zerotwo
zerotwo
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

اهمال کاری!

شاید باورتون نشه ولی من همیشه به کسایی که شب امتحانی بودن حسودیم می شد! چرا؟ چون من صبح امتحانی بودم :/

من حتی حاضر نبودم تو دقیقه 90 هم به مغز مبارکم فشار بیارم و همیشه رو وقت اضافه حساب باز می کردم!

تو هم این تجربه رو داری؟ شده تا حالا تا اون لحظات آخر کارِت رو به تعویق بندازی؟ بعد بشینی با عذاب وجدان سریال مورد علاقتو نگاه کنی؟!

اگه آره که خیلی خیلی خوشبختم از آشناییت و حس می کنم خیلی نقاط و خاطرات مشترک و حرفای زیادی با هم برای گفتن داریم :))) ! حالا اگه از تعریف خاطراتمون بگذریم ، من یه سری چیزها یاد گرفتم فکر می کنم به درد تو هم بخوره ، دنبالم بیا...

اول از همه چیز باید به یه اصل پایبند باشیم و اونو باور کنیم ( از دکتر هلاکویی یاد گفتم ^-^) و اونم اینه که " امروز درست مساوی فرداست " یعنی چی ؟ یعنی درد امروز همون درد فرداست .

بعضیا علت اهمال کاریشون اینه که نمیخوان سختی انجام اون کار رو بکشن و با عقب انداختش میخوان درد اون رو کم تر بکنند! اگر ما باور داشته باشیم که امروز همون فرداست و درد امروز هم درد فرداست ، ترجیحمون این میشه که سختی رو اول از همه بکشیم و لذت رو برای فردا بذاریم ! این جوری هم نگرانی و دغدغه فکری کار نکرده رو نداریم و هم بعد از اون لذتی بدون نگرانی و دغدغه داریم.( یه چیزی تو مایه های همون قورباغه ات رو قورت بده ! )

برای اینکه این باور رو تو خودمون ایجاد کنیم یه راه حل هست !

کارهای روزانه ات رو به 4 بخش تقسیم کن :

1) ضروری و مهم

2) نه ضروری نه مهم

3) ضروری و نه مهم

4) مهم و نه ضروری

شاید برات جالب باشه که بفهمی آدم موفق کسیه که تو خونه چهارمه! چون وقتی کارهایی که مهم هستند اما تایم زیادی برای انجام اون ها داری و ضروری نیستند رو انجام بدی دیگه اصلا وارد خونه اول نمیشی!

تو خونه دوم بودن هم حماقته ! خونه سوم هم مختص اتفاق های پیش بینی نشده روزته !

حالا اگه توهم مثل من میخوای این باور رو بوسیله این تمرین برای خودت تبدیل به عادت کنی ، بزن که بررریم ... ^_^

تنبلیاهمال کاریعقب انداختن کارهاهدفکنکور
می نویسم تا خودم یادبگیرم ; )
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید