سلامی مجدد.
عکسِ نوشته گویای همه چیز هست.
جامعه، چیزی که ما صرفا به خاطرش خیلی از کارها رو انجام نمیدیم یا یه سری از کارها رو انجام میدیم در حالی که مباطق با میل خودمون نیستش.
در راستای جامعه یه چیز دیگه هم هست به نام «حرف مردم».
خب موضوع اینه که آقاجان چرا من باید کاری که دوست دارم رو انجام ندم صرفا به خاطر اینکه جامعه با فلان چیز حال نمیکنه؟ یا چرا باید کاری که دوست ندارم رو انجام بدم چون که باعث میشه تاییدیهی اجتماعی بگیرم؟
جامعه پر از کلیشههایی هستش که خیلیهاش از قدیم مونده و تاریخ مصرفشون گذشته. چیزی که ۱۰۰ سال پیش کار میکرده لزوما الآن کار نمیکنه و دقیقا برعکس.
پس چرا ما باید زندگیمون رو بر اساس چیزی بسازیم که معلوم نیست درسته یا غلط؟
اصلا سوال اینه که چه کسی تعیین میکنه که درست چیه غلط چیه؟ به نظر من این خود ما هستیم که تعیین میکنیم درست چیه غلط چیه.
آقا دوست نداری فلان کار رو انجام بدی؟ خب انجامش نده! به همین سادگی. نباید برامون مهم باشه که از سمت جامعه طرد میشیم یا چی. (البته این موضوع بستگی به روحیاتِ فرد هم داره).
خلاصه میخوام بگم که آقا نباید جامعه رو معیاری برای انجام کارهامون در نظر بگیریم. چرا؟ چون اینجوری آزادی ازمون گرفته میشه و دیگه نمیتونیم طبق سلایق و علایق خودمون پیش بریم.
و حرف مردم هم برامون مهم نباشه. واقعااا مهم نباشه. من یه کاریو انجام میدم چون دوسش دارم و با اون کار حالم خوب میشه. حالا مگه مهمه که که بقیه با اون کار حال میکنن یا نه؟
البته همهی ما یه سری آدمهای خیلی مهم و ارزشمند داخل زندگیمون داریم، میخوام بگم که حرف اونا باید مهم باشه چون که برای ما ارزشمند هستند.
«نوشتههای یک گیک»
پایان.