Iman Sahebi
Iman Sahebi
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

شرح تمدن کربلایی حول یک سؤال | قسمت سوم

قسمت قبلی در مورد اربعین و چالش جدی‌ای که برای دنیای امروزه و بطور خاص کاپیتالیسم و سرمایه‌داری ایجاد کرده است پرداختم. پیش‌فرض ذهنی ما در زندگی این است، یا حداقل این شده است، که باید تلاش کنیم تا هر چه زودتر از سریع‌ترین میان‌برها عبور کنیم و خود را به قلّه‌ی پیشرفت برسانیم. در نهایت اگر همه چیز خوب پیش برود قرار است در کنار سرمایه‌ای که کسب کردیم و خانه‌ و ماشینی که گرفتیم به آرامش برسیم و دل‌مان آرام باشد که زندگی خود را به خوبی انجام داده‌ایم و دیگر لازم نیست برای اعمال‌مان به کسی پاسخ‌گو باشیم و هیچ‌کس نمی‌تواند دیگر بهمان خرده بگیرد که چرا فلان نکردی. حقیقت اما برعکس است، همه‌ی آن را به گور خواهیم برد!

https://virgool.io/@imansahebi/%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D8%AA%D9%85%D8%AF%D9%86-%DA%A9%D8%B1%D8%A8%D9%84%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AD%D9%88%D9%84-%DB%8C%DA%A9-%D8%B3%D8%A4%D8%A7%D9%84-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%AF%D9%88%D9%85-bsxj57cvapdn

دنیا به طور کلی دارای منابع محدودی است، اما نه آن قدر محدود که اگر عادلانه توزیع شود افرادی بمانند که سهمی نداشته باشند. دنیای فعلی نیز ساختار جالبی دارد؛ افرادی که در بخش بالاتری از هرم سرمایه‌داری قرار می‌گیرند، دسترسی بیشتری به این منابع محدود دارند، اما برای آن که آن را از دست ندهند، و واقعاً یحسب ان ماله اخلده، و هم‌چنین طبقات زیر دست‌شان تکان جدی نخورد، روی به کارهای مختلفی می‌آورند.

«مردم صرفه‌جویی کنید تا مبادا این منابع تمام شود!» کاش به اینجا ختم می‌شد. بخش اعظم علم در اختیار این عده است، پس می‌شود به سادگی با پیش‌فرض اینکه کاپیتالیسم بخش انکارناپذیر دنیای امروزی‌ست، علم‌های سوگیرانه‌ای تولید کرد و سپس پای آن‌ها پول خرج کرد و به گوش تک تک ماها برسانند که دنیا چنین است، پس چنان کنید. طبیعتاً حرف من نفی علم و تکنولوژی و صرفه‌جویی نیست، بحث این است که لا به لای آن‌ها چیزهایی به خورد ما داده می‌شود که خودمان نمی‌فهمیم از کجا خوردیم، انگار که ناگهان گرفتار دنیای کنونی شدیم و باید همین را ادامه بدهیم و چاره‌ی دیگری نیز وجود ندارد.

جدا از آن، در این رویکرد در سطح کلان، ناچاراً بخشی از آدم‌های پایینی بایستی به اشکال مختلف فدای اهداف سرمایه‌داران شوند؛ شاید لازم باشد کشوری دارای فلان منبع غنی غارت شود تا قیمت آن جنس پایین بماند، خواه ماده‌ی اولیه اجناس آرایشی بهداشتی باشد یا کالای دیجیتال، یا به بیگاری و بردگی گرفتن و له کردن ضعیف‌ترین اقشار. قیمت باید پایین بماند تا برخی از سطوح پایین‌تر بتوانند آن را خرید کنند که آن بیزینس بچرخد، و خب هر کسی در این چرخه از بین برود هم به درک. شاید لازم باشد جنگی در کشور دیگری راه بیفتد تا فلان ماده به نرخ دیگری مبادله نشود یا سلاح‌ها و مواد مخدرمان بتوانند به فروش بروند. مطلقاً از هیچ چیز دریغ نمی‌کنند و به سادگی آن را در محافل علمی شخصی خودشان تئوریزه کرده و از طریق رسانه، عوام را نیز فریب می‌دهند.

رویکرد اربعینی تفکر سرمایه‌داری را به چالش می‌کشد. هم می‌گوید علم تولید شود، هم می‌گوید صرفه‌جویی انجام شود، و هم تأکید بر توزیع عادلانه‌ی این منابع محدود دارد. رویکرد اربعینی نگاه نمی‌کند شما پول‌دار هستید یا فقیر، خسیس هستید یا لیاقت دارید، می‌گوید ببخش و بگذر. نمی‌گوید اگر جزو له‌شوندگان هستید پس شرمنده من کارهای مهم‌تری در راستای پیشرفتم دارم که باید انجام بدهم و تأسف بخورد و به سادگی بگذرد. رویکرد اربعینی شما را به واسطه‌ی انسان بودن‌تان لحاظ می‌کند و نه چیز دیگر. همه در این مجلس برابرند.


اما چرا از میان این همه شعائر اسلامی، اربعین است که تجلی‌گاه همه چیز شده است؟ تشریح این سؤال خود مقاله‌ای می‌طلبد، اما به طور خلاصه، همه چیز از شاهکار ِ شاهکار ِ شاهکار ِ ادیان شروع می‌شود؛ شاهکار ادیان، اسلام بود و شاهکار اسلام، امامت و شاهکار امامت، امام حسین (ع) که تجلی‌گاه عشق حقیقی و خالصانه‌ی بشریت از ازل تا ابد است. امام حسین تکانه‌ی این دنیا و کشتی نجات بشریت و تبلور شور و شعور توأمان و عدالت تمام عیار بود.

عده‌ای با منطق و پشتوانه و علم و حقیقت از او حمایت می‌کنند و عده‌ای با احساس و عشق و معنویت. هیچ محدودیتی برای هیچ «انسان» ای در این راه وجود ندارد و هیچ تفاوتی میان انسان‌های این راه نیست. همه و همه کار می‌کنند تا آن کشتی را به مقصد برسانند، کشتی‌ای که حتماً به مقصد می‌رسد.

آدم‌هایی را می‌شناسم که در زندگی خود هشت‌شان گروی نه‌شان است و جزو همان دسته‌ی له‌شونده به تعبیر کاپیتالیسم هستند، اما نه تنها مالیات اجباری قانونی خود را می‌دهند، نه تنها خمسی که در شرع واجب است را می‌دهند، بلکه از روی عشق و اختیار، انفاق‌های بزرگی برای امام حسین انجام می‌دهند. چنین آدمی حتی اگر خودش هم به آن فکر نکند، دشمن جدی تفکر سرمایه‌داری و مبارز خط‌شکن آن است.

وقتی این‌ها را آدم می‌بیند، با خود می‌گوید ما اصلاً کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟ آمده‌ایم که مالی جمع کنیم و برویم و همین؟ میزان از خود گذشتگی را که می‌بینی، با خود می‌گویی کاش من هم مثل او بودم. کاش من با سرمایه چندین برابری‌ام می‌توانستم حتی نصف او کمک کنم. گاهی اوقات ما خودمان را فریب می‌دهیم که می‌روم سرمایه‌ای جمع می‌کنم و سپس خرج امام حسین می‌کنم، اما همانند آن مثال تخم‌مرغ دزد و شترمرغ دزد، اگر در همین وضعیتی که هستی انفاق نکنی، قطعاً در ادامه و در آن زمان فرضی هم نخواهی کرد!

https://virgool.io/@imansahebi/%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D8%AA%D9%85%D8%AF%D9%86-%DA%A9%D8%B1%D8%A8%D9%84%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AD%D9%88%D9%84-%DB%8C%DA%A9-%D8%B3%D8%A4%D8%A7%D9%84-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D9%85-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-mt2fciklmij8


امام حسینکاپیتالیسم
می‌نویسم می‌نویسم، چون که برنامه‌نویسم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید