راستش امروز اومدم که بنویسم
اما واقعا نمی دونستم در چه مورد...
پس تصمیم گرفتم همینطوری پریشون از این طرف و اون طرف تایپ کنم
خب جونم براتون بگه که نمایشگاه کتاب از اول بهمن شروع شد؛ من همون روز اول رفتم هر چی میخوامو بخرم که به مشکل برنخورم که سایت کلا ترکید :/
روزای بعدی به خاطر مشغله کاری بازم نتونستم برم تو سایت تا اینکه دو روز پیش گفتم خب دیگه وقتشه؛ و رفتم و اینقدرررر غرق شدم که یهو دیدم سبد خریدم خیلی شیک و مجلسی شده 1 میلیون و 500
خب من اگه الان شاغل بودم قطعا ککم نمی گزید؛ چون برای من هیچی اندازه کتاب مهم نیست (فعلا)
اما خب من فقط یه فریلنسرم و به همین خاطر، شروع کردم دونه دونه حذف کردن و مهم ترینا رو نگه داشتم فقط :(((
اما میدونم که چند ماه دیگه اون کتابا گرون تر از این میشن و مجبور میشم بیشتر پول پاشون بدم؛ اما خب نمیشه دیگه...
دیگه اینکه، من کلا این عادت رو در خودم ایجاد کردم که هر روز طی 3 پارت 20 دقیقه ای کتاب بخونم. صبح، ظهر و شب قبل خواب. این روزا 3 تا کتابی که میخونم عبارتند از:
و بله؛ الان صفحه 400 اُم هستم و در دوران رمانتی سیسم به سر می برم. برای منی که تازه دارم شروع میکنم یکم دشواری داره. روزی حداکثر میتونم 15 صفحه بخونم؛ اما خب می چسبه جدا :)))))
و کتاب سوم؛ 3. هری پاتر و جام آتش؛ نسخه انگلیسی: خب هری پاتر و میزان جذابیتش بر کسی پوشیده نیست. من با این سابقه درخشان پاترهدیـم، تا تیر ماه هنوز کتابارو نخونده بودم؛ اما بالاخره تیر خلاصو زدم و نسخه انگلیسی کتابارو خریدم و خب چی بگم؛ اگه شما هم از اون دسته این که هنوز کتابشو نخوندین، به نظرم دست بجنبونید. فیلم ها خیلی خیلی خیلی خیلی ناقصن و خوندن کتابا، حس خیلی بهتری داره...
خب به نظرم همین قدر کافیه :))))
بذارید از الان موضوع مشخص کنم که باز با ذهن پریشون نیام
دفعه بعد میخوام بهتون یه پادکست خیلییی خوب معرفی کنم :)))
قلب ها ❤