارل هاوس در «فرانسه»، ژوليوس رويتر در «انگلستان» و برنارد ولف، در آلمان بنا نهادند، هم اكنون تبديل به سازمان هاى پيچيده و غول پيكر شده اند كه نبض اختيار دنيا را در دست دارند و با وارد آوردن شوك هاى خبرى، اساس و بنيان بسيارى از كشورها را دچار تزلزل مى كنند.
بازار خبرى هدايت شده
بحث امپرياليسم خبرى، بخشى از كاركرد امپرياليسم رسانه اى به شمار مى آيد؛ زيرا در اين بخش، به طور تخصّصى، امپرياليسم بر روى حجم، نوع، محتوا، كيفيت، كميت، زمان و مكان يك خبر كار مى كند؛ امّا در بحث امپرياليسم رسانه اى، ما شبكه اى از رسانه هاى مكتوب و غيرمكتوب، همچون مجلّات، شركت هاى تبليغاتى و چاپ و نشر، شبكه هاى راديويى و تلوزيونى، ماهواره، اينترنت و مطبوعات زنجيره اى را داريم كه تحت سيطره يك فرد يا يك ايدئولوژى خاص اداره مى شود و كاركرد آن علاوه بر بيرون راندن رقبا، اثرگذارى بر مخاطبان جهانى و القاء آرا و نظرات خاص است.
هم اكنون در جهان، بيش از 120 خبرگزارى فعّال دارند؛ ولى هيچيك از آنان، به عنوان رقيبى براى غول هاى خبرى مطرح نيستند. چهار خبرگزارى مسلّط بين المللى، «آسوشيتدپرس»، «يونايتدپرس»، «رويتر»، «فرانس پرس»)، شبكه هاى خبرى غالب، مانند «بى. بى. سى» و «سى. ان. ان»، تأسيسات ماهواره اى، صدها روزنامه و هزاران پايگاه خبرى و تبليغاتى، همگى ارزش هاى مشترك غربى را منتشر و تلاش مى كنند ارزش هاى مقاوم در برابر خود را در هم بكوبند. اين شرايط آن چنان نابرابر و غيرعادلانه است كه نمى توان آن را بازار پيام، اطلاق كرد.
رسانه هاى جمعى در غرب و به ويژه در آمريكا، مظاهر آزادى را به تصوير مى كشند؛ امّا در واقع، برجسته ترين نقش آنها، بسيج حمايت مردمى براى منافع خاصّ خارجى و گاهى داخلى است كه بر دولت و بخش خصوصى حاكم است. به طور مثال، مراكز عمده كسب خبر براى خبرگزارى هاى آمريكايى، كاخ سفيد، پنتاگون و وزارت خارجه است. هم اكنون، پنتاگون داراى يك سازمان اطّلاعات مردمى است با چندين هزار كارمند، وظيفه دارد با صرف ميليون ها دلار، نگذارد مردم آمريكا در مورد افراد يا گروه هاى ناراضى در آمريكا اطّلاعات كسب كنند.
آژانس اطّلاعات آمريكا، با بودجه سالانه چند ميليارد دلارى، مسئوليت تنظيم و اجراى سياست هاى فرهنگى امپرياليسم آمريكا براى كشورهاى ديگر را به عهده دارد. كنگره آمريكا، پخش و توزيع توليدات فرهنگى و خبرى اين نهاد را در داخل آمريكا ممنوع كرده است. ادوارد اس. هرمن و نوآم چامسكى، اعتقاد دارند كه آنچه در اخبار وسايل ارتباط جمعى آمريكا وجود دارد، يك بازار هدايت شده خبرى است؛ نه يك بازار آزاد خبرى.
آنچه تا كنون گفته شد، مربوط به امپرياليسم خبرى در رسانه هاى عصر اوّل (راديو، تلوزيون و روزنامه) بود. حال مى خواهيم به اين بپردازيم كه آيا امپرياليسم خبرى در رسانه هاى جديد (ماهواره و اينترنت) وجود دارد؟ يا اينكه چون در اين رسانه ها، مخاطبان بين المللى شده اند و چند صدايى وجود دارد، امپرياليسم خبرى از بين رفته است؟!
اينترنت و امپرياليسم
اينترنت، پديده جديد دنياى ارتباطات است كه علاوه بر مزاياى آن، با خود، ابزار گوناگون براى ارتباط، تعامل و تبادل فرهنگى يا تهاجم و سيطره فرهنگى به همراه آورده است. سايت هاى خبرى، وبلاگ هاى خبرى و تحليلى، گروه هاى اينترنتى، فضاهاى گفت وگوى مجازى، هركدام فضايى را ايجاد مى كنند كه در آن، تبادل اخبار و اطّلاعات صورت مى گيرد.
از طرفى، غالب ترافيك جهانى اينترنت به زبان انگليسى است و اينها، همه، دليل معرفى اينترنت به عنوان جديدترين و شوم ترين عامل امپرياليسيم سايبر است. همچنين، اكثر هاست ها و وب سايت هاى جهان در آمريكا و به زبان انگليسى هستند. بيشتر نرم افزارها و اكثر موتورهاى جست وجوگر نيز انگليسى زبانند و اينترنت فرصت مناسبى را براى كشورهاى توسعه يافته (خصوصاً آمريكا) فراهم كرده است كه فرهنگ كشورهاى جهان سوم را تسخير كنند. نگرانى ها آنجا عميق تر مى شود كه آمريكا اصرار بر مديريت و مالكيت اينترنت دارد؛ چرا كه با هر گونه تغييرى كه در آن، نقش اصلى نداشته باشد، مخالفت مى ورزد.