استانداردهایی که امروزه تولیدکنندگان، مصرفکنندگان و فعالان تجاری، از یک سیستم مدیریت زنجیره تامین کارآمد انتظار دارند؛ صرفا با تجهیز همه بازیگران به ابزارها و فناوریهای مدرن محقق نخواهد شد و دنیای تولید و تجارت به یک هماهنگی کامل، یا به عبارت بهتر یکپارچگی اطلاعات میان بسترها و ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطی بازیگران نقشآفرین در «زنجیره تولید تا مصرف» نیازمند است.
صنعت لجستیک در حال گذر از بزرگترین و بنیادیترین تغییرات از زمان اختراع چرخ تا امروز است. بسیاری، از این تحول با عنوان "انقلاب دیجیتال" یاد میکنند. البته دیجیتالی شدن ابزارهای پردازش و تبادل اطلاعات به طور قطع تاثیر چشمگیری در شکلگیری الگوی جدید مدیریت زنجیره تامین و نظام لجستیکی عصر حاضر دارد؛ اما آنچه از منظر اقتصادی و مدیریتی، نسل نوین فناوریهای مدیریت زنجیره تامین را از نسلهای پیشین متمایز میکند، مثلث تقسیم کار تخصصی، یکپارچهسازی و الگوی نوین بهینهسازی است.
افزایش ضریب نفوذ خدمات تجارت الکترونیکی در میان فعالان اقتصادی و مصرفکنندگان، اتکای بیشتر خریداران به درگاههای تجارتالکترونیکی، که از محدوده اولیه کالاهای بادوام و کندفروش، به حوزههایی همچون خواربار و ملزومات مصرفی روزمره زندگی رسیده است، تولد مفاهیم جدید در حوزه تولید و تجارت، مانند تولید بدون برند و تولید بدون کارخانه، رشد چشمگیر سهم برندهای D2C (مستقیم تا مصرف کننده) در بخشهای گوناگون بازار، ایجاد حلقههای جدید و تخصصی در زنجیره ارزش خدمات لجستیک، همچون خدمات پردازش سفارش، همه و همه، باعث شدهاند تا پیچیدگی و تقسیم کار تخصصی در مدیریت زنجیره تامین و خدمات لجستیک با شتاب روزافزونی بیشتر شود.
در عین حال، انتظار تولید کننده و مصرف کننده از دقت و سرعت تقسیم کار تخصصی در مدیریت زنجیره تامین و نظام تولید و تجارت، فرصتهای تازه و ارزشمندی برای بهینهسازی استفاده از منابع و زیرساختها ایجاد کرده است. این این خدمات نیز به صورت بیسابقهای افزایش یافته است
بدون شک زیرساخت همه این تغییرات اساسی در نظام لجستیک و مدیریت زنجیره تامین (از تولید تا مصرف) استفاده گسترده همه بازیگران این حوزه از ظرفیتهای نوین فناوری پردازش و تبادل اطلاعات است. اما این نقطه پایانی داستان نیست.
اکه امروزه تولید کنندگان، مصرف کنندگان و فعالان تجاری، از یک سیستم مدیریت زنجیره تامین کارآمد انتظار دارند، صرفا با تجهیز همه بازیگران به ابزارهای مدرن ICT محقق نخواهد شد. امروز علاوه بر استفاده بهینه هر بخش از زنجیره تامین از فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی، دنیای تولید و تجارت به یک هماهنگی کامل، یا به عبارت بهتر یکپارچهسازی میان بسترها و ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطی بازیگران نقشآفرین در «زنجیره تولید تا مصرف» نیازمند است.
تقسیم کار تخصصی در مدیریت زنجیره تامین و نظام تولید و تجارت، فرصتهای تازه و ارزشمندی برای بهینهسازی استفاده از منابع و زیرساختها ایجاد کرده است. این تقسیم کار تخصصی و فرصتهای بهینهسازی، همان چیزی است که به تجارت الکترونیکی در برابر تجارت سنتی مزیت رقابتی داده و از سوی دیگر استاندارد زندگی مصرف کنندگان را به صورت چشمگیری ارتقا بخشیده است.
اما، به همین نسبت موضوع بهینهسازی، پیچیدهتر شده و نیازمند هماهنگی و یکپارچهسازی میان فعالیتهای بازیگران مختلف نظام تولید و تجارت است. بنابراین در دنیای به هم پیوسته تولید و تجارت امروز، ابزارهای مدیریت یکپارچگی اطلاعات و ارتباطات در هر بخش از زنجیره ارزش، باید قادر باشند تا علاوه بر پاسخگویی به نیازهای تخصصی همان بخش، بستر اطلاعاتی مناسبی برای سایر بخشهای زنجیره ارزش نیز فراهم کنند.
در نظام خردهفروشی سنتی مرزهای روشنی میان سه فرآیند بازاریابی و تبلیغات، فروش و ارتباط با مشتری وجود داشت. در تجارت الکترونیکی اما، این تمایزها کم رنگ و حتی میتوان گفت محو شده است.
تبلیغات از یک ارتباط یک سویه تبدیل به یک تعامل دو سویه شده است و خردهفروش و مشتری در فضای شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای تولید و تبادل محتوا، درگیر تعاملی هستند که فرآیندهای تبلیغات (در قالب تبلیغات هدفمند محتوا محور)، فروش و ارتباطات با مشتری (در طول فرآیند ارسال و تحویل کالا و ارائه خدمات پس از فروش) را یکپارچه میکند.
نظام تبلیغات تعاملی و هدفمند، نه فقط با فروش، بلکه با عملیات لجستیک نیز یکپارچه شده است. نوع واکنش مشتری بالقوه به تبلیغاتی که از طریق شبکههای اجتماعی با آن مواجه میشود، سایر فعالیتها و ردپاهای دیجیتال مشتری در فضای سایبری و رفتار همتایان اجتماعی مشتری در فضای سایبری، تخمین خوبی از احتمال ثبت سفارش و خرید به خردهفروشان ارائه میدهد.
به این ترتیب پیش از این که مشتری اقدام به خرید کرده باشد، عملیات لجستیک برای پردازش سفارش و عملیات انتقال کالا از تامین کنندگان عمده به مراکز پردازش سفارش آغاز میشود؛ این الگوی لجستیکی پیشدستانه، نقش مهمی در استفاده بهینه از ظرفیتهای شبکه لجستیکی و افزایش قابلیت اتکای برنامهریزی پیشبینانه عملیات لجستیکی دارد.
تجربه تحویل، در تجارت الکترونیکی بخشی جداییناپذیر از تجربه مشتری در مصرف محصول است و طبیعی است که هر فروشنده آگاه و مسؤولی علاقهمند باشد تا حداکثر کنترل را در مدیریت تجربه تحویل مرسوله به مشتری داشته باشد.
روش قدیمی افزایش کنترل بر تجربه تحویل، استفاده از خدمات اختصاصی گام آخر تحویل بود. این روش هنوز هم برای خردهفروشان کلان مقیاس تجارت الکترونیکی کاربرد دارد؛ اما خردهفروشان کوچکتر، برای حفظ بهرهوری و مزیت رقابتی، ناچار به استفاده از سرویسهای عمومی گام آخر تحویل هستند که توسط اپراتورهای پست لجستیک ارائه میشود.
یکپارچهسازی نظام اطلاعاتی کنترل عملیات گام آخر تحویل در اپراتورهای پست لجستیک با نظام اطلاعاتی خردهفروشان تجارت الکترونیکی، نه فقط کمک میکند تا خردهفروشان کنترل بهتری بر مدیریت تجربه تحویل داشته باشند؛ بلکه با اطلاع بههنگام از وضعیت کالاهای مرجوعی (که بخشی جداییناپذیر و مهم از فرآیند خردهفروشی الکترونیکی است) مدیریت بهتری را بر موجودی خود اعمال خواهند کرد.