هر از چندگاهی ممکن هست در خلوت خویش به گذشته فکر کنیم و خاطرات خوب مارا خوشحال کند و خاطرات بد ذهن ما را تشویش...و در همان لحظات هست که سری به آینده میزنیم و شرایط خود در آینده را بر اساس حس حال درونی که ممکن هست آن روز داشته باشیم تجسم میکنیم... گاهی ممکن هست با دیدن یک فیلم یا خواندن کتاب قدیمی با خود فکر کنیم که ای کاش در گذشته دور زندگی میکردیم و گاهی میگوییم ای کاش در آینده میبودیم و زندگی و روند پیشرفت آن را در صد سال آینده مشاهده میکردیم.
ابتدای صحبتمان نیم نگاهی به فیلم نیمه شبی در پاریس میندازیم.
در این فیلم شخصی آرزو دارد به گذشته سفر کند و با شاعران و شخصیت های بزرگ قرن 20 دیداری داشته باشد و با آن اشخاص ارتباط برقرارکند و هنگامی که مشغول پیاده روی در خیابان های پاریس هست جلوی کلیسایی توقف می کند و به هنگام زنگ نیمه شب آن کلیسا ،ماشینی قدیمی می آید و اورا به قرن 20 می برد و در آن زمان با دختری آشنا می شود و آن دختر قرن 19 را بهترین زمان برای زیستن می بیند و هنگامی هم که به آن قرن می روند مشاهده می کنند که هنرمندان ،بسیار علاقه مند به زندگی در دوران رنسانس هستند. به همین روال همگی انسان ها به علت عدم پذیرش سختی های زمان خود به زندگی در گذشته علاقه مند هستند و با خود فکر می کنند که در اگر در آن زمان زندگی میکردند،زندگی کم دغدغه تری داشتند که در واقع اینطور نیست.
گاهی در خلوت خودم فکر میکنم که واقعا اگر امکان زندگی در آینده و گذشته فراهم میبود آیا زندگی در آن زمان ها را بر زندگی در این عصر ترجیح میدادم یا خیر...
دقیق تر به زندگی گذشتگان که نگاه میکنیم میبینیم که زندگی در آن زمان ها بسیار سخت بوده..میتوان گفت به ندرت زندگی برابری برای همه افراد آن جامعه فراهم بوده و عده ای شاید انگشت شمار از افراد نزدیک به پادشاه و درباریان آن زمان امکان یادگیری علم و سواد آموزی و رفتن به دنبال علاقه خود را داشتند،و تمام مردم به هر نحوی در خدمت پادشاه بودند و حق اعتراضی نداشتند و به همین منوال عمر خویش را به پایان می رساندند.
به زمان اینده هم که نگاه میکنیم میبینیم که شاید پیشرفت تکنولوژی آنقدی هیجان انگیز باشد که مارا به وجد بیاورد ولی زندگی اکثرا ماشینی باعث کم شدن ارتباطات افراد با هم میشود،افسردگی به خاطر این نوع زندگی در جامعه بسیار زیاد می شود و شاید بتوان گفت در اینده زندگی به معنایی که باید باشد وجود ندارد. وقتی به تکنولوژی های اینده نگاه میکنیم میبینیم قرار هست که حتی طبیعت رفتن ما هم با زدن یک عینک واقعیت مجازی باشد و قرار نیست حس واقعی دیدن طبیعت را داشته باشیم. قرار هست ارتباطاتمان با دوستان و افراد خانواده هم در بستری مانند متاورس باشد که حسی مجازی دارد و اصلا حس واقعی دیدار با نزدیکانمان و معاشرت با آنان را برای ما فراهم نمیکند. میتوان دلیل های زیادی از گذشته و آینده آورد که واقعا بهترین دوران برای زیستن نیستند و شاید بتوان گفت بودن ما در این دوران محبتی هست از طرف خدا.. البته امروزه هم نابرابری و ناعدالتی بسیاری وجود دارد ولی درصد بالایی از جامعه میتوانند تلاش کنند و به آرزوی خود برسند .. به گذشته که نگاه میکنید شخصی برای پیدا کردن یک کتاب معمولی که الان خیلی ساده در اختیار ما قرار دارد بایستی برای تهیه آن به کشور دیگری میرفته ولی امروزه روی موبایل و یا کامپیوتر ما میتوان گفت تمامی کتاب ها در دسترس ما هستند و علم اندوزی بسیار بسیار راحت تر از گذشته هست.
شاید در ایران عدم ثبات ،ما را در رسیدن به اهدافمان دورتر کند ولی بدون چون و چرا دلسرد نشدن در این مسیر باعث رسیدن به نتیجه میشود.در این دوران اکثر ما انتخاب میکنیم که چه مسیری را برای رفتن طی کنیم و ممکن هست به مقصد آن مسیر هم به علت اتفاقات گوناگون جامعه نرسیم ولی حداقل ،فرصت تلاش برای ما فراهم بوده است. پس به شخصه زندگی کنونی را با تمام مشکلاتش، به زندگی طاقت فرسای گذشته به علت کمبود منابع برای علم اندوزی و عدم رسیدن به خواسته ها و زندگی آینده را به خاطر ماشینی شدن و عدم لذت زیستن واقعی ترجیح میدم.
امید هست با بهتر شدن شرایط زندگی ، برابری برای همه افراد به وجود بیاید و اکثریت و تمام مردم شرایط اولیه و یکسانی برای زندگی کردن داشته باشند و بتوانند برای رسیدن به خواسته هایشان تلاش کنند.