اثر فرهنگ سازمانی بر مدیریت کیفیت جامع (مقاله ترجمه شده)

چکیده

هدف این پژوهش، محک زدن اتصال بین مدیریت کیفیت جامع و عملکرد SME ها به طور مشاهده ای است. این مطالعه مخصوصاً، به این مساله می نگرد که آیا فرهنگ سازمانی (OC) تاثیر بارزی بر رابطه TQM-عملکرد SME ها دارد. براساس مرور ادبیات پیرامون TQM، OC و عملکرد SME ها، مدل نظری این پژوهش، ایجاد شد. یک پرسشنامه خود کنترل شده برای گردآوری اطلاعات از مالکان-مدیران SME ها در منطقه جنوب غربی نیجریه بکار گرفته شد. در تعیین این رابطه، از نرم افزار SEM-PLS 3.0 استفاده شد. نتایج قابل سنجش با نشان دادن یک تاثیر مستقیم مثبت TQM و OC بر عملکرد SME ها و یک تاثیر اساسی و مثبت نامعمول TQM بر عملکرد SME ها از طریق OC، در ادبیات به طور مشترک وجود دارد. چیدمان پژوهشی مقطعی کمیتی، مثالی از تلفیق SME ها را مورد بررسی قرار داده است. روش های غیرعینی یا یک روش پژوهشی زمینه ای برای بررسی داده های اضافه را می توان برای پژوهش های بعدی مورد استفاده قرار داد. نتایج این بررسی آگاهی در مورد مالکان-مدیران SME ها در محیط ساخت و تولید منحصربفرد فعلی، متمرکز بر TQM را به عنوان ابزاری برای بهبود عملکرد آنها، حاصل می کنند. پیامدها می توانند با ارائه توصیه با توجه به OC ، شرح در مورد تاثیر آن بر اجرای موثر TQM ، کمک کنند و به این صورت بعد عملکرد را بهبود بخشند. این بررسی، ادبیات TQM را با درک گسترده TQM از دیدگاه SME ها در نیجریه، گسترش می دهد. در نتیجه، خلاء پژوهشی در بررسی های مشاهده ای که تاثیر مشترک TQM و OC بر عملکرد SME ها را بررسی می کنند، رفع می شود.

مقدمه

شرکتها بواسطه رشد سریع اقتصاد بین المللی، با گسترش فشار برای به انجام رساندن و حفظ تمایز اساسی برای پیشرفت عملکرد کلی و رقابت پذیری خود، مواجه می شوند (گراردینی و دیگران، 2017؛ کرخام و دیگران، 2014). به لحاظ بین المللی، به علاوه، سازمان، پیوسته با تغییر در فرهنگ سازمانی، بازار رقابتی، با یک تمرکز گسترده بر پیشرفت در بازده، کیفیت، وفاداری مشتری، نواوری در تکنولوژی پیشرفته، عدم پیش بینی پذیری سیاسی و مالی مواجه است (گیدن و شارما، 2009؛ ماهش واری و وورا، 2015). بیشتر از هر زمان دیگر، امروز، سازمانها هرگز نمی توانند بار دیگر به اشکال تجارت کنونی خود در بازار به شدت رقابتی، وابسته باشند (دابی و گاناسکاران، 2015؛ ایبیدانی و دیگران، 2017). سازمانها نیاز دارند اجراهای مدیریت عملیات جدید را در بر داشته باشند و به آنها ترتیب اثر دهند تا به خروج هایی تداوم بخشند که در طول سالیان موفق بوده اند (زاکوآن و دیگران، 2010). یک نقطه برجسته در بین معروف ترین انواع شیوه مدیریت عملیات معاصر، مدیریت کیفیت جامع (TQM ) است که از سوی هم صنعت و هم دانشگاهیان در طول دو دهه گذشته از سوی سینا مورد توجه گسترده قرار گرفته است (هافار و دیگران، 2017؛ جیمو و دیگران، 2019؛ پاناواتوانیچ و گاین، 2017؛ سالاس – اربلائز و دیگران، 2017؛ سینا و دال، 2018).

TQM، یک فلسفه مدیریت در سطح شرکت یکچارچه به منظور بهبود مستمر کیفیت فرایندها، محصولات و خدمات با تمرکز بر تامین یا فراتر رفتن از انتظارات مشتری برای ارتقاء رضایت مشتری و عملکرد سازمانی است (برد و دیگران، 2011؛ گارسیا – برنال و رامیرز – آلسون، 2015؛ سادکوگلو و اولکی، 2014). لذا، سازمانها، TQM را به منظور بهبود موفقیت تجاری خود با متمایز ساختن محصولات خود و کسب یک موقعیت رقابتی در بازار اجرا نموده بودند (هرزالا و دیگران، 2014؛ پرز و گوتییرز گوتییرز، 2013). این مساله به نتایج مثبت با سودهای بالاتر به طور فزاینده، سهم بازار و عملکرد بهتر منجر می گردد (کیم و دیگران، 2012؛ سانتوس – ویجانده و الوارز – گونزالز، 2007). محققان اخیر دریافته اند، اجرای مدیریت کیفیت جامع، دارای یک وابستگی خطیر با عملکرد شرکت هاست (ال-داعفری و دیگران، 2016؛ کاناپتی و دیگران، 2017؛ سینا و دال، 2018). با این حال، سایرین، هیچ گونه همبستگی یا همبستگی منفی بین TQM و عملکرد نیافته اند (دوآرت و دیگران، 2011؛ یانگ و چان، 1998). در حقیقت، برخی مطالعات عنوان کرده اند، سه چهارم اجراهای TQM، دارای مشکل هستند و نمی توانند هیچ نتیجه ای بدست آورند که سبب زیان مالی قابل ملاحظه شده و بقای سازمان را تهدید می کنند (هفار و دیگران، 2017؛ وال محمدی و روشن ضمیر، 2015). این نتایج ترکیبی، به سوال در زمینه سازگاری رابطه عملکرد سازمانی TQM منجر می شود، هم چنین اینکه چه عناصری میتوانند در موفقیت این وابستگی، دخیل باشد. این دیدگاه از سوی (نر، 2006، ص. 951 ) مورد حمایت قرار گرفته است، "ماهیت این روابط غیر مستقیم و تعاملی بین شیوه های QM و عملکرد، دچار کمبود اتفاق نظر کلی بین محققان است".

زمینه نظری و توسعه فرضیات

نظریه دیدگاه مبتنی بر منبع (RBV)

همانطور که توسط دیدگاه مبتنی بر منبع (RBV) عنوان شده است، مزیت عملکرد پایدار یک شرکت از طریق منابع نادر ارزش اقتصادی، به صورت منحصر به فرد حفظ می شود و ممکن نیست به راحتی تکرار، تقلید یا جایگزین شود (بارنی، 1991). تنا، لوسار و پوئیگ (2001) متذکر می شوند، مدیریت کیفیت جامع میتواند، به خاطر ظرفیتش برای نیروبخشی به برنامه های زمانی و مقررات داخل سازمان، یک مزیت رقابتی بی همتا را فعال نماید که کار را برای مقلدان بالقوه برای گرداوردن منابع برای تکثیر موفق یک راه کار مشابه، دشوار می سازد. این ترکیبات منحصر به فرد منابع فیزیکی، انسانی و سازمانی، عملکرد را بهبود می بخشد و یک مزیت رقابتی پایدار را خلق می کند (بارنی، 1991؛ میلر و شمسی، 1996).

روش شناسی

همانطور که در بالا مشخص شد، این تحقیق بر بررسی اثرات مستقیم و غیر مستقیم TQM بر عملکرد SME تمرکز دارد، از طریق OC، مورد میانجیگری قرار می گیرد. طراحی مطالعه سطح مقطعی و یک رویکرد روش شناسی کمّی، در کنار یک پرسشنامه طراحی شده برای جمع اوری داده ها از پاسخ دهندگان، بکار رفت (کرلینگر و لی، 2007). واحد تحلیل تحقیق، مدیر / مالک SMEها بود. جمعیت، تعداد کل 6.009 SMEمبتنی بر تولید در نیجریه از سال 2012 بود (زمینه یابی MSME، 2012). یک سوم SMEها در بخش تولیدی، در منطقه جنوب غربی نیجریه واقع شده اند که دارای فرهنگ و همگنی مشترک هستند. بر اساس رهنمودهای رجسی و مورگان (1970) برای تعیین اندازه نمونه، اندازه نمونه، 364 است. طبق گفته هِر (2017)، به منظور حل مساله غیر-پاسخ و کاهش خطا، اندازه نمونه اولیه، باید دوبرابر شود (728 پرسشنامه). به طور برابر، اندازه نمونه نباید بیش از پنج تا ده برابر عدد متغیرهای آزمون در تحقیق چند متغیره باشد (هر و دیگران، 2019). تکنیک نمونه برداری خوشه ای در این مطالعه مورد استفاده قرار گرفت زیرا دارای مزیت هایی همانند هزینه، دقت، سادگی، عدم تورش و توانایی کسب نتایج تعمیم پذیر است. یک پرسشنامه طراحی شده با کمک دستیاران تحقیق برای جمع اوری داده ها از مدیران- مالکان SMEها در حوزه تولیدی بکار رفت که در جنوب غربی نیجریه کار می کردند. تحلیل وصفی برای داده های دموگرافی، بکار رفت. انجام این کار، الزامی است، زیرا به تصمیمات در عقلانیت توزیع کمک می کند. داده ها تا اندازه فراوانی، اندازه های گرایش مرکزی و اندازه های تغییر پذیری،به طور توصیفی، مورد بررسی قرار گرفتند. اندازه فراوانی بکار رفته در این مطالعه، تعداد و درصد است؛ ضمنا، گرایش مرکزی، اندازه تغییرپذیری را ادغام می کند که آن نیز، انحراف استاندارد را ادغام می کند.

نتایج

برای مالکان / مدیران بخش تولیدی 728 SME، پرسشنامه اجرا شد. با این حال، 364 پرسشنامه، قابل استفاده بودند و برای تحلیل بیشتر پس از حذف داده های پرت، معتبر یافت شدند. نرخ نهایی پاسخ، 50% از جمعیت بود. این زمینه یابی از اوایل آوریل تا انتهای اکتبر سال 2018 اجرا شد و در طول دوره جمع اوری داده، تحلیل آماری برای کشف خطاها در همه سازه ها، بکار رفت. عملکرد برای اعتبار، مایه نفاق هم خطی و معناداری و اهمیت شاخص ها از طریق بررسی وزن های بیرونی و بارهای بیرونی سازه تشکیل دهنده در مدل مسیر PLSمورد ارزیابی قرار می گیرد. به عنوان یک قانون کلی، نیاز داریم یک VIF، 5 یا پایین تر را بپذیریم (یعنی میزان تلرانس 0.2 یا بالاتر) تا از مساله هم خطی جلوگیری کنیم. یک ارزش VIF<5 برای همه شاخص ها وجود دارد. بنابراین، هیچ دلیلی برای نگرانی در زمینه مساله هم خطی بین شاخص ها وجود ندارد (آکینتیمهین و دیگران، 2019؛ اینیولا، 2018ب و اینت بنگ، 2017).

دموگرافی پاسخ دهندگان

نتایج تحلیل توصیفی دموگرافی ها در جدول 1 ارائه شده است. وضعیت کاری پاسخ دهندگان بیانگر این مطلب است که 88% آنها، مالکان SMEها و 12% مدیران آنها بودند. با توجه به سالهای تجربه در شرکت، 31% از پاسخ دهندگان دارای تجربه 15-11 سال هستند، که بیانگر این مساله است که آنها در این موقعیت و فرایندهای سازمان های خود، وارد به کار و مجرب هستند. 22% از آنها از 5-1 سال تجربه و درصد مشابهی (22%) از 10-6 سال تجربه برخوردار بودند. افراد با تجربه عملیات بیش از 15سال، 14% و کمتر از 5 سال عملیات، 10% بودند. 76% از بنگاه های اقتصادی، به مدت بیش از 11 سال، در عملیات بوده اند که نشان دهنده رشد و کمال شان است. در شناسایی اندازه سازمانها، 73% دارای کمتر از 50 کارمند بودند. نهایتا، بر حسب نوع صنعت، 31% از شرکت ها در زمینه غذا و نوشیدنی، 26% در زمینه محصولات پلاستیکی، 12% در زمینه محصولات مالت، 8% بسته بندی، 7% منسوجات، پوشاک و چرم، 5% وسایل الکتریکی و الکترونیکی، 5% مواد شیمیایی و پتروشیمی، 4% چوب و مبلمان و 2% ماشین آلات و تجهیزات بودند. روی هم رفته، پاسخ دهندگان، داده های کافی موجود را ایجاد می کنند که زمینه های اقتصادی گوناگونی را منعکس می کند.

بحث و توصیه

این مطالعه، در حد دانش و اطلاعات محقق، این اولین باری است که به تحلیل نقش مداخله کننده OC در وابستگی بین TQM و عملکرد SMEها در فضای SMEهای نیجریه پرداخته می شود. سازمان، یک راه کار TQM را اجرا می کند که عملکرد مورد ترجیح را بر روی سازمان بدون بکارگیری TQM به انجام می رساند (کیناک، 2003؛ سمسون و ترزیووسکی، 1999). بررسی های قبلی به اثر TQM بر عملکردی می پردازند که نتایج ترکیبی را بدست آورده بود. به منظور مطالعه، ساختار در این مطالعه مورد تحلیل و تقویت قرار گرفت، تایید نمود، TQM ممکن است، oc وابسته به CVF را در یک سازمان، بهبود بخشد، به این ترتیب، عملکرد SMEها، بهبود می یابد. با توجه به این مساله، این تحلیل ادعا می کند، TQMیی که صادقانه مورد تمرکز قرار گرفته باشد، کم است.

نتیجه گیری

برای خلاصه سازی رئوس مطالب، این کاوش، اثر TQM بر عملکرد SMEها در نیجریه را با OC به عنوان یک متغیر فرضی رابط در این رابطه مورد تحلیل قرار داد. پیامدها نشان می دهد، TQM دارای یک اثر مثبت آنی و قابل توجه بر عملکرد SMEها درست به عنوان یک تاثیر غیر مستقیم، قابل توجه و مثبت بر عملکردشان از طریق OCاست. مطالعه کنونی، بدون محدودیت نیست، مانند هر بررسی تجربی واحدی که ممکن است بر پیامدها اثر بگذارد؛ در هر صورت، چنین الزاماتی، یک روزنه باز برای بررسی های آتی را ارائه می دهند. یک شرط لازم، استفاده از ساختار داده های سطح مقطعی برای مرور کلی است، با داده هایی که در یک زمان مجزا، گرداوری می شوند. داده هایی که منصفانه گرداوری شده اند، بعد اتصال بین سازه ها را نشان می دهند؛ در حالیکه روابط سببی ممکن است بر اساس اکتشافات صورت گرفته، توصیه شوند، ممکن است، دقیق نباشند. بنابراین، این تحلیل به طور قطع، به تحلیلگر آینده، استفاده از یک روش شناسی طولی در بررسی اثر TQM بر عملکرد SMEها را توصیه می کند. افزون بر آن، برای انجام این تحقیق، تمرکزها بر یک تکنیک کمّی مورد استفاده قرار گرفت؛ در هر صورت، استفاده از روشهای واگرا، برای مثال، مصاحبه ها با مدیران –مالکان SMEها، به درک آنها از نحوه اجرای TQM به طور موثر یا توضیح دلیلی که برخی از SMEها هنوز TQM را بکار نگرفته اند، کمک می کند.

دیگر موانع و اشکالات تحلیل کنونی، عدم جمع بندی پیامدها برای فضاها و جوامع گوناگون است، زیرا داده ها تنها از جنوب غربی نیجریه آورده شده بودند. این تحلیل به علاوه، برای شرکت های تولیدی اجرا شد، به این ترتیب، پیامدهای آن را نمیتوان برای بخش های مختلف، جمع بندی نمود. از اینرو، بررسی آینده ممکن است در زمینه اثر TQM بر عملکرد مالی و غیر مالی در بخش های دیگر تامل نماید. در نهایت، برای یک مقصود مشابه، ممکن است تحقیقات آینده به سایر کشورهای آفریقای غربی برسد و به علاوه دریابد، این مدل در SMEهای قیاسی در این ملل، چطور عمل می کند.

مطالعات مد نظر باید، نقش رابط OC را بررسی نمایند که در زمینه اندازه گیری های CVF بر روی وابستگی بین TQM و عملکرد SMEها ایجاد می شود.

این مقاله ISI در سال 2019 در نشریه الزویر و در مجله هلییون، توسط گروه مطالعات بازرگانی منتشر شده و در سایت ای ترجمه جهت دانلود ارائه شده است. در صورت نیاز به دانلود رایگان اصل مقاله انگلیسی و ترجمه آن می توانید به پست دانلود ترجمه مقاله اثر فرهنگ سازمانی بر مدیریت کیفیت جامع در سایت ای ترجمه مراجعه نمایید.