این روزها آثار برند سازی جمعی رو بیشتر از گذشته در تبلیغات و کسب و کارهای کشور میبینم و دلیلش هم اینه بنظرم که بیشتر کسب و کارها به این نتیجه رسیدن که دست و پا زدن بی هدف بیشتر اونارو تو این باتلاق اقتصاد فرو میبره. به همین دلیل با مجتمع کردن و یکپارچه کردن فرایند های فروش و بازیا بی سعی میکنند هزینه ها و فرایند های مرتبط رو بهینه تر کنن.
نمونه هایی که فعلا و در این روزها داره بیشتر از بقیه به چشم میخوره شهر فرش و مهد فرش و شره لوازم خانگی و این قبیل محصولات هستش...
موضوع صحبت ما خود شهرِ فرش نیست، موضوع تغییریه که تو فروش محصولاتش گرفته.
البته که خودم معتقدم خرید فرش یکی از سخت ترین کارهای دنیاست. چهار پنج تا فرش که میبینی دیگه قدرت انتخابت رو از دست میدی و مجبوری بری یه جا قهوه بخوری بلکه بشوره ببره!!!!
با توجه به اینکه بازار فرش دیگه کشش این همه تولیدکننده و عرضه کننده رو نداره و تو این وضعیت معیشتی، مردم کمتر میتونن به فکر عوض کردن فرش زیر پاشون باشن، این کسب و کارها با متحد شدن و ساختن یک برند جمعی تونستن خدماتی رو به مردم ارائه کنن که در گذشته بیشتر شبیه رویا بود.
فروش اقساطی فرش، اونم اقساطی که از یک سال بعد شروع میشه، تضمین کیفیت، تضمین قیمت و افزایش وسعت مغازه و افزایش تبلیغات و ... نشان دهنده اینه که میشه با راه اندازی یک برند جمعی کارهای بزرگتری انجام داد.
این برندسازی هم به نفع مردمیه که خریدارهای اصلی و مصرف کننده های نهایی هستند و هم به نفع تولیدکنندگان و هم فروشندگان.
من قبلا در خصوص برند سازی جمعی مطلبی منتشر کردم که میتوانید از اینجا ببینیدش.
این بین سازمان هایی مثل سازمان استاندارد یا سازمان حمایت از حقوق مصرف کننده و تولیدکننده یا هر عنصر حاکمیتی دیگه در این زمینه ها میتونن نظارت های خودشون رو تدقیق کنن و در صورت بروز نارضایتی به سرعت وارد عمل بشن.
یکی از فامیل های ما همچین مساله ای براشون پیش اومد، بعد از گذشت 9 ماه که فرش رو خریده بودند متوجه میشن که فرش رنگ میده و با چندتا تماس اون فرش رو به رایگان براشون تعویض کردن.
این فقط بخشی از خدماتی بود که این برندهای جمعی میتونن به جامعه ارائه بدن. در ادامه بخش دیگری از خدمات شهر فرش رو باهم بخوانیم:
مسئولیتهای اجتماعی شهر فرش: