کتاب زندگی خود را طراحی کنید(Designing Your Life) اثر دو استاد دانشگاه استنفورد (Stanford University) به نام های بیل بورنت Bill Burnett و دیوید ایوانس Dave Evans است.
کتاب زندگی خود را طراحی کنید در زمینه راهنمای شغلی، مهارت زندگی، خودشناسی و تصمیم گیری است. این کتاب در سال ۲۰۱۶ میلادی منتشر شد و در ایران نیز توسط نشر انتشارات البرز با ترجمه آقای رضا جمشیدی صفا به چاپ رسیده است.
در صفحات ابتدایی کتاب زندگی خود را طراحی کنید، با این سوالات مواجه می شوید:
زندگی ایدهآل شما وجود ندارد و در هیچجا منتظرتان نیست…هیچکس هم نمیداند آن زندگی ایدهآل چیست و چگونه باید باشد….
نویسندگان کتاب، توضیح میدهند که وقتی در آمریکا سه چهارم کسانی که کار میکنند، شغلشان به رشته تحصیلیشان مربوط نیست، آیا ایجاد این انتظار در جوانان که باید شغلی متناسب با رشته تحصیلیات داشته باشی، از همان ابتدا تضمینی برای ایجاد نارضایتی و دور شدن از شادمانی در باقیماندهی زندگی نیست؟
بالاخره، یک کتاب که نشان می دهد چگونه برای ساختن و طراحی یک زندگی در حال رشد، در هر سن و سال و در هر مرحله ای، اقدام کنید. یک زندگی به خوبی طراحی شده به معنای یک زندگی سالم است. بسیاری از ما هنوز به دنبال پاسخی به این سوال چند ساله هستیم: «وقتی می خواهم رشد کنم، می خواهم چه باشم؟»
برای اولین بار در قالب کتاب، بیل بورنت و دیوید ایوانز، که از نوآوران استنفورد هستند به ما نشان می دهند که چگونه تفکر طراحی می تواند به ما برای ایجاد یک زندگی معنی دار و موثر کمک کند. صرف نظر از اینکه ما چه کسی هستیم و کجا زندگی می کنیم، شغل و سن ما چیست.
درست مثل کسب و کارها که در مسیرِ طراحی محصول بهتر حرکت میکنند، شما نیز باید در مسیر طراحی زندگی بهتر حرکت کنید…
طراحی زندگی این ایده را مطرح می کند که همان تفکر طراحی که برای تکنولوژی های شگفت انگیز، محصولات و صنعت فضا و خیلی جاهای دیگر استفاده می شود، برای ایجاد یک زندگی بهتر و حرفه ای نیز، توسط خود شما استفاده شود.یک زندگی پر از شادی و لذت، خلاق و سازنده که همیشه ممکن است از خوشحالی ایجاد شده تعجب کنید.
طراحان جهان را ایجاد می کنند و با استفاده از تفکر طراحی، مشکلات را حل می کنند. در اطراف دفتر یا خانه خود نگاه کنید، گوشی هوشمند، کامپیوترها، یا صندلی که در آن نشسته اید. همه چیز در زندگی ما توسط کسی طراحی شده است. و هر طراحی با یک مشکل شروع می شود که طراح یا تیم طراحان به دنبال حل آن مشکل هستند. با استفاده از همین رویکرد حل مساله با طراحی می توانیم زندکی خارق العاده ای برای خود خلق کنیم که راهکارهای آن در این کتاب مطرح شده اند.
«کتاب زندگی خود را طراحی کنید، خواننده را با خود به میان فرآیند رویکرد طراحان برای حل مشکلات می برد، که برای ساختن یک زندگی رضایت بخش و خوب از رویکردهای حل مساله، پیدا کردن راه حل، نمونه سازی، و ساختن فرآیند های تکراری، که طراحان استفاده می کنند بهره می برد این کتاب را باید بخوانید.»
ممکن است در نگاه اول با مشاهده نام کتاب و عنوان فرعی آن فکر کنید با یک کتاب انگیزشی مواجه هستید: همان حرفهای مبهم و کلی که سخنرانهای انگیزشی مطرح میکنند و چند ساعت پس از شنیدن حرفهایشان، همه چیز به حالت عادی بازمیگردد.
پرفروش بودن کتاب هم میتواند این گمان را تقویت کند.
اما با جستجوینام نویسندگان در نت، میبینید که این دو نفر یکی از دورههای پرمخاطب دانشگاه استنفورد را تحت عنوان طراحی زندگی اجرا میکنند و مرکزی تحت عنوان لابراتوار طراحی زندگی یا Life Design Lab نیز در استنفورد تأسیس کردهاند.
اگر دوست دارید به زبان انگلیسی بیشتر در مورد کتاب و کلاس برگزار شده در دانشگاه استنفورد بدانید، کافی است که روی لینک زیر کلیک کنید:
مشاهده توضیحات انگلیسی
معیارها و نشانههای بسیاری وجود دارد که بدانید در مسیر هستید؛ اما اینکه منتظر باشید در مسیر زندگی به نقطهای برسید و بگویید این همان مقصدی بود که در انتظارش بودم یک اشتباه بزرگ است…
هر دو نفر تجربههای متنوعی در زمینهی طراحی داشتهاند و مثالها و خاطرات متنوعی از تجربه طراحی در شرکتهای اپل (Apple) و الکترونیکس آرتس (EA) را توشهی راه خود کردهاند.
نویسندگان، کتاب چگونه زندگی خود را طراحی کنیم را به زبان بسیار ساده نوشتهاند. اما ساده بودن در اینجا به معنای سطحی بودن نیست. بلکه اتفاقاً مشخص است کوشیدهاند مفاهیم عمیق و مهم را به زبانی بسیار ساده در اختیار مخاطب قرار دهند.
رنگ اصلی روی جلد فیروزه ای مایل به سبز (سبز-آبی)! و پشت جلد کمی رنگ سورمه ای به کار رفته است. دایره های رنگی ریز در وسط طرح که نشان از بی نظمی رو به نظم دارند. شاید نشان از این دارد که کتاب قرار است ما را با استفاده از تکنیک های طراحی به سمت نظم دادن و شکل دادن به ایده های نا منظم اطراف مان ببرد.
عنوان کتاب با فونت خودمانی دست نویس و درشت به رنگ مشکی نوشته شده است و در زیر آن نوشته شده: «چگونه زندگی خوب و شادی را برای خود بسازیم» و در پایین کتاب هم نوشته شده: « پرفروش ترین کتاب سال ۲۰۱۶ در آمریکا»
این کتاب رتبه ی پر فروش ترین کتاب نیویورک تایمز را بدست آورده و همچنین در سایت آمازون که بزرگ ترین کتاب فروشی دنیا است هم رتبه ی عالی دارد که می توانید در عکس زیر مشاهده کنید
«کتاب زندگی خود را طراحی کنید یکی از پرفروش ترین کتاب های سال ۲۰۱۶ میلادی در آمریکاست. موضوعات این کتاب بیشتر در مورد راهنمای شغلی، مهارت زندگی، خودشناسی، ابعاد طراحی و اجتماعی تصمیم گیری است. این کتاب حداقل به شما یاد می دهد که چگونه در هر سن یا مرحله ای که هستید، یک زندگی خوب را برای خود «طراحی کنید» و بسازید.
این کتاب یک راهنمای شغلی و مهارت زندگی است و برای کسی که بخواهد زندگی و شغل مورد غلاقه خود را بسازد، خواندن آن یک رویداد سرنوشت ساز محسوب می شود»
کتاب ۲۸۳ صفحه دارد و وزن متوسط رو به بالا، و پس از سخن کوتاه مترجم و پیشگفتار بلافاصله مطالب اصلی کتاب آغاز می شود.
برای دانلود ۶۰ صفحه اول کتاب به صورت رایگان روی لینک زیر کلیک کنید
کتاب در ۱۱ بخش اصلی که در بالا عنوان شد نوشته شده است اما هر فصل و بخش نیز به قسمت های کوچکتر با عنوان های مناسب تقسیم شده است که مجموعا کتاب به ۱۰۹ عنوان یکی دو صفحه ای تقسیم شده که خواندن کتاب را بسیار راحت می کند. نمونه هایی از این عنوان ها:
در کتاب از شکل ها و جدول ها هم به خوبی استفاده شده تا مفاهیم را به درستی و به سرعت انتقال دهد.
و برخی جاهای کتاب باور های غلط و تغییر نگرش ها در یک کادر مشخص شده اند مثلا:
باور غلط: مدرک شما حرفه شغلی شما را تعیین می کند
تغییر نگرش: سه- چهارم تمامی فارغ التحصیلان دانشگاهی در شغلی مشغول به کار می شوند که ارتباطی با رشته تحصیلی آن ها ندارد.
الن به سنگ ها علاقه مند بود او دوست داشت سنگ ها را جمع آوری کند و بر اساس اندازه، شکل، نوع و رنگ، آن ها را دسته بندی نماید.
پس از دو سال تحصیل در یک دانشگاه معتبر زمان آن فرا رسیده بود تا الن رشته اصلی اش را انتخاب کند. او نمی دانست می خواهد چه کار کند و هیچ ایده ای برای شغل آینده اش نداشت اما زمان انتخاب فرا رسیده بود.
زمین شناسی در آن زمان بهترین رشته به نظر میرسید، از این گذشته او واقعا سنگ ها را خیلی دوست داشت. پدر و مادر الن به دخترشان افتخار میکردند رشته زمین شناسی: «او در آینده یک زمینشناس خواهد شد».
زمانی که الن فارغ التحصیل شد و به خانه پیش پدر و مادرش برگشت شغل پرستاری بچه و بیرون بردن سگ ها برای پیاده روی را آغاز کرد تا بتواند پول کمی در بیاورد پدر و مادر الن گیج شده بودند. این همان چیزی است که الن قبلا در دبیرستان انجام می داد. والدین او کلی پول بابت تحصیل علم در خارج در دانشگاه پرداخته بودند.
آن ها از خود می پرسیدند چه زمانی قرار است خرج شود و دخترشان به یک زمین شناس تبدیل گردد؟ چه زمانی قرار است علم حرفه شغلی اش را آغاز کند؟ آیا این چیزی است که او این همه برایش درس خوانده بود؟ آیا این چیزی است که او قرار بود انجام دهد. مسئله این است الن فهمیده بود که نمی خواست یک زمینشناس شود. او اصلاً علاقهای به صرف وقت برای مطالعه فرآیندها مواد و یا تاریخ زمین نداشت.
او از کار صحرایی کار برای شرکت های منابع طبیعی و یا آژانس های محیط زیستی خوشش نمیآمد. نقشه کشی و یا گزارش نویسی را دوست نداشت. علم رشته زمین شناسی را به صورت پیشفرض انتخاب کرده بود ، چون که او سنگ ها را دوست داشت و اکنون الان مدرک به دست، با والدین ناامید اصلا نمی دانست چگونه شغلی پیدا کند و با باقی زندگی اش چه کار کند.
همان طور که همه به الن می گفتند اگر چهار سال دانشگاه بهترین سال های زندگی اش باشد، او دیگر هیچ راهی به جز غصه خوردن ندارد اما او نمی دانست این تنها او نیست که در رشته تحصیلی خود مشغول به کار نشده است. در حقیقت در ایالات متحده تنها ۲۷ درصد از فارغ التحصیلان دانشگاه در شغلی مشغول به کار می شوند که مرتبط با رشته تحصیلی آن هاست، این عقیده که رشته تحصیلی شما مرتبط با شغلی است که تا آخر عمرتان انجام می دهید و اینکه دوران دانشگاه (قبل از زندگی همراه با سخت کوشی و ملالت) بیانگر بهترین سالهای زندگی است دو مسئله ای است که ما را آن ها را باور های غلط می نامیم.
این افسانه ای که بسیاری از مردم را از طراحی زندگی که دوست دارند باز می دارد.
جین در واقع در اواسط دهه سوم زندگی اش نتیجه تلاش های مستمر خود را گرفت. او پیشتر خیلی زود وارد مسیر موفقیت شده بود و توانسته بود در این مسیر بماند.
جین فارغ التحصیل دبیرستان و دانشگاهی معتبر بود و به شرکتی ملحق شده بود که کارهای مهم و تاثیرگذاری انجام میداد. او واقعاً در مسیر موفقیت پیش می رفت. دانشگاه مدرسه حقوق ازدواج حرفه شغلی و هر چیز دیگری در زندگی جین دقیقا مطابق با برنامه ریزی قبلی او از کار درآمده بود.
عزم راسخ و سختکوشی جین هر آنچه خواسته بود را به او داده بود. او نماد دستاورد و موفقیت بود. اما جین یک راز داشت. او بعضی شب ها بعد از اینکه از شرکت حقوقی یکی از خسته کننده ترین نام هایی که در سیلیکون ولی میشناخت با اتومبیل به خانه می رفت. از زمانی که چراغ های دره را روشن میکردند تا دیر وقت بر روی عرش می نشست و گریه میکرد.
پاداش بازنشستگی خود را با دقت سرمایه گذاری کرده بود دونالد حرفه شغلی و زندگی سخت و یکنواختی داشت بیدار شدن سر کار رفتن پرداخت اقساط به خانه رفتن و خوابیدن روز بعد دوباره بیدار می شد و تمامی این کارها را از نو انجام میداد.
زندگی او پر از تکرار مکررات بود. دونالد سال ها هم این سوال را بارها پرسیده بود. این سوال همه جا همراه او بود…
در کافی شاپ، پای میز شام، در کلیسا و حتی در میخانه محلی جایی که چند پیک ویسکی اسکاتلندی این سوال را برای مدتی ساکت می کرد. اما همیشه این سوال بازمیگشت. برای نزدیک به یک دهه این سوال او را تا ساعت ۲ صبح بیدار نگه میداشت و هنگامی که در مقابل آینه حمام می ایستاد از خود می پرسید: «چرا دارم این کار کوفتی را انجام می دهم؟».
تغییر نگرش برای طراحیِ زندگی که عاشق آن هستید، هیچ وقت خیلی دیر نیست….
این مرد حتی یک بار هم به یاد نداشت که در آینه به خودش نگاه کرده و پاسخ خوبی برای این سوال داشته باشد. باور غلط دونالد مرتبط با باور غلط دین بود. اما دونالد زمان بیشتری این باور غلط را در خود نگه داشته بود.
زندگی با کار موفق و آبرومند بایستی او را خوشحال کند. این باید کافی باشد! اما دونالد باور غلط دیگری هم داشت. او نمی توانست از چیزی که همیشه انجام داده است دست بکشد. اگر این مرد فقط می توانست در آینه به خود بگوید که او تنها نیست، مجبور نبود چیزی که همیشه انجام داده است را ادامه دهد. فقط در ایالات متحده بیش از ۳۱ میلیون نفر بین سنین ۴۴ و ۷۰ سال کاری میخواهند که اغلب حرفه شغلی ارزش محور نامیده میشود. یعنی شغلی که ترکیبی از مفهوم شخصی درآمد مستمر و تاثیر اجتماعی باشد.
بعضی از آن ۳۱ میلیون نفر حرفه شغلی ارزش محور خود را یافته اند و خیلی های دیگر نمیدانند از کجا شروع کنند. از این می ترسند که برای تغییر بزرگ در زندگی خیلی دیر است! تغییر نگرش برای طراحیِ زندگی که عاشق آن هستید، هیچ وقت خیلی دیر نیست….
بیل بورنت Bill Burnett
مدیر اجرایی دورهی طراحی در دانشگاه استنفورد آمریکا، استاد راهنما، مهندس مکانیک
بیل بورنت بعد از سالها طراحی ماشین و هواپیما زیر چرخ خیاطی مادربزرگش، به دانشگاه رفت و دید عدهای در جهان هستند که چنین کاری را به طور روزانه انجام میدهند و به آنها طراح میگویند. بعد از سی سال، کار در پنج شرکت و سر و کله زنی با چند ده هزار دانشجو، بیل بورنت هنوز هم چیزهایی را میکشد و میسازد، او این کار را به دیگران آموزش میدهد و از این حقیقت که بقیه نمیفهمند این کار تا چه اندازه برایش مفرح است، لذت میبرد.
در استنفورد دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد طراحی را مدیریت و در دانشکدهی طراحی تدریس میکند. (مؤسسهی طراحی هاسو پلاتنر “Hasso Plattner” مرکز چند شاخهای خلاقیت در استنفورد است که تمام کلاسهایش بر اساس تفکر طراحانه شکل میگیرند). بیل بورنت همچنین در استارت آپها و شرکتهایی از لیست صد شرکت برتر آمریکا (Fortune 100)، از جمله هفت سال در شرکت اپل (Apple) با لپ تاپهای برندهی جایزهی طراحی و سالها در شرکت اسباب بازی هاسبرو (Hasbro) با طراحی فیگور شخصیتهای جنگ ستارگان فعالیت داشته است.
دیوید ایوانس Dave Evans
دیوید ایوانس از نجات فوکها تا حل بحران انرژی، از تصویر سازی اولین موسهای کامپیوتر تا تعریف دوبارهی نرم افزار، به طور مداوم در حال انجام مأموریت خود بوده، و مأموریتش شامل کمک به مردم در پیدا کردن مأموریتشان نیز هست. با رویای تبدیل شدن به یک زیست شناس دریایی به استنفورد رفت و کمی بعد فهمید که برای آن کار بسیار تنبل است و رشتهی خود را به مهندسی مکانیک با نگاه به معضلات انرژی تغییر داد.
دیوید ایوانس از دعوت شرکت اپل برای همکاری استقبال کرد و آنجا مدیریت تیم بازاریابی موس و پرینترهای لیزری را بر عهده گرفت. هنگامی که رئیس او در اپل، شرکت را برای کار در الکترونیک آرتز ترک کرد او نیز همراهش تبدیل به معاون اول شرکت الکترونیک آرتز شد و خود را متعهد کرد که برنامههای کامپیوتری لایق ذهن استفاده کنندگانشان شوند.
شاید بتوان گفت که همه ی ما آرزوی داشتن یک کسب و کار موفق و یک زندگی شاد را داریم، به ویژه در زندگی ماشینی و جامعه ی امروزی که رقابت بسیار شدید است، داشتن یک برنامه راهبردی می تواند مسیر شما را به سمت این آرزو هموارتر سازد. م مکن است بسیاری از ما ایده ها و برنامه هایی خوبی برای زندگی خود داشته باشیم و شاید هم اکنون اقداماتی در این راستا انجام داده ایم؛ و موفقیت هایی نیز کسب کرده باشیم اما گاهی می – بینیم که افراد برنامه ریزی های دقیقی دارند، اما هیچگاه آن را عملی نمیکن ند؛ یا شاید دست به کار می شوند، اما به نتایج مطلوبی دست نمی یابند. در این جا دليل آن تنبلی با برنامه ریزی غلط نیست؛ بلکه عدم آگاهی از نحوه أجرای آن مسیر است
ارزش خواندن این کتاب به زبان انگلیسی من را بر آن داشت تا آن را به زبان فارسی ساده و نزدیک به گفتار ترجمه کنم. در هر سن و موقعیتی که باشید یک بار خواندن این کتاب حتی بدون انجام تمرینات آن تاثیر مثبتی بر نجودی تفکر و زندگی شما خواهد داشت امید است که با ترجمه این کتاب خدمت کوچکی به شما بزرگواران کرده باشم
دانلود پی دی اف کتاب
این کتاب به هیچ وجه از آن کتابهایی نیست که بخوانید تا تمام شود! باید مثل یک دستورالعمل با آن برخورد کنید و با کتاب و تمریناتش پیش بروید.
بنابراین پیشنهادم این است که اصلا سعی نکنید کتاب را ظرف زمان کوتاهی تمام کنید و بعد از اتمام آن هم بارها به آن سر بزنید.
هرچند به قول مترجم عزیز اگر این کتاب را بخوانید و به تمریناتش را هم انجام ندهید باز هم بر نگرش شما بر زندگی تاثیر خواهد داشت.
اما پیشنهاد ما این است که حتما سعی کنید تمرینات این کتاب را انجام دهید.