تفکر خلاق یکی از ده مهارت زندگیه که علم روانشناسی اونو برای رشد ضروری میدونه. کسی که تفکر خلاق داره تلاش میکنه که مشکلات رو با یه شیوهی متفاوتی حل کنه یا شرایطی که هست رو به یه طریق خلاقانهای بهتر کنه. آدم خلاق از بیرون به مسائل نگاه میکنه و ابعاد مختلف قضیه رو میبینه.
ما تو این مقاله میخوایم راجع به تفکر خلاق و مهارت تفکر خلاقانه و ابعاد مختلف اون صحبت کنیم.
داشتن تفکر خلاقانه کمک میکنه که زندگی ما غنای بیشتری پیدا کنه، چالش و هیجان بیشتری وارد زندگیمون بشه و بتونیم بیشتر و بهتر آرزوهای خودمون رو دنبال کنیم.
با تفکر خلاقانه میتونیم ماجراجویی و لذت بیشتری رو تجربه کنیم و باعث میشه افکار تحلیلی و تخیلیمون در کنار هم جهت پیدا کنه و یکپارچه بشه و یه تعادلی در مسیر تفکرمون بوجود بیاد.
تفکر خلاقانه برای جامعه هم کلی مفیده و باعث پیشرفت و رشد جامعه میشه. خیلی از اختراعات و اکتشافات نتیجهی همین خلاقیت دانشمندان هست و حتی کارهای ساده و وقتگیر میتونن با خلاقیت خیلی لذتبخشتر بشن.
-این افراد خیلی به ایدهپردازی علاقه دارن.
-دنبال پیداکردن راهحلهای نو برای مسائل هستن.
-قدرت ریسکپذیری بالایی دارن و از خارج شدن از نقطه ی امنشون استقبال میکنن.
-از شکست نمیترسن، چون میدونن ازش گریزی نیست.
-از تجربیات دیگران درس میگیرن و به ابعاد مختلف مسائل نگاه میکنن.
خلاقیت میتونه در 3 بعد خودش رو نشون بده:
1-خلاقیت هنری: این بعد از خلاقیت رو میشه در مجسمهسازی، تئاتر، هنر و ... پیدا کرد. البته که محدود به همینها نمیشه و کلا هر خلاقیتی که یه وجهی از زیباییشناختی رو در خودش داشته باشه، شامل میشه.
2- حل مساله: هر اقدام نوآورانهای رو میشه جزو این دسته گذاشت. وقتی راههای جدیدی رو امتحان میکنیم و به دنبال نگاه نو و جدید و فارغ از پیش داوریها به زندگی و مسائلش باشیم ، از خلاقیتمون استفاده کردیم.
3-خلاقیت در علم: هر برنامهی جدیدی که برنامه نویسها مینویسن یا فناوریهای جدیدی که اختراع میشه جزو این شاخه خلاقانه هست.
1- تحلیل و بررسی(Analysis): برای اینکه بشه خلاقیت داشت در مرحلهی اول باید مساله رو به درستی فهمید و درک کرد. برای همین بررسی و تحلیل مطلب یکی از اصلیترین مهارتها برای داشتن تفکر خلاقانه هست.
2- ذهنیت باز(Open minded): یکی از مهمترین پایههای تفکر خلاقانه، داشتن یک ذهن بدون پیشفرض و تعصبات ذهنی هست. برای این که به یک چنین ذهنیتی دست پیدا کنیم، نیاز هست طوری فکر کنیم که دیگران فکر نکردن و به مسائل جوری نگاه کنیم که معمولا دیگران نگاه نمیکنن.
3- حل مساله(problem solving): خلاقیت کمک میکنه که بتونیم به نحو مؤثری مساله رو درک کنیم و بتونیم به راه حل مناسبی براش برسیم.
4- سازمان یافتگی(organization): معمولا افراد فکر میکنن که افراد خلاق آدم های بینظمی هستن، در حالیکه یکی از بخشهای اساسی خلاقیت سازمانیافتگی و نظاممند بودن هست چون وقتی تمام ایدهها و اطلاعات در ذهن آدم یکپارچه و نظاممند بشن ، میشه ازش یک ایدهی خلاقانه رو بیرون کشید.
5- ارتباطات(commiunication): هر چقدر با دیگران ارتباط بیشتری داشته باشیم، احتمال داشتن ایدههای خلاقانهمون هم بالا میره، چون اون موقع هست که میتونیم از زوایای بیشتر و متفاوتتری به مسائل مختلف نگاه کنیم و البته خوب شنیدن هم در میزان خلاقیت موثر هست.
از اونجایی که تفکر خلاق در کنار اینکه یک ویژگی شخصیتی هست، اما قابل یادگیری و پرورش هم هست، نقش معلم و والدین کودک در رشدش خیلی میتونه مهم و اثرگذار باشه و برای تقویتش میشه یک سری اقدامات رو انجام داد:
1-فضاهایی برای کودک فراهم بشه که اون رو علاقمند به استفاده از تفکر خلاقانه بکنه و به دنبال حل مساله بره.
2- پرسشگری رو در کودکمون تقویت کنیم و وقتی سوال پرسید سریع یک پاسخ قطعی بهش ندیم و باز از خودش سوال بپرسیم و سعی کنیم به کمک خودش به جواب برسیم.
3- تلاش کنیم به کودک آموزش بدیم که برای هر مساله و مشکلی میتونه چندین جواب و راه حل وجود داشته باشه و وقتی یک جواب نتیجه نداد نا امید نشه.
4- به کنجکاویهای کودک پر و بال بدیم و باهاشون همراه بشیم.
6- وقتی راه حلهای خلاقانه رو امتحان میکنن تشویقشون کنیم
7- موقعیتی رو فراهم کنیم که بتونن نظرات متفاوتشون رو به راحتی و بدون ترس ابراز کنن
1- آزادی در ابراز عقاید: در شرایط و موقعیتهایی که افراد بتونن بدون ترس و اضطراب عقاید خودشون رو آزادانه بیان کنن، خلاقیت میتونه امکان رشد پیدا کنه.
2- داشتن فرصت و زمان کافی: وقتی زمان فرد محدود باشه، امکان تفکر خلاقانه هم کم میشه ، چون فرد در اون زمان ممکنه فقط توانایی این رو داشته باشه که به اهداف مشخص و پیش بینیپذیر فکر کنه.
3- توجه به اشتباهات: این که بتونیم از اشتباهاتمون آگاه باشیم و اونها رو بشناسیم، قدم مهمی در شکلگیری تفکر خلاقانه داره.
4- اعتماد داشتن به دانش و مهارت های شخصی: یکی از مهمترین نیاز ها برای تفکر خلاقانه، جراتمندی وباور به خود هست. فردی که به خودش اعتماد نداره، جرات فکر کردن به نحو غیرمتعارف رو هم به خودش نمیده.
- گاهی از نیمکرهی غیرغالب مغز استفاده کنیم، مثلا اگر راست دست هستیم با دست چپ بنویسیم، هر چقدر تلاش کنیم مغز فعالتری داشته باشیم، خلاقیتمون هم افزایش پیدا میکنه
-دنبال یادگیری باشیم، هر چه بیشتر ، بهتر هر چقدر بیشتر بدونیم، ذهنمون میتونه راهحلهای بهتر و بیشتری پیدا کنه، هر دانش جدید یه دریچهی نو به رومون باز میکنه
-هر مطلب جدیدی رو که یاد گرفتیم با صدای بلند برای خودمون توضیح بدیم این کار باعث میشه مطلب در ذهنمون عمق بیشتری پیدا کنه و با فهمیدن عمیقتر مطلب ، زاویه های جدیدی رو هم میبینیم
- گاهی به مغزمون استراحت بدیم ناحیهای در مغز وجود داره به نام شبکه حالت پایه که در موقع استراحت فعال میشه و اتفاقا مربوط به خلاقیت هست. یادتون میاد از داستان معمای ارشمیدس که موقع نشستن در وان حمام حل شد؟ پس از این به بعد حتی وسط حل مسایل سخت و پروژههای مهم، گاهی به خودتون استراحت بدین تا قسمت خلاقیت و حل مسالهتون تقویت بشه. شما میتونید مقاله، 5 تکنیک طلایی برای بدست آوردن تفکر خلاق را، برای بهتر شدن این مهارت مطالعه کنید.
1-استرس میتونه یکی از بزرگترین قاتلهای خلاقیت باشه. چون وقتی ذهن آدم درگیر استرس و فشار روانی هست، اصلا نمیتونه درست عمل کنه و طبیعتا خلاق هم باشه. برای رفع این مشکل بایستی تکنیک های رهایی از استرس رو امتحان کرد.
2-نداشتن اعتماد به نفس: طبیعتا وقتی انسان خودش رو باور نداشته باشه، ذهن هم خودش رو محدود میکنه. برای داشتن خلاقیت بایستی به خود باور داشت.
3- ترس از شکست: به طور کلی ترس یکی از بزرگتری عوامل بازدارندهی خلاقیت هست. وقتی مدام ترس از شکست داشته باشیم، تمام سیستم ذهنیمون تحت این ذهنیت قرار میگیره و باعث میشه دریچههای خلاقیت بسته بشه.
4- منطق بیش از اندازه: گاهی زیادی منطق داشتن یک سری محدودیت رو برای انسان بوجود میآره. برای داشتن خلاقیت بعضی اوقات باید منطق را کنار گذاشت و به غیرممکن ترین چیزها فکر کرد.
6- کمال گرایی: حقیقت اینجاست که هیچ کس کامل نیست و همهی ما نقاط قوت وضعفی داریم. وقتی دچار کمالگرایی باشیم، تمام قوت و انرژی ذهن درگیر عالی بودن میشه و دیگه انرژی برای خلاقیت باقی نمیمونه.
در این مقاله سعی کردیم به تفکر خلاقانه از ابعاد مختلف نگاه کنیم، چون با وجود این که خلاقیت یک ویژگی ذاتی هست اما در همه کم و بیش وجود داره وفقط میزان و سطحش فرق میکنه. علاوه بر اون میشه خلاقیت رو پرورش داد. درسته خلاقیت نیازمند مقداری هوش هست، اما همهی افراد با هوش متوسط میتونن انسانهای خلاقی باشن. خیلی از اوقات هم ما از تفکر خلاقانهمون استفاده میکنیم در حالیکه خبر نداریم. امیدواریم با خوندن این مقاله بتونیم بیشتر و بهتر از این مهارت مفید استفاده کنیم و علاوه بر اون پرورشش هم بدیم.