1. اگر با وبلاگی تازه آشنا شدهایم و برای اولین بار میخوایم کامنت بذاریم، اگر فکر میکنیم این آخرین کامنتمون نیست و میخوایم به ارتباطمون ادامه بدیم، بهتره این اولین کامنتمون از نوع اول (معرفی خودمون) باشه. نگیم آدرس وبلاگمو گذاشتم و طرف میاد پروفایل وبلاگم و پستامو میخونه و باهام آشنا میشه. خودمون خودمونو معرفی کنیم و بگیم کی هستیم. این کارمون اعتماد نویسنده رو جلب میکنه و به تداوم ارتباطمون کمک میکنه. میتونیم همون چیزایی که تو پروفایل وبلاگمون نوشتیم رو بگیم. میتونیم به اشتراکاتمون با نویسنده اشاره کنیم: من هم اهل فلان شهرم، من هم فلان دانشگاه درس خوندم، من هم این مشکل تو رو دارم، من هم فلان ویژگی رو دارم، من هم فلان چیز رو دوست دارم،... بستگی به خودتون داره که چه طوری خودتون رو معرفی کنید، چه اطلاعاتی در اختیار طرف مقابل بذارید و چه تصویری تو ذهنش ایجاد کنید. سعی کنید این تصویر نزدیک به واقعیت باشه. جز راست نباید گفت، هر راست نشاید گفت. حداقل اطلاعاتی که برای یک ارتباط مجازی لازمه جنسیت و حدود سن و سال ماست. نتیجهی بررسی کامنتهای دو سال اخیرم و اولین کامنتهای شما نشون میده کمتر از ده درصدتون، که اغلبتون هم خوانندهی جدید بودید، خودتونو معرفی کردید. اعتمادسازی موضوع مهمیه و برای تداوم ارتباط تو فضایی که همدیگه رو نمیبینیم و نمیشناسیم لازمه.
2. به عنوان یک تازهوارد، تحت تأثیر جو حاکم بر کامنتها و پاسخها قرار نگیریم. ممکنه ما در حال خوندن وبلاگی باشیم که خوانندگان و کامنتگذاران اون وبلاگ، آشنایان و دوستان صمیمی و نزدیک و حقیقی بلاگر هستند. لزومی نداره نویسنده هنگام پاسخ دادن به کامنتها این نکته رو عنوان کنه که کسی که هماکنون در حال پاسخ دادن به کامنتش هستم فلان کسم هست، و انتظار بجایی نیست اگر همان لحنی رو از نویسنده هنگام پاسخ دادن به کامنتمان انتظار داشته باشیم که اون لحن رو برای سایر کامنتها داره.
3. با هر کس متناسب با شخصیتش برخورد کنیم. هر وبلاگی و هر بلاگری علاوه بر یک سری ویژگیهای عمومی که اغلب وبلاگها و بلاگرها دارن، ویژگیهای خاصی داره که قبل از ارتباط و ضمن ارتباط باید به این خصوصیات توجه کنیم. همه مثل هم نیستن. وقتی داریم کامنت میذاریم اینکه چی میگیم مهمه، ولی اینکه اینو به کی، چه جوری میگیم مهمتره. ارتباط با هر کسی قلق خاص خودشو داره. انعطافپذیر باشیم.
4. کامنت گذاشتن برای بلاگری که کامنتهای وبلاگش بسته است و هیچ جا هیچ کامنتی برای بقیه نمیذاره یا حداقل کامنت عمومی نمیذاره سختتر از ارتباطگیری با بلاگریه که کامنتهاش بازه و به کامنتها جواب میده و برای بقیه هم کامنت میذاره. موقع کامنت گذاشتن برای یه همچون وبلاگهایی بیشتر دقت کنیم.
5. زمانشناس باشیم. به زمان کامنتهای درخواستی، پرسشی و انتقادیمون بیشتر توجه کنیم. این سه نوع کامنت، حساستر از بقیهی کامنتها هستن. و کامنتهایی که پاسخ به پرسش نویسندهن اغلب تاریخ انقضا دارن. اگر دیر جواب داده بشه، شاید دیگه به درد نخوره و کمکی نکنه.
6. وقتی نویسنده احساسشو در قالب یک شعر، جمله یا عکس پست میکنه، لابد نخواسته یا نتونسته مستقیم و واضحتر و شفافتر از این بگه و توضیح بده. گاهی زیبایی پست به مبهم بودن و ایهام و ابهامشه. اغلب نویسندهها کامنتهای یه همچین پستهایی رو میبندن. در مواجهه با چنین مواردی یا سکوت کنیم، یا کامنتی در قالب یک شعر، جمله، یا عکس با همون مضمون ارائه بدیم و ترجیحاً چیزی نپرسیم.
7. اگر پستی رو کامل نخوندیم، یا سرسری و با بیحوصلگی خوندیم ترجیحاً براش کامنت نذاریم.
8. کامنتهای بیربط رو هر موقع، ذیل هر پستی نذاریم.
9. پستهایی که غم ازشون میباره رو از سایر پستها تشخیص بدیم، تفکیک کنیم و با احتیاط بیشتری براشون کامنت بذاریم.
10. اگر پستی رو خوندیم و نفهمیدیم، اگر میخوایم بفهمیم سؤالاتی در راستای رفع ابهاممون بپرسیم و اگر نمیخوایم بفهمیم ترجیحاً کامنت نذاریم.
11. برای هر پستی نمیشه کامنت پرسشی گذاشت، هر سؤالی که به ذهن میرسه رو نمیشه پرسید و هر پرسشی رو نمیشه به صورت عمومی مطرح کرد. اگر سؤالمون شخصیه و سوال بیجایی نیست، ترجیحاً خصوصی بپرسیم. چرا عمومی نه؟ چون پاسخ هر پرسشی رو نمیشه در اختیار هر کسی قرار داد.
12. کامنت گذاشتن برای پستهای کوتاه کار آسونی نیست. «آقای ط. انصراف داد». همهی پست همین یه جمله است. چه کامنتی بذاریم؟ بپرسیم آقای ط. کیه؟ بپرسیم چرا انصراف داد؟ متأسف بشیم و ابراز ناراحتی کنیم؟ یا هیچ حرفی نزنیم؟
13. مجبور نیستیم برای هر پستی کامنت بذاریم. حتی وقتی ازمون سوالی پرسیده میشه، یا سوالی میخونیم که جوابش رو نمیتونیم بدیم، با ذکرِ «من نمیدونم» عبور کنیم. یا حتی اینم نگیم و سکوت کنیم.
14. اگر وبلاگ و ایمیل ندارید و نمیخواید با اسم خودتون کامنت بذارید، اما فکر میکنید کامنتی که میذارید آخرین کامنتتون نیست و میخواید به ارتباطتون ادامه بدید، یه اسم مستعار خوب برای خودتون انتخاب کنید. سه نقطه و علامت سوال و ناشناس و بینام و یه دختر و مهم نیست اسامی خوبی نیستن. شما مجبور نیستید اسم واقعیتونو بگید، ولی انتظار نداشته باشید نویسندهای که چند صد خواننده داره یادش بمونه شما کدوم یه دختری.
15. نمیشه مستقل از اینکه کی کامنتو گذاشته به کامنت جواب داد. اگر نویسنده حداقل پیشفرضها رو در مورد کامنتگذارنده نداشته باشه، به کوتاهترین و عامترین شکل ممکن پاسخ خواهد داد. پس اگر کیفیت پاسخی که دریافت میکنیم برامون مهمه، خودمون رو معرفی کنیم و اطلاعات کافی در اختیار کسی که براش کامنت میذاریم قرار بدیم.
16. همیشه دوزاری نویسنده رو کج تصور کنید و با کنایه و استعاره و غیرمستقیم و در لفافه کامنت نذارید. اگر مطلبی هست که باید بیان بشه، بهتره که مستقیم، در قالب مناسبی گفته بشه که هم درست درک بشه و هم سوء برداشت رخ نده.
17. هر موقع احساس کردید نویسنده در ضلالتی آشکار به سر میبره و باید امربهمعروف و نهیازمنکرش کنید، قبل از هر اقدامی به کتاب دین و زندگی دبیرستانتون مراجعه کنید تا یک سری نکات براتون یادآوری بشه. اینکه آیا اون امری که در موردش میخواید نویسنده رو نصیحت کنید واجب و حرام هست یا نه، آیا فقط یک بار ترک یا انجام گرفته یا ادامه داره، احتمال تأثیر کامنتتون چقدره و آیا ممکنه این حرفتون ضرر روحی، جسمی، مالی، آبرویی و هر آسیب دیگری به شما یا اون فرد بزنه یا خیر. امربهمعروف و نهیازمنکر واجب کفایی هست. ینی اگه یکی دیگه بهتر از شما این کارو میتونه انجام بده، اجازه بدید یکی دیگه این کارو انجام بده.
18. اَحَبُّ اِخوانی إلَیَّ مَن اَهدی اِلَیَّ عُیُوبی. یعنی محبوبترینِ برادرانم نزد من کسی است که عیبهای مرا به من به عنوان «هدیه» بازگوید. امام صادق (ع) میگه. نظامهای سالم ارتباطی، فیدبک را غنیمتی برای اصلاح خود قلمداد میکنند. فیدبک به مفهوم بازگرداندن بخشی از خروجی یک سیستم و ترکیب آن با ورودی به منظور کنترل خروجیست. دلایل دیسلایک کردن پستها رو بگید. اگر در محتوای نوشتهها، فونت و سایز و رنگشون یا ظاهر و قالب وبلاگ یا لحن و رفتار نویسنده ایرادی میبینید بگید. انتقاد کنید، پیشنهاد بدید. ترجیحاً خصوصی بگید و یادتون باشه لزوماً حق با شما نیست.
19. سعی کنیم انتقادمون واقعاً سازنده باشه. تخریب نکنیم، محکوم نکنیم، کاری نکنیم که اعتماد به نفس نویسنده کم بشه و یا موضعگیری کنه.
20. سعی کنیم در هر کامنت فقط به نقد یک موضوع بپردازیم و اون پست رو از هزار جهت مورد بحث قرار ندیم. نظرمون رو با بیان یکی از جنبههای مثبت نوشته آغاز کنیم و بعد به نقدش بپردازیم.
21. روزمرهنویسی به معنیِ دادنِ اجازهی دخالت در مسائل شخصی نیست. اگر وبلاگی رو میخونید که نویسنده خاطرات شخصی، کاری، درسی، خانوادگی، روزمرگیها و موضوعاتی از این قبیل رو مینویسه، بدون توجه به صمیمی بودن یا نبودن با نویسنده، حساس بودن یا نبودن نویسنده، رعایت کردن یا نکردن اخلاق و ادب و خیلی مسائل دیگر، با سوالات آزاردهندهای مثل «دَرست تموم نشد؟»، «ازدواج کردی؟»، «کی بچهدار میشین؟»، «درآمدت چقدره؟» و بدون اینکه نظر شما رو خواسته باشن، مثلِ «من اگه جای تو بودم کارمو عوض میکردم»، «من اگه جای تو بودم رشتهمو تغییر نمیدادم»، «من اگه جای تو بودم با این دختره ازدواج نمیکردم»، «من اگه جای تو بودم با فلانی قطع رابطه میکردم» در مورد مسائل شخصی زندگی نویسنده نظر ندید.
22. شعاعی که هر کس برای حریمش تعیین میکنه متفاوته. این شعاع رو تشخیص بدیم و رعایتش کنیم. برخی بلاگران مسئلهای با ورود دیگران به حریم خصوصیشون ندارن و برخی هم با این قضیه به شدت مشکل دارن.
23. بهتره راجع به یه سری مسائل تجسس نشه و سوالی پرسیده نشه. چه از طریق پرسش از خود اون فرد و چه از طریق پرسش از دیگران. و نظر دربارهش داده نشه. مگر اینکه خود فرد ازمون نظر و مشورت بخواد راجع بهشون. یا اگر ازشون مطلعیم، بقیه رو راجع بهشون مطلع نکنیم. مثلِ شغل فرد، شغل والدین، شغل همسر یا هر فرد دیگری از اعضای خانواده و محل کار و میزان درآمدشون. به عنوان مثال اگر دارید خاطرات یک معلم یا استاد رو میخونید، لزومی نداره بپرسید معلم یا استاد چه درسیه. اگر خودش صلاح بدونه لابهلای پستاش به این نکته اشاره میکنه. اگه نه که به ما ربطی نداره. یا اگر خاطرات درسی و دانشگاهی یک دانشجو رو میخونیم یادمون باشه که رشته، دانشگاه، معدل، رتبه، درصد و نمرات و حتی واحدهایی که داره و نداره و درسهایی که افتاده هم جزو حریم خصوصیش هست و اجازه نداریم چیزی بیشتر از آنچه که خودش مینویسه ازش بپرسیم. یا عقاید مذهبی و سیاسی، مثل خداباوری یا خداناباوری، نماز خوندن یا نخوندن، روزه گرفتن یا روزه نگرفتن، رأی دادن یا ندادن و به کی رأی دادن، راهپیمایی رفتن یا نرفتن و دلایل هر کدام از این کارها. اگر از محتوای پستی متوجه شدید نویسنده هر کدام از این کارها رو انجام میده یا نمیده، قبل از هر گونه اقدام برگردید و بند 17 رو مجدداً بخونید.
24. کامنت نامربوط با کامنت بیربط فرق داره. مثال برای کامنت بیربط: «سلام عزیزم. من رتبهی کنکورم فلان شده. به نظرت پزشکی بخونم یا دندون؟» پاسخ: «به نظرم به فلان و بهمان دلایل دندون بخون». مثال برای کامنت نامربوط: «سلام. بنده قصد دخالت ندارم ولی خوب به نظر بنده ای کاش رشتهی برق رو ترجیحاً ادامه میدادید. مثلاً همون شریف. الانم تو مقطع دکترا بودید یا مثل دخترخانمهای فارغالتحصیل شریف میرفتید دنبال اپلای! البته نمیخوام این پاسخ کلیشهای رو بشنوم که رشتهی مورد علاقهام زبان بود یا میخوام به کشورم خدمت کنم نرفتم خارج! به اعتقاد من شما یکی از بهترین شانسهای زندگیتون رو پشت پا زدید. البته الان هم اصلا دیر نشده، آخه زبان رو میتونستید به طور جانبی هم بخونید». کامنت نامربوط نذارید. هیچ وقت، برای هیچ کس.
25. مسأله :دی
برخی کامنتگذاران کامنت میگذارند، ولی کامنت عمومی نمیگذارند (گروه A). وقتی برای پستی که کامنتهاش بازه کامنت خصوصی میگذاریم، یا محتوای کامنتمون خصوصیه و نمیخوایم بقیه از محتوای حرفامون آگاه بشن (A1)، یا اساساً نمیخوایم بقیه بدونن ما برای فلان پست و فلان بلاگر کامنت گذاشتیم یا میگذاریم (A2). اغلب بلاگران ترجیح میدن اگر پاسخی به کامنتی میدن، این پاسخ از طریق ایمیل یا تلگرام و سایر کانالهای مجازی جز وبلاگ نباشه (گروه B). برخی از خوانندگان و کامنتگذاران وبلاگ ندارند (گروه C).
حال اگر گروه C بخوان برای گروه B کامنت خصوصی بذارن و انتظار پاسخ داشته باشن، در شرایط A1 باید ابتدا کامنتشونو خصوصی بیان کنن و بعد بلافاصله یه کامنت عمومی بذارن تا جواب کامنتشونو ذیل کامنت عمومیشون دریافت کنن.
و اگر گروه A2 بخوان کامنت عمومی بذارن، میتونن کامنت عمومیشونو با هر اسم دلخواه دیگهای جز اسم خودشون بفرستن و بلافاصله یه کامنت خصوصی بذارن و بگن اون کامنت عمومی رو اونا نوشتن.
26. اگه شما هم نکتهای به ذهنتون میرسه بگید :)
شما گفتید: واقعاً وبلاگنویسی که مخاطبان بالا داره و دائما هم پاسخگو هست که از طرف مخاطب نوعی احترام محسوب میشه فارغ از نیت وبلاگنویس از این پاسخگویی، اگر سیستمی عمل نکنه و چهارچوب و قوانین نداشته باشه بعد یه مدت یا مجبوره کامنتها را ببنده یا دیگه آن پاسخگویی قبل را نداشته باشه یا به قرص اعصاب پناه ببره. اینو میتونی بذاری پیشگفتار کتاب وبلاگنویسیت :دی