iman.imani5371
iman.imani5371
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

سبزه قبا، درختی که درخت نبود

شاید افسانه سبزه قبا را شنیده باشید. زنی که آرزوی بچه دار شدن دارد، پای درختی نذر و نیاز می‌کند و به درخت قول می‌دهد که اگر بچه‌دار شد و بچه‌اش دختر بود، او را به درخت شوهر بدهد. از قضا زن دختردار می‌شود و پس از چند سال درخت به حرف می‌آید و عروسش را می خواهد. مردم دختر گریان را به درخت می‌بندند و می‌روند. نیمه‌شب دختر می‌بیند که از دل درخت شاهزاده زیبایی به نام سبزه قبا بیرون می‌آید. آنها ازدواج می‌کنند اما مثل بقیه عشاق قصه‌ها، اول باید سختی‌هایی را پشت سر بگذارند. قصه ادامه پیدا می‌کند

بچه که بودم از خودم می‌پرسیدم چرا داماد این قصه باید درخت باشد؟ چرا شیر یا عقاب یا حتی قورباغه نه؟ (مثل آن کارتون والت دیزنی). آخر درخت که پا ندارد. چرا یک شاهزاده جادویی باید در قالب درخت برود که نمی‌تواند از جایش حرکت کند و کاری از دستش بر نمی‌آید؟ آن زمان از فرهنگ عامه چیز زیادی نمی‌دانستم. بعدها در حیاط یک امامزاده درختی را دیدم که مردم به شاخه‌هایش سبز بسته بودند. در نقدی بر فیلم بازگشت پادشاه (از مجموعه ارباب حلقه ها) خواندم که درخت سفید جلوی قصر معنای نمادی مهمی دارد. کم کم فهمیدم که برای خیلی از مردم جهان درخت چیزی بیش از یک موجود زنده است که دی اکسید کربن می‌بلعد و اکسیژن تحویل می‌دهد. بلکه چیزی مقدس است.

درخت سفید در فیلم بازگشت پادشاه
درخت سفید در فیلم بازگشت پادشاه


برای من که مهندسی خوانده‌ام و یاد گرفته‌ام منطقی فکر کنم ورود به دنیای اسطوره‌ها و افسانه‌ها کار آسانی نیست. سینما و ادبیات رئالیستی را به فانتزی ترجیح می‌دهم. از روانشناسی هم مباحثی را دوست دارم که منطقی و روشن باشند. اما اینکه چیزی با سلیقه من جور در نیاید دلیل نمی‌شود که نفی‌اش کنم. می‌دانم که خیلی از مردم جهانِ رازآلود، افسانه‌ها را دوست دارند و با نمادها و نشانه‌ها حرف می‌زنند راستش را بخواهید چندتا از دوستان خودم هم عاشق فانتزی هستند. به نظر من بدون خیال‌پردازی این آدم‌هاT دنیا چیزی کم دارد.

دنیایی که امروز در آن زندگی می‌کنیم، تا حد زیادی توسط علوم و مهندسی ساخته شده. ما بیماری‌های کشنده را درمان می‌کنیم و کاوشگر به فضا می‌فرستیم. دیگر نیازی نیست که مثل سرخپوستان برای باران دور آتش برقصیم. اما همین دنیای مدرن هم با کمی چاشنی خرافه (البته از نوع بی‌ضررش) جای بهتری برای زندگی می‌شود. چه ایرادی دارد که گاهی به شاخه یک درخت مقدس سبز ببندیم؟ چه عیبی دارد خیال کنیم درخت توی پارک، شاهزاده پریان است و از شکستن شاخه‌اش خودداری کنیم.

نوروز شاید جادویی‌ترین زمان سال باشد. در چنین وقتی حتی مهندسی مثل من هم می‌تواند خیالبافی کند. در لحظه تحویل سال همه آرزو می‌کنند. روز سیزده به در سبزه گره می‌زنند. همه با طبیعت مهربان‌تر می‌شویم و زیبایی‌هایی را که بقیه سال فراموش می‌کنیم، می‌بینیم. شاید حال و هوای جادویی نوروز همان چیزی باشد که می‌تواند به حفظ طبیعت کمک کند. شاید دنیای عقلانی ما کمی خرافه خوب کم دارد. در آستانه سال نو آرزو می‌کنم همه ما با هر طرز فکر، تحصیلات و شغلی یاد بگیریم طبیعت را مقدس و جادویی ببینیم و از پریانی که به درخت و گل و پرنده تغییر شکل داده‌اند مراقبت کنیم. حتی اگر تا به حال اهل این جور خیالپردازی‌ها نبوده‌ایم، می‌توانیم آن را تمرین کنیم. راه دوری نمی‌رود.

ایمان ایمانی


پیکِ زمیننوروزفانتزیطبیعت
یه عاشق دیجیتال مارکتینگ و قهوه اسپرسو
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید