تربیت مبلغ بین الملل
تربیت مبلغ بین الملل
خواندن ۱۵ دقیقه·۳ سال پیش

اختصاصی : نقد و بررسی جامع سریال بازی مرکب Squid Game

اختصاصی مدرسه زبان و فرهنگ کره

نویسنده : سرکار خانم حیدری، مسئول بخش خواهران مدرسه زبان و فرهنگ کره

در این قسمت برخی از سریال‌های محبوب و پربازدید مورد بررسی قرار می‌گیرد که جنبۀ دینی و فرادینی دارند. برخی ازاین سریال و فیلمها رکورد پربازدیدترین‌ها رادر دنیا کسب کرده‌اند. ازاینرو برای کشف علل محبوبیت جهانی این آثار نسبت به آثار گذشته نیاز است تا آنها دقیق مورد بررسی و تحلیل قرار بگیرد. با بررسیِ سیر موضوعی و داستان پردازی سریال‌های کره‌ای از سالهای 2015تا 2021 می‌توان به این مسئله اشاره نمود که بسیاری از آثار ساخته شده هدفمند و جهت‌دار است . توجه عمیق و بی نظیر به مباحث اعتقادی و کلامی بومی خود و بازتعریف ازمسیحیت به عنوان دین وحیانی با بن مایه‌های دراماتیک از عمده‌ترین موضوعات پرداخته شده است.

اخیراً مجموعه تلویزیونی کره‌ای “بازی ماهی مرکب” در کشورهای مختلف از جمله آمریکا به بالاترین درصد ببیندگان برنامه نتفلیکس تبدیل شده است. [1]  این مجموعه توسط هوانگ دونگ-هیوک نوشته و کارگردانی شده‌است.[2] بازی مرکب یکی از پربیننده‌ترین مجموعه‌های نتفلیکس در ۹۰ کشور تبدیل شد و ۲۸ روز پس از انتشار با بیش از ۱۱۱ میلیون ببیننده، رکورد بریجرتون را شکست و به پربیننده‌ترین مجموعه این شبکه تبدیل شد.[3]

Squid Game on Netflix TOP 10 TV Shows:

?

با توجه به اینکه فیلم و سریالهای متعددی از جمله 451تروفردر این ژانر، نظام سرمایه‌داری را به چالش می‌کشاند اما میزان استقبال از آنها درکشورهای مختلف به میزان محبوبیت Squid Game  نبود. این سریال با وجود شباهتهای بسیار داستانی به فیلم وسریالهای مشابه‌اش همچون فیلم ژاپنی «به اراده خدایان»[4] ، انیمیشن «کایجی بازمانده نهایی» و سبک داستانی فیلم آمریکایی «بازی های گرسنگی» ، تقلیدی بودنش از جانب «هوانگ» رد می‌شود. [5]«هوانگ» نویسنده وکارگردان Squid Game  اذعان می‌کند که فیلم‌نامه این مجموعه را در سال ۲۰۰۸ نوشت، و هنگام نوشتن فیلمنامه در وضعیت نابسامان اقتصادی در مانهوابانگ به ‌سر می‌برد و کتاب‌هایی همچون نبرد سلطنتی، بازی دروغین و آخرالزمان قمار کایجی را مطالعه می‌کرد. او معتقد است که داستان این سریال را فقط از کمیک‌ها و انیمیشن‌های ژاپنی همچون نبرد سلطنتی و بازی دروغین الهام گرفته‌است.[6] درنهایت داستان این سریال ازدیدگاه منتقدینِ جهانی با وجود سریال‌های مشابۀ که ساخته شده تقلیدی و نسبت به آثار گذشته ضعیف دانسته می‌شود و علت استقبال بیش از اندازۀ مخاطب جهانی را تغییر ذائقۀ آنها بیان نموده‌اند. [7]

این سریال داستانِ 456 مرد و زن از طبقه متوسط و فقیر جامعه است که موقعیت شغلی متفاوتی دارند. بازیکنان این داستان نماینگر فراگیری مشکلات اقتصادی در بین اقشارمتعدد جامعه‌اند، ازاین رو حس همدردی و هم‌ذات‌پنداری بسیاری بین مخاطبین ایجاد نموده‌اند. به عنوان مثال، در بین شرکت کنندگان یک معتاد به قمار، رئیس تیم سرمایه‌گذاری در یک شرکت اوراق بهادار و یک فراری از کره شمالی، یک مرد مسن، یک گانگستر، یک محکوم سابقه‌دار پزشک، یک کشیش و کارگر خارجی از پاکستان وجود داردکه هرکدام به نوعی دچار مشکلات مالی شده‌اند که در نهایت تصمیم می‌گیرند برای دریافت جایزه نجومی وارد بازی مرگ باری شوند. [8]  شرکت‌کنندگان درآغاز از اصل بازی اطلاعی ندارند اما پس از بازی اول با مشاهدۀ عواقب شکست، با رای‌گیری که جزو مفاد قرارداد بازی بود ازآن خارج می‌شوند، ولی پس از آنکه به دنیای واقعی زندگی خود باز می‌گردنند و بازی مرگ و زندگی را در دنیای واقعی، قطره چگانی و خسته کننده حس می‌کنند، برای زنده ماندن و مردن تصمیم دوباره می‌گیرند. برخی از آنها با اراده و تصمیم خود به مسابقه باز می‌گردنند تا بازی مرگبار را برای برنده شدن پول و رسیدن به رهایی و خوشبختی انجام دهند. بخش دردناک داستان ازجایی شروع می‌شود که شرکت کنندگان با  اطلاع قبلی ازعواقب شکست، وارد بازیِ مرگبار می‌شوند.

مراحل بازی از سرگرمی‌های کودکانه و محبوب کره‌ای در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ اقتباس شده است  [9] بازی‌ در فرمت و لوکیشن‌های فانتزی و لایت کودکانه طراحی شده که با وجود استفاده از رنگهای وطراحی‌های کودکانه و فانتزی، حس ترس و دلهره را درمیان مخاطبین ایجاد می‌کند . «هوانگ» در سکانس‌های متعدد بازی، حس تناقض را در بین مخاطبین به تصویر می‌کشد تا با ایجاد چنین حسی دنیای مدرن کنونی را به خوبی به تصویر بکشد، دنیایی که سازوکارش از همان کودکی جنگ قدرت است. در واقع بازی‌های کودکانه استعاره‌های خوبی از زندگی بزرگسالی است، زندگی ای که مملو از رقابت غیر انسانی، فریب و تنازع بقاست [10] .

همچنین مسابقه به گونه‌ای طراحی شده که غزایز حیوانیِ انسان در حین انجام بازی مرگبار به غلیان می‌آید. بازیکنان برای زنده ماندن، یکدیگر را فریب می‌دهند، به یکدیگرخیانت می‌کنند و برای زنده ماندن و برنده شدن می‌جنگند.  این بازی دراصل توسط سرمایه دارانی طراحی شده است که مرگ و زندگی انسانها؛ جزو سرگرمی‌های زندگی‌شان محسوب می‌شود تا به دلیل یکنواختی لذت‌های متعدد؛ تجربۀ جدیدی را حس کنند. «ایل نام» هم به عنوان مغز متفکری که بازی‌ها را رهبری و کنترل می‌کند، از ابتدا در بین بازیکنان حضور دارد و خود را به عنوان یک بازیکن درآورده است، تا از لذت حضور در بازی بی نصیب نماند.

سریال تعریف دقیقی از برابری متناسب و منطبق با  تفکر امپریالیستی در داستان را تبیین می‌کند .در سکانسی از سریال گردانندۀ بازی اعلام می‌کند که همه شما برابر هستید و بنابراین بدون تبعیض، فرصت برابر به شما داده می‌شود» این قسمت دقیقاً به یک طنز نزدیک است ،زیرا مدیریت ممتاز بازی‌های بی‌رحمانه، به بازیکنان محروم، وعده «برابری و انصاف» می‌دهد. در واقع، آنچه آنها اطمینان می‌دهند «بدبختی برابر» یا «نابودی برابر» است. مدیران بازی وانمود می‌کنند که ناجیان مردم فقیر و مستاصل هستند. اما در واقع آنها چیزی جز نمایندگان امپریالیست جهانی نیستند. آنها در نهایت فقط یک نفر را نجات می‌دهند، در حالی سایر بازیکنان کشته می‌شوند. این سکانس به خوبی توانسته طنز تلخ دنیای مدرن کنونی را به تصویر بکشاند. دنیایی که سردمداران تبعیض و نابرابری خودرا ناجیان حقوق بشری معرفی می‌کنند.

نقد محتوایی

این مجموعه با نقدهای بسیاری درجهان همراه بود[11] وبگاه راتن تومیتوز از مجموع ۶۲ نقد، امتیاز ۹۴٪ و میانگین ۸٫۲ از ۱۰ را به این مجموعه داد. در متاکریتیک، این مجموعه امتیاز میانگین ۶۹ از ۱۰۰ را بر اساس ۱۳ نقد دریافت کرد که نشانگر «نقدهای در مجموع مطلوب» است. [12]

با اذعان به اینکه منقدین بسیاری  سریال بازی مرکب را نمایش قدرت در نظام امپریالیستی و سکولاریسم دانسته اند و معتقد‌اند نویسنده به خوبی نظام طبقاتی را به تصویر کشیده است، دنیایی که قدرتمندان حرف اول را می زنند و قواعد زندگی را آنها مشخص می‌کنند، در مقابل طبقات ضعیف برای بقا در دنیای مدرن می‌جنگند، اما درنوع روایتگری داستان و جهت لنزهای دوربین، قصد اصلی نویسنده آشکار می‌گردد. فیلم برخلاف تصور عموم منتقدین در لایه لایه های فریاد مردم فرودست و ضعیف، شکوه و عظمت افراد قدرتمند هرچه تمام تر به نمایش عموم گذاشته می‌شود . شاهد مثال این مسئله زاویۀ دوربین و رفتار منفعل مردم فقیر و فرو دست است. زاویه دوربین از جهت فیلمبرداری تماماً از جانب سربازان و گردانندگان بازی است که حاکی از آن است که خود نویسنده داستان قصد نمایش هرچه تمام تره قدرت و شکوه و عظمت سرمایه‌داری را دارد.

این سریال نمایندۀ خوبی برای شرح چگونگی استعمار فکری کارگردان و نویسندگان کره‌ای است که حتی برخی با وجود مبارزات در مقابل غربزدگی مدرن کره‌ای در تولید محتوای رسانه‌ای، هنوز تحت حاکمیت فکری امپریالیستی آمریکایی هستند.

همچنین ابعاد بسیاری در این سریال وجود دارد که خیلی به آن پرداخته نشده است. ابعادی که به ظاهر وارد دچار ضد و نقیض در روایت شده است . نکتۀ بسیار مهمی که در نقد سریال‌های کره‌ای به ویژه این سریال در نظر گرفته نمی شود، نگاه جامعه شناختی و رفتار شناسی دینیِ مردم کشور کره جنوبی است. چالشهای موجود در این کشور به گونه‌ای از طریق کارگردان و نویسندگانشان به دنیا معرفی می‌شود که اهداف پشت پردۀ رویدادهای داخلیشان در پساپردۀ ابهام و دوگانگی باقی می‌ماند.‎

باگسترش چشمگیر میسحیت در مقابل ادیان و فولکلورهای سنتی و وجود شعارهای دموکراسی‌گونه و آزادیِ عقیده دراین کشور، چندسالی است که تفکرات وحیانی ازجمله مسحیت مورد سوژۀ جدی میان نویسندگان کره‌ای قرار گرفته است . تبیین تصویری عموماً خاکستری از نمای کلیِ کشیش و کلیسا که گویی بسیار هدفمند طراحی شده تا بتواند مباحث فلسفی و کلامی توحیدی را مورد خدشه قرار دهد.

با نگرش سطحی به این سریال اِلمان‌های دینی دیده نمی‌شود. در اپیزودهایی از سریال، کشیشی وجود دارد که مشغول خواندن دعاست . کشیشی که خود دراین بازی مستاصل است و دائماً برای غفران گناهانش از خداوند طلب بخشش می‌کند و از او یاری می‌گیرد . در سکانسی از سریال بعد از بازی طناب‌کشی دیالوگ‌هایی بین یکی از بازیکنان با این کشیش رد و بدل می‌شود که غالب مخاطبین معتقد‌اند مسحیت در این اپیزود به چالش و زاویه کشیده شده است و به گونه‌ای ترد شده است.

کشیش:«خدای بزرگ کمکم کن»

جی یونگ: «فکر کردی به کی داری دعا می کنی ؟به خدا؟ تو فکرکردی به خاطر خدا تونستی از اونجا بیای بیرون و نجات پیدا کنی ؟ دلیل اینکه هنوز نفس می کشی و داری از اون خدای خوبت تشکر می کنی اون پدر بزرگه (ایل نام) و اون مردی که اونجا وایستاده با طرفندای بی نظیرش توی لحظۀ آخر . پس اگر می خوای از کسی تشکر کنی اونا هستن، نه خدا»

کشیش:«روح گمشده غمگین . اونایی که به خاطر پیروزی امروز ما به صلیب کشیده چی؟ اونا خودشون رو فدای ما کردن مابه لطف خون اوناست که اینجاییم. من از طرف همۀ ما که گناهکاریم دارم به محضر خدا دعا می‌کنیم، ممنون فداکاریشونم .خدا تصمیم گرفت تا بهمون برای برنده شدن کمک کنه برای همینه که اینجاییم.»

جی یونگ : «چه مزخرفاتی ، تو اونایی که اون بیرونن رو کشتی ….(به حالت تمسخر) آها ..اگر چند تا دعا بخونیم، هممون میریم بهشت؟ پس منم دعا کنم اگر انقدر راحته ….خدایی که توی بهشتی ،ما به عنوان یه تیم کار کردیم تا افرادی رو بفرستیم پیشت و امروز ما بعضیاشون رو فرستادیم و لطفاً به ما کمک کن برای بیشتر با تو بودن و امیدوارم ……»کشیش بی تفاوت در حال ادامۀ دعای خودش است .

از طرفی، در سکانس هایی از قسمت 9 تصویر دیگری از تناقض‌گویی نوسینده به تصویر کشیده می‌شود که براساس تصویرپردازی و به کارگیریِ کاراکتر مبلغ مسیحی قصد دارد مبلغ را کمک‌رسانِ «بیونگ»[13] معرفی کند . دیالوگ‌های کشیش در خیابان: «یا ایمان بیاورید یا به جهنم می‌روید! آدمای احمقی که وجودیت خدارو زیر سوال می‌برید! توبه کنید! روز قضاوت نزدیک است ! یا ایمان بیاورید یا به جهنم می‌روید! فقط گودال‌های آتشین جهنم درانتظارتان هستند! در برابر پروردگار زانو بزنید! یا ایمان بیاورید یا به جهنم می‌روید!» کشیش بعد از دیدن سونگ گی هیون که روی زمین افتاده بود به سمت او می آید و صلیب را کنار او بر زمین گذاشته و اورا صدا می زند، نمای دوربیclose up است بگونه‌ای که که تصویر «سونگ» و صلیب روی زمین روی قاب اصلی قرار می‌گیرد. مبلغ مسیحی رو به «سونگ» می‌کند و می‌گوید: «به مسیح ایمان بیاورید.»

قطعاً این سکانس بعد از سکانس مسابقۀ طناب کشی و دیالوگ‌های معنا دارکشیش و دخترجوان بی دلیل به تصویر کشیده نمی‌شود. می توانست کمک‌رسانِ «سونگ» یک رهگذر عادی باشد اما، درپسِ تناقض گویی‌های ظاهریِ کارگردان و روش یکی به نعل و یکی به میخ زدنش در داستان تماماً حاکی از آن است که نجات دهنده و منجی نهایی توسط یک مبلغ مسیحی چشم باز می‌کند. کمک رسانی که در دیالوگ هایش «اشد المعاقبین» بودن خدا را درمقابل «ارحم الراحمین» بودنش به مردم معرفی می‌کند .که اشارۀ مستقیم به عملکرد قهرمان داستان در پایان سریال را دارد که قصدش انتقام از سیستم فاسد مسابقه است.

همچنین حرف نهاییِ نویسنده در سکانس دیالوگ «ایل نام» با «سونگ» تبیین می‌گردد، جایی که  «سونگ» و «ایل نام» با یکدیگر درخصوص چراییِ و فلسفۀ مسابقه صحبت می‌کنند. در این سکانس مرد مست بی‌خانمانی به تصویرکشیده می شود که در نهایت  حقانیت تفکر «سونگ» را تایید می‌کند. دیالوگ‌های پیرمرد با اشاره به مرد بی‌خانمان مست که در شب زمستانی روی زمین افتاده حکایت از به پایان رسیدن دنیای انسانیت و اخلاق است . در حالی که با پایان مرگ او و شکستش دربازی، نگرش و باور او هم تمام شده نشان داده می‌شود.

دیالوگهای «ایل نام» با «سونگ» : اگر با من بازی کنی جواب سوالت رو می‌دهم اشاره به مردی که مست در شب زمستانی روی زمین افتاده است . سونگ: «اگر ببازی با دستای خود می‌کشمت.» ایل نام: «به جاش چه پیشنهادی میدی ؟»سونگ: «هر چی به هر حال هر چی بخوای می تونی ازم بگیر.» سونگ: «توکی هستی ؟» ایل نام:«آدمیم که با پول قرض دادن پول در میارم….. ».(پیرمرد معتقد بود که انسانیت پایان یافته و کسی به مرد بی خانمان مستی که در پیادهرو روی زمین افتاده کمک نمی کند وبرای همین با سونگ شرط بندی ای انجام داد که اگر کسی آن مرد را کمک کرد تو می بری اما اگر او مرد و کسی کمکش نکرد من برنده می شوم)

ایل نام: «توهنوز هم به مردم اعتماد داری بعد از اون چیزی که دیدی.» سونگ: «چرا خواستی منو ببینی؟ ایل نام: شنیدم به جایزت دست نزدی و برگشتی به سرهمون زندگی قبلیت. به خاطر حس گناهته؟گناهِ؟ » سونگ:« فکر نکن گفتنش اینقدر راحت باشه!» ایل نام: «اون پول جایزه‌ای بود که به خاطر شانس خوب وکار کردنت به دست آوردی حق داری ازش استفاده کنی. منو نگاه کن زندگی کوتاهه» (صدای تیک تاک ساعت ) سونگ: «چرا اون کارو کردی؟؟؟» ایل نام:«می‌دونی نقطۀ مشترک اونی که پول داره اونی که نداره چیه؟ توی زندگی به هیچکدومشون خوش نمی گذره، اگر خیلی پول داشته باشی، مهم نیست چی بخری، بخوری، بنوشی، آخرش همش خسته کننده میشی، تا جایی که همه مشتری هام بهم میگفتن حوصلشون سررفته که دیگه توی زندگی بهشون خوش نمی گذره، پس هممون جمع شدیم و یکم فکر کردیم چیکار کنیم که خوش بگذره» سونگ: «خوش گذرونی ؟؟!!کاری که با ما کردید خوش گذرونی بود؟» ایل نام: «انگار یادت رفته که من هیچ کس رو مجبور به بازی نکردم. توهم آخرش با اراده خودت برگشتی .» ایل نام اشاره به مرد مست می‌کند و می‌گوید: «انگار شانست ته کشیده تو هنوزم به آدما اعتماد داری ؟؟؟ »سونگ: «توچرا به بازی پیوستی ؟؟» ایل نام: «وقتی کوچیک بودم هر کاری که می‌کردم انقدر خوش می‌گذشت که زمان ازدستم می رفت.می‌خواستم یکبار دیگه اونو حس کنم اون چیزی نیست که به عنوان یه بیننده بتونی حس کنی اون حس رو می خواستم» سونگ:«برای همین حس خوبی داشت؟» ایل نام: «ازم پرسیدی که چرا گذاشتم تو زنده بمونی ؟چون خوش می‌گذشت بازی باتو و چیزهای که در گذشته دفن شده بود یادآوری شد. »(ازوقتی که خوش گذشته بود خیلی وقت گذشته بود) مرگ پیرمرد مساوی بود باکمک به مرد مست و پایان داستان بی رحمانه قدرت .

شخصیت اصلی (سونگ )که روایت داستان برمحور او بنا شده است ظاهر جذابی ندارد اما  با قهرمان سازی آرام برخلاف ابر قهرمانان آمریکایی، ناجی اخلاق و انسانیت معرفی می شود که خود از دیگر دلایل اصلیِ دینی بودن به سبک مسیحیت تبشیری کنونی کره‌ای[14] است . قهرمان در این داستان به آرامی ساخته شد. قهرمانی که در اپیزودهای پایانی سریال، فلسفۀ اصلی داستان این سریال پربیننده را تبیین می نماید و شعار اصلی نجات ورهایی را به سبک نگرش مسیحیت کنونی به نمایش می‌گذارد .در سکانس‌های پایانی آرماگدونی ظریف بین خیر و شر میان «سونگ» و «ایل نام»رخ می‌دهد. دنیایی که طبق قواعد و قوانین مدونی طراحی شده است که که توسط یک نفر هدایتگریِ معنا داری به داستان می‌دهد که نمادی از راهبر و تکیه گاه و نیروی شر داستان است. آرماگدونی که در آن «ایل نام» خالق بازی مرگبارقدرت با «سونگ» جایی که شرط نجات مرد مست در خیابان داده می شود  شکست می‌خورد .[15]

جمع بندی نهایی

Squid Game نمایشِ نظام سرمایه‌داری  با رویکرد سکولار دمکراسی است که چگونگیِ بروزقدرت با خشونت لایت در قالب لوکیشن و موسیقی نوستالژی و کودکانه را با نمایشِ خوی حیوانی و توحش برای تنازع بقا( جنگ بین افراد قوی و ضعیف جامعه ) به تصویر می‌کشاند. هوانگ با به تصویر کشاندن تم متفاوت(در پوشش افراد –نورپردازی قوی –لوکیشن متفاوت)  نمایشی از نظام سرمایه داری که تحمیل نگرش منفعل خودشان در مقابل نظام سرمایه داری است را به خوبی به تصویر می کشد. به تصویر کشیدنِ دولت و حکومتی که در عین مبارزات فرهنگی در نهایت تحت تفکر لیبرال و سکولار آمریکایی است و آن را قدرتمند می‌داند.

یکی از علل محبوبیت این سریال با وجود سریال و فیلم‌های مطرح و قوی دیگر از جهت ساختاری و محتوایی دراین ژانر، نمایش خشونت بی حد و مرزیست که نتفلیکس با قدرت و نفوذ رسانه‌ای اش، مروج آن است که در کنار کسب منافع اقتصادی به تغییر ذائقه مخاطب بپردازد. در حالی که از جهت روانشناختی تکرار یک عنصر باعث  تهی شدنِ معنا می‌شود و با تکرار خشونت ثمرات خدشه دار می‌گردد.

تناقضات موجود(مخالفت با نظام سرمایه داری و حمایت از فرودست) در داستان این سریال تا جایی است که در سکانس های متعددی از هم دردی «سونگ » با «ایل نام» ذهنیت متنفاوتی ایجاد می‌کند . حس همدردی نسبت به یک انسان ضعیف که آرام در حال شکل‌گیری است و گام به گام مخاطب را به سمت همدردی به«ایل نام»سوق می‌دهد. این احساس همدردی و ترحم تا جایی پیش می‌رود که در سکانس مرگ ایل «نام» بعد از مشخص شدن نقش او ، حس تنفر و انزجار از تفکر و شخصیت پیرمرد القا نمی شود حتی مرگ او با موسیقی کاملا تراژدیک همراه است، گویی آرماگدون معنای دیگری پیدا می‌کند، مخاطب خواه نا خواه با فرارو نشیب ظریف و آرام داستان تعلق بیشتری به شر می‌یابد.

هدف دیگری که هوانگ قصد تبیین آن را مانند دیگر کارگردانان در این موضوع دارد، باز تعریفی از دین مسیحیت است .تغییر نگرش غالب از دین وحیانی مسیحیت که سابق با ترفند عشق، محبت، سازشگری مطرح بود دراین سریال تغییرات چشمگیری داشته، تغییراتی که در آن ترس، انزوا ودر نهایت عقوبت و انتقام گیری پررنگ تر شده و سبک جدیدی را که برخاسته از جامعۀ کنونی کره جنوبی است به  قاب دوربین می آورد .



لینک مطلب

اسکویید گیم
وابسته به مرکز تربیت مبلغ بین الملل، شما می توانید با کمترین هزینه بیشترین خدمات را دریافت و به مبلغ بین المللی اسلام تبدیل شویدimt-center.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید