نگاهی به موزیکویدیوی قطعهی «وحشت از یک سیارهی خالی»
•یکی از نتایج همکاری پورکیوپاین تری با «Lasse Hoile»، موزیکویدیوی قطعهی «وحشت از یک سیارهی خالی» است. هویل همکاریاش را با پیتی از سال ۲۰۰۲ و انتشار آلبوم «In Absentia» شروع کرد.این ویدیو به طور دقیق روایتی تصویریای از لیریکس آهنگ است که پیشتر به آن پرداخته شد.
•تلویزیون ها همهجا هستند. در خانهها، محوطهی بازی کودکان، مدارس، خیابانها، حتی خرابههایی که با گرافیتیهای رنگارنگ پر شده. هیچجایی نیست که از شرّ این جعبهی نورانی در امان باشد. نوجوان از خواب بیدار میشود و تلویزیون روشن است. نور خورشید چشمانش را میزند. از بدو بیداری کلافگی گلویش را گرفته و او دنبال راه فرار است. دستگاه پخش موسیقی، قرصها، اکسباکس و بازیهای ویدیویی راههای فرار موقتیاش هستند. از همین ابتدا، فیلمبرداری و نماهای بسته از صورت نوجوان و از همه مهمتر تضاد در رنگبندیهای فضای ویدیو (در اتاق نوجوان، تضاد رنگهای زرد و آبی؛ طیف رنگی گرم و سرد) احساس اضطراب شدیدی به ببینده منتقل میکنند و شما نیز همراه شخصیت اصلی دنبال راه فراری از این فضای بسته و آزاردهنده هستید. المانهایی که در اتاق او توجه مارا جلب میکنند، دو پوستر بزرگ از یک بازی ویدیویی و یک عکس مربوط به موجودات فضایی با عنوان «I Want To Believe» هستند که ریسههای قرمز به آنها آویخته شدهاند.هر دو محصول خوراکی هستند که مدیا به خورد نوجوانان میدهند. یک عروسک جغد پاره شده که احتمالاً اشاره به از بین رفتن خرد و تعقل در این دنیای آشفتهی مدرن دارد.(جغد از نمادهای خردمندی است.) و درنهایت میز کامپیوتر و یک سیستم روشن و قرصها. سپس همراه دیگرْ اسیران این فضا میشود؛ نوجوانانی گمگشته که بیهدف میدوند و مشخصاً آگاه به هیچکدام از اعمالشان نیستند. کرختیای که داروها به ارمغان میآورند، یکی از چند عامل اصلی این ناآگاهی است. رو به تلویزیون میایستند و مسخ شدهاند. به دوربین خیره میشوند. کمی عمیقتر شویم؛ آنها به ما خیره شدهاند و میخواهند که ما آنهارا ببینیم.
“I need to know that someone sees that
There's nothing left, I simply am not here.”
پدرش با عصبانیت با فرزندش صحبت میکند، اما او محو صفحهی تلویزیون است و دوستش منگتر از آن است که هیچیک از حرفهای اورا بفهمد. خشم را در یک کلوزآپ دیگر از صورت سرخ او میبینیم و دقیقاً بعد از این مکالمه، او اسلحهای بیرون میآورد و باز هم به قرصهایش چنگ میزند.
در ادامه او و دوستانش را میبینیم که تکتکشان به همراه شخصیت اصلی، دارو مصرف میکنند، انگار که هدایت آنهارا همین نوجوانی که در ابتدا دیدیم برعهده گرفته است.
یکی از تکاندهندهترین صحنههای این ویدیو، سکانسی است که بچهها داخل کلاس درس نشستهاند و از تلویزیونی که در کلاس قرار داده شده، محتوای پورنوگرافیک پخش میشود. فضایی که قرار بوده بستری برای رشد و پیشرفت این بچهها باشد، تبدیل به جایی شده که در آن سخیفترین محصولات جامعهی مدرن پخش میشود، بچهها با تلفنهمراهشان مشغول تکست دادن هستند، باز هم قرص مصرف میکنند.
چشمهای این نوجوانان دیگر آن نور و معصومیت گذشته را ندارد و به جایش، اشعهای آبی و الکترونیکی از آن ساطع میشود و اکستریمکلوزآپهایی که از چشمهایشان گرفته شده، خبر از اتفاقی ناهنجار میدهد. آنها یکدیگر را کتک میزنند، در زمین فوتبال، گلاویز میشوند، به طرز دیوانهواری سرشان را تکان میدهند، اسباببازیهایشان را به آتش میکشند، و تبدیل به موجوداتی بیرحم و یاغی شدهاند و این موقعیتها، تضادی بسیار سنگین را فریاد میزند.
یکی از جالبترین ارجاعات این قطعه و بهصورت کاملتر در موزیک ویدیو، ارجاعی است به گروه «Pearl Jam». این گروه به همراه «نیروانا»، «ساوْندگاردن» و«اَلیس این چِینز» از گروههای اصلی جریان «گرانج» و «آلترناتیو راک» دهه ۹۰ هستند.از کرت کوبین، به عنوان صدای «نسل اِکس» و یا «نسل امتیوی» یاد میشد. آنها همدورهی رواج اینترنت، رایانههای شخصی، بازیهای ویدیویی و از همهتاثیرگذارتر، امتیوی هستند. امتیوی تاثیر بهسزایی در میناستریم شدن بندهای زیرزمینی دهه ۹۰ داشت. همچنین بالارفتن آمار طلاق و تمرکز جامعه بر افراد بالغ بهجای کودکان، انقلاب جنسی، در شکلگیری شخصیت آنان موثر بود. در ویدیو شخصیت اصلی در قابهایی موهای طلاییاش را در صورتش ریخته و بهشدّت یادآور چهره کرت کوبین میشود. همچنین تیشرت مشکی او که عبارت «Crap» بر رویش به چشم میخورد، بیشباهت به پوششهای کوبین و به طور خاص نسل اکس نیست.
این کودکان و نوجوانان، فرزندان همین نسل هستند. آنها در سراشیبیای قرار دارند که انتهایش چیزی جز تباهی نیست و به وسیله جامعهای که توجهش را از آنها برداشته در این مسیر قرار گرفتهاند.
در انتها آنهارا میبینیم که در تلویزیون فرو میروند و توسط مَسمدیا بلعیده میشوند و دیگر اختیاری از خود ندارند. نوجوان کلافهی ابتدای داستان، با اسلحهای در دستش بیهدف به سمت مقصدی نامعلوم میرود و کسی نمیداند که نیتش چیست. شاید کشتاری دیگر، شاید خودکشیای دیگر.
لینک موزیک ویدیو: