فاطمه
فاطمه
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

4 نکته مهم برای هدف گذاری-پارت دوم

خب حالا بریم سراغ ادامه اون مقاله:

از این به بعد دیگه در مورد هدف گذاری موثر و درست صحبت میشه

این مقاله 3 عنصر اصلی برای هدف های قوی و خوب در نظر گرفته:

  • الهام بخش باشن
  • باورپذیر باشن. (یعنی تخیلی نباشن که مثلا به عقل جن نرسن)
  • کارایی باشن که شما توان انجامش رو داری

زندگی یه طوری تنظیم شده که بلند مدت نگاه می کنیم، اما کوتاه مدت زندگی می کنیم. برای آینده رویاپردازی می کنیم و توی حال زندگی می کنیم؛ اما هر چقدر هدف های ما الهام بخش تر و باورپذیر تر باشن، توانمون برای تحقق بخشیدن بهشون بیشتر میشه.

اینجا دیگه 4 نکته برای هدف گذاری موثر بیان میشه:

  1. ارزیابی و بازتاب: تنها راهی که می تونیم به واسطه اش تصمیم بگیریم که میخوایم در آینده چه راهی رو طی کنیم، اینه که بدونیم الان کجا ایستادیم. پس اول از همه، باید برای تمرکز روی خودمون و ارزیابی ویژگی و انعکاس اون در اهدافمون وقت بذاریم.
  2. رویاها و اهداف: تا حالا شده اصلا بشینید وقت بذارید و فکر کنید که -جدا از گذشته و تجربیاتتون-واقعا چی میخواین؟ منظور چیزایی نیستن که بقیه مردم یا منتور های موفقیت بهتون میگن.منظور چیزهایی هست که از قلب و ذهنتون سرچشمه می گیره. اهداف منحصر به فردی که فقط برای شما ساخته شدن.
  3. حساب گو بودن: باید توی مسیر رسیدن به هدف، یه پارتنز یا همراه با خودت داشته باشی که در برابرش حساب پس بدی. حالا میخواد اون فرد هم هدف مشابه به تو داشته باشه یا اینطور نباشه. باید یکی باشه که تو رو ارزیابی کنه و حس کنی در برابرش مسئولی.
  4. اهداف SMART: اهداف شما باید خاص (Specific)، قابل سنجش (Measurable)، امکان پذیر (Attainable)، واقع بینانه (Realistic) و محدود به زمان (Time sensitive) باشن.
  • خاص: اهداف نباید مبهم باشن؛ دقیقا چی میخوای؟
  • قابل سنجش: کی و چطوری متوجه میشی که به هدفت رسیدی یا نه؟
  • امکان پذیر: با خودت صادق باش و بگو با توجه به وضعیت الانت، واقعا میتونی به اون هدف برسی؟
  • واقع بینانه: هدف باید واقعی باشه.
  • محدود به زمان: برای هدفت زمان بندی کن؛ دقیقا باید کی به هدفت برسی؟

خب، از این جا به بعد، مقاله این چهار تا هدف رو میاد توضیحات تکمیلی براشون ارائه میده؛ که خب برای این که حوصلتون سر نره، خلاصه تر می نویسم:

  • ارزیابی و بازتاب: گفتیم که برای هدف مشخص کردن، اول باید بدونیم الان کجا هستیم و داریم به چه سمتی میریم؛ البته همین قضیه خودش یه پروسه است؛ اینجا نویسنده یه پروسه برای این مرحله طراحی کرده:

اول این که یه مکان ساکت پیدا کنید که چیزی تفکراتتون رو به هم نریزه و بعدش این ارزیابی رو شروع کنید؛ قدم بعدی اینه که بازه های مشخص و منظمی براش مشخص کنید؛ یعنی مثلا هر هفته پنجشنبه ها؛ قدم بعدی این هست که به گذشته نگاه کنید، ببینید که کجا بودید و چه کردید، البته با خودتون صادق باشید.

قدم بعدی این هست که همه چیزو بنویسید. و در نهایت، با توجه به اون پیشینه، یه راهنمای آینده برای خودتون ترسیم کنید.

  • رویا ها و اهداف: خب چطوری بفهمیم که این اهداف و رویاهای ما چی هستن؟

نویسنده اولین راهی که پیشنهاد داده این هست: به ندای درون خودت گوش کن. به بقیه نه، بلکه به خودِ خودت گوش کن. اگه به بقیه گوش بدی، به ماشین برآورده کنندۀ رویاهای اونها تبدیل میشی. تنها کاری که باید بکنی این هست که به اندازه کافی ساکت باشی تا بتونی صدای درونت رو بشنوی. و این قدم بعدی هست؛ توی این دنیا ما کلی سرمون شلوغه و هر روز کلی نویز و صداهای مختلف اطرافمون رو دربرگرفتن.

اما سوالی که باید از خودمون بپرسیم اینه: سرمون با چه کاری شلوغه؟ خیلی وقتا کلللی کار انجام میدیم، اما هیچ وقت از این سرشلوغی احساس رضایت نداریم. نویسنده میگه که وقتی سکوت تو رو دربرمی‌گیره، به این فکر کن که چی باعث میشه قلبت به تپش بیفته، چی خون رو توی رگ هات به جریان میندازه. وقتی این جملات رو بخونی، وارد محدوه ای میشی به نام "محدودۀ رویاها". اینجا هست که میتونی رویاهای واقعیتو پیدا کنی.

با گذشتن از این مرحله و وقتی که ندای درونت رو شنیدی، بدون فکر اضافی یه قلم و کاغذ بردار و بذار قلمت همه چیو بنویسه. بعدش یه نگاهی بهشون بنداز و اولویت بندی کن. این رویاها، رویاهای منحصر به فردی هستن که فقط برای توئن و فقط تویی که میتونی بهشون تحقق ببخشی!

  • حساب گو بودن: جنبه خارجی حساب گو بودن، به جنبه داخلیش وابسته هست. اگه اولش با خودت روراست باشی، با بقیه هم روراست میشی.

البته برای انتخاب پارتنر در این زمینه چند تا نکته هست: اول که کسیو انتخاب کنید که بهتون اهمیت میده، اما به همون اندازه هم بهتون سخت می گیره؛ اهدافتونو بهش بگین، حتما حتما باهاش روراست باشین و بهش اجازه بدین که بهتون فیدبک بده. یه بازه زمانی برای خودتون مشخص کنید که اون زمان خودتون رو ارزیابی کنید و در نهایت، به این ارزیابی ها، توجه کافی رو نشون بدین.

در نهایت، برای اهداف SMART چیزی نمی نویسم؛ علی رغم اینکه توی مقاله یه توضیح بلندبالا داده. چون به نظرم تعاریف کوتاهی که برای هر کدوم آورده کاملا گویا هستن.

خب، این مقاله با کلی حذف و تلخیص تموم شد

در وهله اول، اینو برای خودم نوشتم و بعدش، برای هر کسی که مثل خودم درگیری های ذهنی و overthinking مثل خوره افتاده به جونش...

ممنون که خوندین :)

هدفهدف گذاریرویاپردازی
نهنگی که میخواد با قلمش اونور اقیانوس رو خلق کنه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید