چکیده
در طی صدسال گذشته، قدرت آمیزهای از تاریخ و فلسفه علم (HPS) فراز و نشیب زیادی داشته است درحالیکه درطول این مدت چندین فرم بخود گرفته است و آثار مختلفی برجای گذاشته است. در دهه 1940 و دهه 1950 فیلسوفی بنام Gerd Buchdahl (گرد بوخدال) و همکارانش در ملبورن، استرالیا، نسخه برجسته روشمندی از HPS گردآوری کردند و در مطالعات خود با تاریخدانان عمومی، از آثار فلسفی R.G. Collingwood (ر.ج کالینگوود) و Ludwig Wittgenstein (لودویگ ویتگنشتاین) استفاده نمودند. بوخدال بعدها سعی کرد این مفهوم پیشگام را در دانشگاه کمبریج جستجو کند، او در آنجا سرپرستی یک مرکز جدید HPS را برعهده داشت. برای درک کیفیت و ابعاد مُد ابتکاری کندوکاو، درک اکولوژی اطلاعاتی که در یک جامعه مستعمراتی مهاجرنشین دوردست نمایان شده است ضرورت دارد، موقعیتی با بهرهوری حاشیهای که در آن، انجمنها و اتحادیههای پیشبینی نشده میتوانستند برای محققان مهاجری مثل بوخدال مجوز بگیرند. به همین منظور، این مقاله شجرهنامه بفراموشی سپرده شدۀ روابط تاریخ و فلسفه و علم را نادیده میگیرد و بنابراین هویت شناختی گذشتۀ نادیده گرفته شدۀ HPS را افشا کرده و ابزاری برای تجسم مجدد آن در آینده پیشنهاد میدهد.
گرد بوخدال چند سال پس از کنارهگیری از مطالعه تاریخ و فلسفه علم (HPS) در دانشگاه کمبریج، درخصوص آمیزهای از مطالعات تاریخی و فلسفی علم میاندیشید، یک جفت رشته علمی که او حدود 40 سال قبل تلاش کرده بود آنها را در هم ادغام کند. او نوشته است: "اندیشههای روشمند بدون ارجاع به زمینههای تاریخی علم، یعنی به زمینههایی که این اندیشهها در آن توسعه یافتهاند، قابل درک نیستند" (Buchdahl 1937, p. 39). بعبارت دیگر، "فلسفه علم اساساً دارای ارجاعی به تاریخ خودش میباشد ضمن اینکه اهمیت تاریخی تنها زمانی درک میشود که از چشمانداز تاریخی به آن نگریسته شود" (صفحه 41). همچنین "هیچ تاریخی بدون مجموعهای پیشفرض از معیارهایی که بطورمبهم درک شدهاند پیشرفت نمیکند" (صفحه 45). بنابراین "بازتابهای فلسفی بر ابعاد روشمند علم، به ما کمک میکنند راه خودمان را از میان دورنمای تاریخی پیدا کنیم" (صفحه 55). همین دیالکتیک (روش جدلی) قانونمند ضروری است که او را همراه با Larry Laudan (لاری لائودن) به مطالعات درباب تاریخ و فلسفه علم در 1968 ترغیب کرده است که در این زمینه محققان صراحتاً تشویق شدهاند مسائل فلسفی را ازطریق ارجاع به بافت تاریخی آنها و مسائل تاریخی را براساس چارچوب فلسفی بررسی کنند که در آن رخ دادهاند (صفحه 40). تا دهه 1980 چنین ترکیبات ویژه دوسویه، بدیهی و حتی عادی بنظر میرسیدند. اما وقتی بوخدال یک دوره آموزشی در تاریخ و فلسفه علم در دانشگاه ملبورن در 1947 تعریف نمود، معلومات تاریخی پیشین علم، خلاصهای سلسلهوار از حوادث تاریخی بودند و چنین معلومات فلسفی تنها ایجازهایی منطقی بشمار میرفتند (صفحه 46). این دو حوزه تا آن لحظه بندرت بر هم انطباق داشتند.
نتیجهگیری
گرچه مورخ پناهنده، فیتز استرن، ظاهراً نسبت به تاریخ و فلسفه علم بیتفاوت بود با استقرار در دانشگاه کلمبیا عنوان کرد: "تجربیات تراژیک دهه 1930 و 1940 اثر عمیقاً ناراحتکنندهای بر تاریخنگاری داشتهاند و برخی از پیشفرضها و دستجات اصلی تفسیر در دوره پیشین، امروزه دیگر بنظر نمیرسد کافی باشند" (Stern 1956, p.24). استرن و بوخدال در بین مهاجران یا بیگانگان – اروپاییهای یهودی در پایان تمدن اروپایی – افرادی برجسته بودند که پس از جنگ جهانی دوم و هولوکاست، توسعه اندیشه را شتاب بخشیدند. بنابراین بوخدال با جسارت قابلتوجهی در دهه 1940 و 1950 سعی کرد مجدداً پیشفرضها و دستجات تفسیر را در حوزه اندیشه خود چارچوببندی کند تا مجدد روشها و رویههای مفهومی علم را برحسب مسائل، ایدهها و ماتریس تکنولوژیکی دوران آنها مجسم نماید تا با یک گرایش انتقادی، تاریخهای علم و فلسفههای علم را کنار هم جمع کند. او با استخراج اندیشه اخیر ویتگنشتاین و مطالعه غیرمترقبه آثار کالینگوود – که موقعیت ویژه او در ملبورن این امر را امکانپذیر ساخته بود – میخواست تا هر اثباتگرایی نامربوط یا تحلیل منطقی را به چالش بکشد و تاریخنگاریهای سطحی پیشرفت علمی را کاهش دهد.
این مقاله ISI در سال 2022 در نشریه الزویر و در مجله مطالعات در تاریخ و علوم فلسفه، توسط دانشگاه سیدنی منتشر شده و در سایت ای ترجمه جهت دانلود ارائه شده است. در صورت نیاز به دانلود رایگان اصل مقاله انگلیسی و ترجمه آن می توانید به پست دانلود ترجمه مقاله شکل گیری تاریخ و فلسفه علم در سایت ای ترجمه مراجعه نمایید.