بخشی از کتاب هوش هیجانی برای والدین
تغییرات در رشد فیزیکی و شناختی ما که با ورود به دوران نوجوانی رخ میدهد، تحولات زیادی را در روابط ما با خانواده و دوستان به همراه دارد. نوجوانی با تمایل به کسب استقلال بیشتر و دور شدن از کنترل والدین به سوی خوداتکایی و خودمختاری مشخص میشود. بنابراین، تعاملات اجتماعی و دوستیها برای نوجوان در حال رشد اهمیت بیشتری پیدا میکند. پس از سالها مطالعه و مشاهده رشد نوجوانان، اسپانو (۲۰۰۴) سه مرحله از تحول را شناسایی کرده است:
محققان اجتماعی الگوی خاصی را در تحول روابط اجتماعی بین نوجوانان مشاهده کردهاند. پیش از نوجوانی، کودکان از گروههای همجنس به گروههای مختلط جنسیتی حرکت میکنند. بیشتر نوجوانان در فعالیتهای گروهی مانند رفتن به مهمانیها و گردهماییهای اجتماعی شرکت میکنند. سپس شروع به «قرار گذاشتن» با کسی از داخل آن گروه میکنند و در نهایت، شروع به تشکیل روابط عاشقانه دو نفره میکنند. همچنین مشاهده شده است که افرادی که به عنوان «محبوب» شناخته میشوند بیشتر از بقیه گروه قرار میگذارند (کانلی و همکاران، ۲۰۰۴؛ فورمن و هند، ۲۰۰۶). در مطالعهای قبلی، کارور و همکاران (۲۰۰۳) گزارش دادند که ۳۶٪ از نوجوانان ۱۳ ساله، ۵۳٪ از نوجوانان ۱۵ ساله و ۷۰٪ از نوجوانان ۱۷ ساله در مطالعه آنها ادعا کردند که در یک «رابطه عاشقانه» بودهاند.
کالینز (۲۰۰۳) یک رابطه عاشقانه را به عنوان یک ارتباط بین دو نفر تعریف میکند که با شدت خاصی از محبت و تمایل به رفتار جنسی مشخص میشود. این ارتباط همچنین با مدت زمان رابطه، دفعات ملاقات، نحوه گذراندن وقت با هم و فعالیتهای انجامشده، فرآیندهای شناختی (ادراکات و ارزیابیهای خود و دیگری) و فرآیندهای عاطفی (احساسات و حالات) مرتبط با رابطه مشخص میشود. کانولی و کونارسکی (۱۹۹۴) توضیح میدهند که تجربیات عاشقانه باعث شکلگیری حس هویت در نوجوانان میشود. با رشد از کودکی به نوجوانی، آنها خودتصورات متفاوتی از خود در گروههای همسالان، دوستان نزدیک و شرکای عاشقانه خود شکل میدهند. نوجوانانی که تجربیات عاشقانه مثبتی را تجربه کردهاند، ممکن است خود را جذاب و دلربا تصور کنند که این امر به افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس آنها کمک میکند، در حالی که افرادی که تجربیات عاشقانه منفی داشتهاند ممکن است دیدگاه منفیتری نسبت به خود پیدا کنند. فورمن و شافر (۲۰۰۳) معتقدند که روابط عاشقانه میتواند تأثیراتی بر هویت، حس جنسی، تغییر در روابط خانوادگی و دوستان، موفقیتهای تحصیلی و برنامهریزی شغلی نوجوانان داشته باشد.
عشق عاشقانه با احساس قوی جذب شدن، دلبستگی و شیفتگی به کسی همراه است. این احساس با ضربان سریع قلب، حس سرخوشی و همچنین اضطراب همراه است. این احساس که شیفتگی نامیده میشود، به افراد یک تمایل غیرقابل کنترل، پرشور و وسواسی برای بودن با آن فرد خاص میدهد، حتی تا جایی که تمام فکر و ذکرشان آن شخص میشود. با این حال، هنوز هم بحثهایی وجود دارد که آیا شیفتگی واقعاً عشق است، به ویژه زمانی که در نوجوانان جوان اتفاق میافتد. برخی از محققان اجتماعی معتقدند که شیفتگی با گذشت زمان، با کاهش شدت جاذبههای فیزیولوژیکی و روانی اولیه، کمرنگ میشود (لنگسلاگ و همکاران، ۲۰۱۳). وقتی که شیفتگی با تمایل جنسی شدید همراه است، ممکن است به آن «شهوت» گفته شود و با گذشت زمان، یکی یا هر دو طرف متوجه میشوند که رابطهشان تنها بر اساس جذبیت جنسی و تمایل به رابطه جنسی و ارتباط فیزیکی است. با این حال، عشق نیز میتواند از احساسات پرشور اولیه شیفتگی رشد کند.
عشق نیازمند دلسوزی، مراقبت واقعی از فرد دیگر، تمایل به درک او، داشتن علایق مشترک و ایجاد پیوندی ویژه با آن شخص است. این امر نیازمند بلوغ فردی، مهارتهای بینفردی و مهارتهای ارتباطی است. در یک گفتگوی اخیر با چند دوست، دادههای تجربی در مورد چگونگی توصیف روابط عاشقانهای که در اواخر نوجوانی داشتند جمعآوری کردم. رانی خود را به عنوان یک مرد زنانباره معرفی کرد. او همزمان چندین رابطه عاشقانه داشت و در حالی که از همراهی این زنان لذت میبرد، از درسهایش غافل شد و نتوانست وارد دانشگاه شود. لری به من گفت که دوستدختر بسیار پرتقاضا و مدگرایی داشت. از طرفی، سلیقه لری در لباس بهتر شد اما او همچنین ثروتی را صرف خرید لباسها و لوازم جانبی بیمورد کرد تا دوستدخترش را راضی نگه دارد. او به زودی متوجه شد که این سطحینگری بخشی از یک رابطه واقعی نیست و خوشحال شد که چند سال بعد با همسر فعلی و بسیار سادهزیست خود آشنا شد! ایو بیان کرد که به دلیل مشکلات بدنی که داشت، از آنجا که همه مردانی که با آنها بیرون میرفت عاشق زنان لاغر بودند، همیشه گرسنه و ناراضی بود. ایو اظهار داشت که رفتار او نشانهای از کمبود احترام به خود و اعتماد به نفس بود.
ناتان در مورد مشکلاتی که با اولین دوستدخترش در سن ۱۸ سالگی داشت صحبت کرد. او را به عنوان یک «شاهزاده خانم لوس» توصیف کرد که تمایل داشت مسائل کوچک را بزرگ جلوه دهد. ناتان خوشحال بود که سرانجام از هم جدا شدند. نانسی گزارش داد که در اولین رابطهاش با یک پسر، تجربه یک رابطه سوءاستفادهگرانه داشت. او بسیار کنترلگر و از نظر کلامی توهینآمیز بود، اما نانسی عاشق او بود و نمیتوانست از او جدا شود. مدت زیادی طول کشید و نیاز به مراقبت و حمایت زیادی از سوی خانوادهاش داشت تا بتواند از آن رابطه جدا شود. با این حال، آن تجربه به او آموخت که در یک رابطه به دنبال چه چیزی باشد و اکنون بسیار خوشبخت است و ازدواج کرده است.
داستان نانسی غیرمعمول نیست. بسیاری از جوانان، چه مرد و چه زن، در روابط عاشقانه خود تجربه سوءاستفاده از طرف شریک خود را دارند. مورفی (۲۰۲۰) گزارش میدهد که هر سال تقریباً ۱٫۵ میلیون دانشآموز دبیرستانی در ایالات متحده دچار سوءاستفادههای رابطهای میشوند، از جمله سوءاستفادههای عاطفی، کلامی و فیزیکی. تنها ۳۳% از این نوجوانان به والدین یا بزرگسال دیگری در مورد آن اطلاع میدهند. با این حال، ۸۱% از والدین آمریکایی بر این باورند که خشونت در روابط نوجوانان مسئلهای نیست یا اذعان دارند که نمیدانند آیا این مسئله وجود دارد یا خیر. بسیاری از این رفتارهای سوءاستفادهگرانه توسط فردی که در معرض آن قرار میگیرد (قربانی) تشخیص داده نمیشود، بخشی از آن به دلیل کمبود تجربه زندگی است و بخشی نیز به این دلیل است که برخی معتقدند این رفتارها طبیعی است یا آنقدر «عاشق» هستند که نمیتوانند به رفتار بدی که با آنها میشود اعتراض کنند. رایجترین رفتارهای سوءاستفادهگرانه که در ادبیات ذکر شدهاند شامل موارد زیر میشود:
مطالعات نشان دادهاند که سوءاستفاده و خشونت در روابط دوستیابی در میان جوانان در فرهنگها و کشورها مختلف رایج است و به شدت بر سلامت روانی این جوانان تأثیر میگذارد (هالپرن و همکاران، ۲۰۰۱؛ سیلورمن و همکاران، ۲۰۰۴؛ تباچنیک، ۲۰۰۹). مدارس در بسیاری از کشورهای توسعهیافته جهان سیاستهای حفاظت از کودکان و نوجوانان و بستههای آموزشی روابط را به منظور آموزش دانشآموزان دبیرستانی در مورد احترام و روابط، و آموزش نحوه شناخت علائم هشداردهنده رفتارهای سوءاستفادهگرانه، اقدامات لازم و نحوه برخورد با موقعیتهای خطرناک و چگونگی کمک دوستان و شاهدان برای کمک به قربانی، در نظر گرفتهاند.
تجربیات اولیه ما در روابط عاشقانه میتواند برای روابط عشقی آینده در زندگی بزرگسالی ما تأثیرات زیادی داشته باشد. حمایت والدین برای کمک به نوجوانان در پیمایش در عرصههای اجتماعی و عاشقانهشان در حالی که از این تجربیات رابطهای میآموزند و رشد میکنند، ضروری است.