چکیده
ارزش کسب و کار فناوری اطلاعات (IT) یکی از نگرانی های اصلی متخصصان و محققان برای چندین دهه بوده است .مطالعات متعددی اثرات مثبت قابلیت های IT بر روی عملکرد سازمانی را ثبت کرده اند اما دانش ما در مورد فرآیند هایی که در طی آنها چنین دستاوردهایی را بدست می آوریم به دلیل عدم تمرکز بر روی محیط کسب و کار محدود باقی مانده است . بنابراین چنین پیوندی همچنین موضوع بحث ما در زمینه ادبیات سیستم های اطلاعاتی باقی می ماند. در این مقاله ، ما خلاء موجود را به وسیله بررسی نقش چابکی فرآیند کسب و کار و نقش عوامل تعدیل کننده محیطی پر می کنیم . بر اساس داده های تطبیقی بدست آمده از بررسی 214 مدیر کسب و کار و IT از شرکت های تولیدی در چین ، تجزیه و تحلیل های ما نشان می دهد که حتی توانایی های گسترده ترین شرکت های IT نیز دارای خصوصیاتی ناب ، توانایی ثبت کردن ، فاقد تکرار پذیری ، و فاقد قابلیت جایگزینی هستند ، و بر روی عملکرد محیطی به طور کامل به وسیله چابکی فرآیند کسب و کار می توانند واسطه شوند . همچنین نتایج ما نشان می دهد که تاثیر محیط چند وجهی و متنوع است . به طور خاص ، خصومت محیطی سبب تضعیف اثر قابلیت های IT بر روی چابکی فرآیند کسب و کار می شود ، در حالیکه پیچیدگی محیطی سبب تقویت آن می شود . نظریه و پیامد های عملی این مقاله به همراه محدودیت های آن مورد بحث قرار گرفته است.
مقدمه
امروزه حرکت سریع و محیط کسب و کار رقابتی سبب افزایش فشار بر روی شرکت ها برای افزایش در معرض بازار قرار گرفتن احتمالی و درآمد های بالقوه شده است. فناوری اطلاعات (IT) به طور گسترده ای به عنوان یک زیربنای مهم برای بقا و رشد یک شرکت در نظر گرفته شده است (بهات و گرور 2005). اخیرا، بر اساس نظریه دیدگاه مبتنی بر منابع (RBV ) ، محققان سیستم های اطلاعاتی (IS) ادعا می کنند که شرکت ها باید قابلیت های IT خودشان را برای دسترسی به مزیت های رقابتی توسعه بدهند (برای مثال ، بهرادواج 2000 ، استوئل و موهانا 2009) . در هسته آن ، مفهوم قابلیت های IT بر روی اهمیت تجهیز و استقرار منابع مبتنی بر IT در ترکیب با ، و بهره گیری از ارزش ، سایر منابع و قابلیت ها تاکید دارد (بهرادواج 2000). شواهد تجربی نیز نشان دهنده نقش آن بر روی عملکرد محیطی است (به عنوان مثال ملویل و همکاران سال 2004 ، استول و موهانا 2009). با وجود نیاز شدید به این مفهوم ، همچنان کمبود توافق در مقالات IS در مورد چگونگی کمک قابلیت IT به عملکرد برتر سازمان وجود دارد (برای بررسی های مفید ، کار ملویل و همکارانش در سال 2004 ، و کوهلی و گرور در سال 2008 را ببینید). اینگونه به نظر می رسد که به جای دنبال کردن یک ارتباط مستقیم بین قابلیت های IT و عملکرد سازمانی ما باید به جای آن به دنبال شناسایی فرآیند هایی باشیم که در آن یک شرکت با استفاده از قابلیت های IT به دنبال دسترسی به عملکردی برتر در یک محیط کسب و کار غیر قابل پیشبینی است .
بر اساس تئوری RBV ، برخی از محققات پیشنهاد می کنند که فرآیند های کسب و کار داخلی می تواند به عنوان یکی از عوامل مهم در ارتباط قابلیت IT و عملکرد سازمانی باشد ( به عنوان مثال دهنینگ و ریچاردسون 2002 ، ملویل و همکاران سال 2004) . یک جنبه مهم از فرآیند های کسب و کار داخلی چابکی فرآیند کسب و کار است (سامبمورثی و همکاران سال 2003). این اصطلاح اشاره به سهولت و سرعتی دارد که با آن شرکت ها می توانند فرآیند های کسب و کار خودشان را برای پاسخ به تهدیدات بازارهای خود تغییر دهند (تالون 2008). این قضیه برای فرآیند های کسب و کار داخلی بسیار مهم است ، زیرا قابلیت های یک شرکت برای دسترسی به عملکردی عالی بستگی به واکنش آن به تغییرات بازار دارد (بهرادواج 2000 ، ویلی و همکاران 2002) که شناخت چابکی فرآیند کسب و کار به وسیله فناوری است، محققان IS تمایل دارند که اینگونه نتیجه گیری کنند که یک شرکت می تواند با بهره گیری از ظرفیت های IT خودش را تقویت کند . (به عنوان مثال تالون 2008). در این معنا ، قابلیت IT شرکت ممکن است بر روی عملکرد محیطی در طی واسطه شدن درون چابکی فرآیند کسب و کار تاثیر گذار باشد(سامبمورثی و همکاران سال 2003 ، تالون2008). بر همین اساس ، مطالعه فعلی بیشتر به دنبال بستن خلائی است که در بررسی نقش چابکی فرآیند کسب و کار در رابطه با قابلیت IT و عملکرد محیطی وجود دارد است .
پیش زمینه نظری
قابلیت IT
قابلیت های سازمانی نقش مهمی در رقابت های بین سازمانی را ایفا می کند. گرنت در سال 1991 ، قابلیت های سازمانی را به عنوان صلاحیت کلی یک شرکت برای همکاری با پیچیدگی های انسانی و سایر منابع به طور موثر برای دسترسی به عملکرد شرکتی تعریف می شود. مطابق با نظریه RBV (بارنی 1991 ، آمیت و شومیکر 1993) ، شرکت های می توانند مزایای رقابتی را با استفاده از توسعه قابلیت های سازمانی که ارزشمند ، کمیاب ، یا اینکه نمی توان به بدون نقص تکثیر کرد ، و فاقد قابلیت پایداری در ترکیب های منحصر به فرد هستند . از آنجایی که قابلیت های سازمانی معمولا نشان دهنده وابستگی به مسیر ، ابهام علتی ، و پیچیدگی اجتماعی ، دارای قابلیت تولید مزیت های رقابتی است که در طول دوره های زمانی دوام خواهد داشت (پورتر 1985 ، بارنی 1991).
چابکی فرآیند کسب و کار
اخیرا چابکی توجه زیادی را از سوی دانشگاهیان و شاغلان به سوی خود جلب کرده است . مطابق با یک بررسی که اخیرا توسط واحد اطلاعاتی اکونومیست صورت گرفته است (گلن 2009) ، اکثریت قریب به اتفاق مدیران (88%) چابکی را به عنوان یک کلیدی برای موفقیت جهانی شناسایی کرده اند . یک توضیح احتمالی برای این موج علاقه این است که چابکی ممکن است برای یک شرکت قابلیت اصلاح کسب و کار و فرآیند های کسب و کار را به سرعت و آسانی را برای مدیریت موثر تغییرات داخلی و خارجی غیر قابل پیشبینی را فراهم کند (دوو 2001 ، ون استرهوت و همکاران در سال 2006).
مدل تحقیق و فرضیه
در این مطالعه، ما پیشنهاد دادیم که قابلیت IT دارای تاثیری غیر مستقیم بر روی عملکرد شرکت است و چابکی فرآیند کسب و کار می تواند به عنوان یک واسطه در این رابطه خدمت کند . علاوه بر این ، عوامل محیطی (خصومت ، پویایی، و پیچیدگی) سبب تعدیل اثر قابلیت IT بر روی چابکی فرآیند کسب و کار می شود . شکل 1 مدل تحقیقاتی ما را نشان می دهد.
قابلیت IT و چابکی فرآیند کسب و کار
با در نظر گیری تعریف چابکی فرآیند کسب و کار که در بالا در مورد آن بحث کردیم ، اصلی ترین راه هایی که از طریق آن قابلیت های IT می تواند به دستاورد های سازمانی کمک کند عبارتند از: 1) تسریع عملیات فرآیند کسب و کار 2) تسهیل انعطاف پذیری فرآیند های کسب و کار و 3 ) به وقوع پیوستن فرآیند های نوآوری در کسب و کار ( تالون 2008).
فرآیند چابکی کسب و کار و عملکرد سازمانی
در مورد فرآیند کسب و کار چابک به طور کلی این باور وجود دارد که برای شرکت ها مفید خواهد بود زیرا به شرکت ها اجازه می دهد که فعالیت های خودشان را مطابق با شیوه ای که در آن برای رسیدن به عملکرد بهتر مالی تلاش می شود تطبیق دهند (سمبامورثی و همکاران 2003). شرکت هایی که دارای فرآیند های چابک قوی هستند می توانند فعالانه به جنبه هایی مانند انتخاب مشارکت و پاسخ گویی به نیازهای مشتری ، بهبود انعطاف پذیری عملیاتی و حفظ مشتری ، و به طور کلی افزایش درآمد با کاهش هزینه ها بپردازند (تالون2008). علاوه بر این ، سطح چابک بودن فرآیند کسب و کار یک شرکت نشان دهنده قدرت رابط بین شرکت و بازار می باشد (کاتایاما و بنت 1999). سطح بالایی از چابکی نشان دهنده سرعتی است که در آن یک شرکت می تواند با تغییرات بازار خودش را تطبیق دهد. و این موضوع در افزایش سفارشی سازی محصول و بهبود عملکرد تحویل و کاهش زمان واکنش آشکار می شود. با توجه به نظریه RBV فرایند کسب و کار چابک نشان دهنده یک قابلیت با ارزش است (سوافورد و همکاران سال 2008) و می تواند به عملکرد بهتر یک سازمان کمک کند (پاراهالئ و همل 1990 ، تیکه و همکاران سال 1997). بر اساس این استدلال ما فرضیه زیر را ارائه داده ایم:
H2 : چابکی فرآیند کسب و کار دارای تاثیری مثبت بر روی عملکرد سازمانی است.
اثرات تعدیلی از عوامل محیطی
نقدهای اخیری که از نظریه RBV مطرح شده است نیاز به یک بررسی تجربی از اثر متغیرهای بیرونی را بر روی استراتژی های شرکتی ، که تحت مطالعه RBV سنتی است را مطرح می کند (به عنوان مثال ، وید و هالند 2004،رودمنزانارس و همکاران سال 2008 ). یک تطابق مناسب بین مکانیزم های داخلی و متغیرهای بیرونی وجود دارد که می تواند شرکت ها را برای دستیابی به عملکردی برتر کمک کند (تامپسون و همکاران سال 1992 ، برنز و استالکر 1994). وسعت چنین تطابقی می تواند فرآیند های داخلی را تغییر دهند و عملکرد شرکت را تحت تاثیر خودش قرار دهد (ونکارتامان 1989). تحقیقات نشان می دهد که عوامل بیرونی محیطی برای متغیرهای بیرونی مهم است . برای نمونه ، مطالعات رویدادهایی که برای اثر ثروت سهامداران IT انجام شده است اعلام می کند که ماهیت و تاثیر این متغیرها بستگی به عوامل محیطی مختلفی دارد (ایم و همکاران سال 2001). آراگون- کریا و شارماس در سال 2002 یک فریمورک نظری را پیشنهاد داده اند در آن عوامل محیطی سبب معتدل سازی استقرار قابلیت های سازمانی برای استراتژی های محیطی شده است . استوئل و موهانا در سال 2009 پیشنهاد بررسی تجربی نقش تعدیلی شرایط محیطی را در ارتباط با قابلیت IT و عملکرد سازمانی مطرح کرده اند . ما در این مقاله سعی به مطالعه و بررسی عوامل محیطی ، از نظر خصومت ، پویایی ، و پیچیدگی داریم (نیوکرک و لدرر 2006) تعدیل رابطه بین قابلیت IT و چابکی فرآیند کسب و کار است.
محیط پویا
محیط پویا نشان دهنده نرخ و غیر قابل پیش بینی بودن تغییرات محیطی مانند کهنگی محصولات / خدمات ، تغییرات فناوری ،حرکت رقبا ، و تغییرات در تقاضای مشتری ها می باشد (نیوکیرک و لدرر 2006). در تغییرات محیطی سریع یا پویا ، مدیران ارشد سطح بالایی از عدم قطعیت را تجربه می کنند و نیاز بیشتری به اطلاعات و قابلیت پردازش آن اطلاعات را حس می کنند (مک آرتور و نیستورم 1991 ، فلین و فلین 1999 ، لی و یی 1999). بر همین اساس ، در محیط های پویای قابلیت های IT ارزشمند تر می شود زیرا شرکت ها را قادر می سازد تا به طور موثری با انواع مختلفی از دارایی ها و منابع IT خودشان را در محیطی پویاتر نسبت به کسانی که دارای پایداری هستند تجهیز کنند. مطابق با همین استدلال لی و یی در سال 1999 متوجه شدند که سرمایه گذاری بر حوزه IT به نظر می رسد که دارای تاثیر مثبت و قوی ای بر عملکرد مالی در زمانی که تغییرات محیطی زیاد می شود دارد ، و نئو و وید در سال 2011 متوجه شدند که منابع فعال IT ارزشی بیشتری تحت شرایط محیطی پویا دارند.
پیچیدگی محیطی
پیچیدگی محیطی اشاره به "عدم تجانس و طیف وسیعی از صنعت و/یا فعالیت های یک سازمان دارد" (وید و هالاند 2004 صفحه 127). در یک محیط پیچیده ، یک شرکت نیاز به پرداختن به مسائل مهم کاری مانند ساده سازی فرآیند های عملیاتی با استفاده از اعمال دانش پیچیده دارد ، و باید با سهامداران خارجی نیز مقابله کند (مانند تامین کنندگان ، مشتری ها ، و رقبا)(وید و هالاند 2004). هر چقدر که محیط کسب و کار پیچیده تر شود ، عوامل مدیریت بیشتری باید در رابطه با آن در نظر گرفته شود ، که اغلب به طور همزمان هستند (آراگون-کوریا و شارما 2003).
روش تحقیق و تجزیه و تحلیل داده
جمع آوری داده ها
برای آزمون این فرضیه ها ، ما داده هایی را از شرکت های تولیدی در شمال چین جمع آوری کردیم . ما بر روی این بخش به دو دلیل تمرکز کردیم : 1) برای به حداقل رساندن اثرات بالقوه مداخله گر که به دلیل تنوع صنعت است و 2) زیرا IT همچنان به میزان قابل توجهی در اثر بخشی طیف گسترده ای از صنایع تولیدی نقش دارد (کریم و همکاران سال 2007). داده ها در یک بررسی میدانی جمع آوری شده اند که از پاسخ های ثبت شده از 1 ) مدیران ارشد IS ، مانند مامور ارشد اطلاعات(CIO) ، متصدی IT و مدیر IT و 2) مدیران ارشد کسب و کار مانند مدیر عامل یا سایر اعضای تیم ارشد مدیریت (TMT). پرسش نامه های جداگانه ای برای هر کدام از این گروه ها توسعه داده شده بود . از آنجایی که ارشد IT و مدیران کسب و کار بخ خوبی با قابلیت های سازمانی شرکت خود و ورش های استراتژیک مدیریتی آشنا هستند ، آنها را به عنوان بهترین پاسخ دهندگان مطلع می توان در نظر گرفت.
اقلام اندازه گیری
ما چند مورد از اقدامات منعکس کننده را به وسیله اتخاذ مقیاس قبلی معتبری که در سایر مطالعات بوده است و با ایجاد تغییرات کوچکتری در آنها برای متناسب شدن در این زمینه مورد توسعه قرار دادیم. در قسمت ضمیمه لیستی از اقلام اندازه گیری که مورد استفاده قرار گرفته است آورده شده است . پاسخ ها به تمامی اقدامات چند موردی اندازه گیری با استفاده از مقیاس لیکرت هفت نقطه ای ثبت شده است .
عملکرد سازمانی
وید و هالند در سال 2004 پیشنهاد دادند که متغیرهای وابسته در نظریه RBV باید نمایش گر سه ویژگی کلیدی باشند . به خصوص ، آنها باید1 ) ارائه یک ارزیابی از عملکرد باشند 2 ) در ترکیب با ارزیابی عناصر رقابتی باشند 3 ) به مفهوم عملکرد در طول زمان رسیدگی کنند . در این مطالعه ، ما از ارزیابی نسبی تعدادی از شاخص های عملکرد مالی با توجه به رقابت در طول یک دوره 2 الی 3 ساله پرداخته ایم . مقیاس انعکاسی که به وسیله جاج و دوگلاس در سال 1998 استفاده شده است در اینجا برای ثبت پاسخ ها اخذ شده است،محدوده آن از 1 = خیلی پایین تر از متوسط تا =7بسیار بالاتر از متوسط است.
متغیرهای کنترلی
ما متغیرهای کنترلی مرتبط زیر را مورد شناسایی قرار دادیم . اول ، یک سطح شرکتی متنوع گنجانده شده است ، بر این اساس که عملکردی توسط IT فعال شده است ممکن است نیاز به تنوع عملیاتی کسب و کار بستگی داشته باشد (تالون2007). ما از تعدادی از زیر صنایع برای کنترل احتمال میزان تنوع استفاده کرده ایم . دوما ، قدمت سازمانی نیز گنجانده شده است زیرا می تواند به رشد فروش مرتبط باشد – زیرا شرکت هایی که قدیمی تر هستند از مزیت های مبتنی بر تجربه بهره می برند که آنها را قادر می سازد که میزان فروش خودشان را نسبت به شرکت های تازه تاسیس ، بهتر تقویت کنند (آتیو و همکاران سال 200). سوم ، ساختار مالکیت بود ، از آنجایی که شرکت هایی با ساختار های مختلف مالکیت ممکن است به شکل مداوم نشان دهنده سطوح مختلف عملکردی باشد (دارنال و ادوارز 2006). ما این متغیرها را به این شکل کد گذاری می کنیم که 0 برای دولتی ، 1 برای غیر دولتی است . در چین ، شرکت های دولتی کمتر تمایل به ریسک دارند و نسبت به شرکت های غیر دولتی کمتر فعالیت دارند (ژو و همکاران سال 2008). چهارم ، ما اندازه شرکت را به عنوان یک متغیر کنترلی بر این اساس که شرکت های بزرگتر ممکن است منابع بیشتری نسبت به شرکت های کوچکتر داشته باشند دخیل کرده ایم ، که ممکن است رابطه بین استراتژی شرکت و متغیرهای وابسته را تحت تاثیر خودش قرار دهد (روئدا-مازانارس و همکاران 2008 ). ما از یک توضیح قطعی از اندازه شرکت بر اساس جاج و النکوو در سال 2005 استفاده کردیم ، که شرکت هایی با کمتر از 100 کارکن را به عنوان کوچک در نظر می گیرد (با عدد 1 کد گذاری شده است)، و آنهایی که بیش از 100 کارکن ولی کمتر از 1000 کارکن دارند را اندازه متوسط در نظر می گیریم و با عدد 2 نشان می دهیم و شرکت هایی با بیش از 1000 نفر کارکن را به عنوان بزرگ می شناسیم و با 3 نشان می دهیم.
تجزیه و تحلیل داده ها و نتایج
تایید همگرایی
تایید همگرایی با استفاده از ارزیابی آزمونی عوامل چشمگیری که بر روی هر ساختاری در حال بارگذاری است صورت می گیرد. مطابق اندرسون و گربینگ در سال 1988 ، تایید همگرایی زمانی رخ می دهد که آیتم ها به طور چشمگیری بر روی متغیرهای پنهانی تعیین شده باشند. تجزیه و تحلیل عامل تاییدی (CFA) مرتبه دوم (بنتلر 1989) با تحقیق به منظور بررسی تایید همگرایی برای هر ساختار انجام شده است . ما یک مدل شش ساختاره CFA در را مورد آزمون قرار دادیم که قابلیت های IT (که به عنوان یک عامل منعکس کننده درجه دوم بیان شده است)، چابکی فرآیند کسب و کار ، خصومت محیطی ، پیچیدگی ، پویایی ، و عملکرد محیطی ، در آن گنجانده شده است (با استفاده از Smartpls2 . 0)
روش رایج واریانس (CMV)
از آنجایی که داده ها بر روی چابکی فرآیند کسب و کار ، عوامل محیطی ، و عملکرد سازمانی از یک منبع می آیند ، CMV را در نظر گرفته ایم چندین رویه و راه حل های آماری به وسیله پادساکوف و همکارانش در سال 200 برای به حداقل رساندن این پتانسیل پیشنهاد شده بود . ابتدا ، شرکت کنندگان از گمنامی و محرمانه ماندن پاسخ هایشان مطمئن شده اند تا ترسی از ارزیابی و یا محبوبیت اجتماعی نداشته باشند. سپس ، یک جدایی روانسنجی در طی این بررسی با هدف کاهش درک شرکت کنندگان ار هر گونه ارتباط مستقیم بین این ساختار ها انجام شده است. این موضوع با استفاده از مجموعه دستر العمل های مختلفی بدست آمده است ، و تعدادی از آیتم های پراکنده را در بین ساختار ها قرار دادیم ، و این آیتم ها را در قسمت های مختلفی از بررسی نیز قرار دادیم .
تجزیه و تحلیل پس از واقعه
چابکی سبب می شود که فرآیند کسب و کار به سرعت و با آسانی مجددا طراحی شود و این طراحی مجدد در راستای پاسخگویی موثر به تغیرات پیش بینی نشده در محیط کسب و کار است (مید و سرکیس 1999). این دیدگاه پیشنهاد می دهد که چابکی فرآیند در حال حاضر نشان دهنده پاسخ به دنیای بیرونی است . بنابراین ، بازده چابکی فرآیند به احتمال زیاد در حال حاضر در عوامل محیطی گنجانیده شده است . به عبارت دیگر ، اثر آن بر روی عملکرد ممکن است خیلی با توجه به ویژگی های محیط خارجی نباشد . بنابراین ، ما اثرات تعدیلی عوامل محیطی را در ارتباط بین چابکی و عملکرد در نظر نگرفته بودیم . با این وجود ، برای اعلام منطقمان برای این نادیده گرفتن ، ما این موضوع را که آیا اثر چابکی فرآیند کسب و کار بر روی عملکرد سازمانی به دلیل وجود عوامل محیطی افزایش می یابد یا خیر را مورد آزمون قرار دادیم (به عنوان متغیرهای تعدیلی). نتایج نشان دهنده این است که شرایط تعاملی از چابکی فرآیند کسب و کار و عوامل محیطی به طور چشمگیری با عملکرد محیطی مرتبط نمی باشند.(به خصوص ، برای پیچیدگی، که استاندارد
β= 0 . 04ns ، برای پویایی ، استاندارد β=- 0. 01ns ،برای خصومت، استاندارد β=0. 1 nsاست.) بنابراین ، ما اینگونه نتیجه گرفتیم که عوامل محیطی نقش تعدیلی را در رابطه بین چابکی کسب و کار و عملکرد سازمانی ندارند.
محدودیت ها
به ناچار ، مطالعه ما دارای برخی از محدودیت ها است. ابتدا ، ما قابلیت ITرا در سطح شرکتی مورد آزمون قرار دهیم. ما برخی از ابتکارات خاص را که شامل قابلیت اتفاق افتادن در سطح فرآیند های کسب و کار،واحد ها یا گروه ها است را مورد شناسایی قرار می دهیم، پس اندازه گیری سطح شرکت ما ممکن است نشان دهنده یک ماهیت نسبتا بزرگ و تاثیر بر روی قابلیت IT است. با این وجود ، پاسخ دهندگان ما از مدیران ارشد بوده اند، پیشنهاد داده اند که نتایج ما به ثبت حقایق معتبر در مورد استفاده شرکت ها از ITبپردازد. با وجود این عامل کاهش دهنده ، تحقیقات آینده نیز باید در مورد کاربردهای ITدر سطح فرآیند های منحصر به فرد کسب و کار ، واحد ها و یا گروه ها مورد مطالعه قرار بگیرد . دوما ، زمانی که کسب و کار جهانی شده است ، تصمیم گیری در مورد اندوخته های IT و استقرار آنها ممکن است وابسته به سیاست های شرکای تجاری آن شرکت باشد . بنابراین ما معتقدیم که بررسی اینکه چگونه شرکت ها توسط شرکای تجاری خودشان تحت تاثیر قرار می گیرند ارزشمند می باشد ( و بالعکس)(هوبر و پاور 1985) و برای کاوش در مورد تاثیر آن بر روی متغیر هایی که در مدل ما گنجانده شده است نیز مفید خواهد بود . سوما ، با توجه به ماهیت ادراکی داده های این پژوهش ، مهم است که مسائلی که مرتبط با طرح های پژوهشی مقطعی وجود دارد را مورد شناسایی قرار دهیم (چو و همکاران سال 2008). به طور خاص ، حتی اگر استفاده ما از واژه "اثرات" اشاره به روابط سبی دارد ، اما ما از نیاز به شواهد بیشتری که از تحقیقات طولی یا آزمایشی بدست می آید و پیش از توصیه الگوی ما و برای دفاع از آن نیاز است آگاه هستیم . چهارم، نمونه های ما از سازمان های تولیدی بدست آمده است . اگرچه نقش فرآیند های کسب و کار در چنین شرکت هایی بیشتر برجسته است ، تاثیر قابلیت ITبر روی چابکی فرآیند در سایر صنعت ها همچنان نیز به مطالعه و بررسی دارد ، تا بتوان با اعتماد بیشتری از این نتایج و فراتر از زمینه تولیدی و در سایر مفاهیم نیز استفاده کرد. با انجام مطالعات آینده در سایر صنعت ها ، که ممکن است برداشت های مختلفی از IT و محیط های مختلف خارجی داشته باشند ، ما تمایل داریم که درک خودمان را در مورد مسئله مهم ارزش IT افزایش دهیم. در نهایت ، ما اقدامات درونی از عملکرد شرکت ها را در این مطالعه بیان کردیم .اگرچه کارهای گذشته اینگونه نتیجه گرفته بودند که اقدامات درونی عملکرد شرکت مرتبط با رقبا و معیارهای عینی آنها با درجه ای بالایی از قابلیت اطمینان برخوردار است( به عنوان مثال ، دس و رابینسون 1984 ، ونکرتمان و رامانوجام 1986 ) ، اما ممکن است خلاء هایی در بین این اقدامات درونی و اطلاعات مالی که توسط شرکت منتشر شده است وجود داشته باشد. تحقیقات آینده می تواند این جنبه از کار ما را با استفاده از اندازه گیری هدفی از عملکرد شرکت افزایش دهد.
بحث
مفهوم هایی برای تحقیق
با وجود تاثیر مهم چابکی فرآیند کسب و کار بر روی عملکرد شرکتی ، شواهد تجربی برای نقش آن به عنوان یک میانجی کمیاب است . برای پرداختن به این خلاء ، این مطالعه به بررسی نقش چابکی فرآیند کسب و کار در رابطه بین قابلیت های IT شرکت ها و عملکرد آنها پرداخت ، بنابراین سهم ما در درک اینکه چگونه وجود قابلیت های برتر ITدر داخل شرکت سبب بهبود خروجی می شود بوده است . نتایج ما نشان می دهد که چابکی فرآیند کسب و کار به طور کامل واسطه این قابلیت- عملکرد رابطه است ، و عوامل محیطی (خصومت، پویایی و پیچیدگی) سبب تعدیل ارتباط بین قابلیت ITو چابکی فرآیند کسب و کار می شود.
پیامد های عمل
این مطالعه همچنین دارای تعداد زیادی از مفاهیم برای مدیریت است . ابتدا ، نتایج ما نشان دهنده این است که قابلیت IT در شرکت های گسترده نقشی اساسی را بازی می کند ، البته به شکلی غیر مستقیم ، و نقش آن در تولید بازده واقعی اقتصادی می باشد. این موضوع بر اهمیت سرمایه گذاری برای توسعه قابلیت برتر IT در شرکت های گسترده تاکید می کند . برای مثال ، شرکت ها باید مدیران ماهر و دارای تجربه ITاستخدام کنند یا آنها را حفظ کنند زیرا باید به طور همزمان یک سطح مناسبی از مهارت ها را در سراسر شش بعد کلیدی توسعه دهند(که عبارتند از ، زیر ساخت های IT، شرکای کسب و کار IT ، تفکر استراتژیک کسب و کار IT ، فرآیند یکپارچه سازی کسب و کار IT ، مدیریت ITو ارتباطات خارجی IT ) برای دسترسی به عملکردی برتر این موارد کلیدی ذکر شده باید توسعه پیدا کنند. دوما ، این نتایج نشان دهنده این است که ارزش کسب و کار IT تا حد زیادی بستگی به میزان چابکی یک شرکت از لحاط مدیریت و عمل در فرآیند های کسب و کار دارد. واضح است که شرکت ها نیاز به انجام فعالیتی بیشتری دارند تا اینکه فقط آخرین فناوری ها را دنبال کنند یا اینکه افراد حرفه ای رده بالا ITرا استخدام کنند. در عوض ، مزایای اقتصادی که می توان بدست آورد به شدت بستگی به این موضوع دارد که چگونه قابلیت های IT به عنوان یک اهرمی در جهت بهبود یا توانایی چابکی فرآیند به کار می رود دارد . به طور خاص ، مدیران باید تلاش کنند تا بتوانند تضمین کنند که قابلیت IT به سمت مناطق مهمی از این شرکت در جریان باشد (مانند چابکی فرآیند). برای دسترسی به این مهم ، مدیران IT باید به طور نزدیکی به تعامل با مدیران اجرایی بپردازند که در مورد سرمایه گذاری ITو تصمیم گیری در مورد گسترش آن می پردازند. سوم یافته های ما نشان می دهد که عوامل محیطی نقش مهمی را در این بین ایفا می کنند. در حالیکه شرکت ها ممکن است قادر به کنترل یا نفوذ اینها نباشند، یک درک بهتر از آنها باید به اطلاع مدیران تصمیم گیری برسد. به طور خاص ، نتایج پیشنهاد می دهند که شرکت ها در محیط هایی که دارای پیچیدگی بالا و خصومت پایین هستند باید تلاش خودشان را بر روی توسعه و نگهداری قابلیت IT برای به حداکثر رساندن بازگشت سرمایه گذاری IT انجام دهند. به عنوان مثال ، زمانی که نرخ مالیت پایین است و حمایت دولت بالا است ، قابلیت های برتر ITانتظار می رود که سبب بهبود چابکی فرآیند کسب و کار شود، که به نوبه خود سبب بهبود عملکرد شرکت می شود. بنابراین ، مدیران باید به دقت به ارزیابی خصومت و پیچیدگی عوامل خارجی محیطی به منظور مدیریت فعالیت های مرتبط با IT به طور موثرتری بپردازند.
جمع بندی
مطالعه ارائه شده به درک بهتری از چگونگی قابلیت های ITشرکت های گسترده در کمک برای رسیدن به عملکردی برتر نقش داشته است . به خصوص ، ما متوجه شدیم که تاثیر قابلیت IT بر روی عملکرد شرکت کاملا به وسیله چابکی فرآیند کسب و کار حالت واسطه ای دارد. مطالعه در حال حاضر نه تنها یک نظریه منطقی مهم را را اعلام می کند ، بلکه به طور غیر مستقین ، تاثیر قابلیت های IT بر روی عملکرد سازمانی را نیز بیان می کند ، و همچنین از این نظریه با استفاده از یافته های تجربی حمایت می کند ، بنابراین سبب پیشبرد ما در درک قابلیت ITو اهمیت آن برای عملکرد می شود . علاوه بر این ، ما بر روی اثر واسطه ای عوامل محیطی بر روی قابلیت های IT شرکت ها در راستای تولید و تاثیر گذاری بر روی چابکی فرآیند کسب و کار تحقیق کردیم. اطلاعات بیشتری که در این مقاله مطرح شده است در مورد رابطه بین قابلیتIT و چابکی فرآیند کسب و کار داشت ، که نقش آن در مورد ارزش کسب و کار IT بوده است.
این مقاله ISI در سال 2017 در نشریه تیلور و فرانسیس و در مجله اروپایی سیستم های اطلاعاتی، توسط دانشکده مدیریت بازرگانی منتشر شده و در سایت ای ترجمه جهت دانلود ارائه شده است. در صورت نیاز به دانلود رایگان اصل مقاله انگلیسی و ترجمه آن می توانید به پست دانلود ترجمه مقاله قابلیت فناوری اطلاعات و عملکرد سازمانی در سایت ای ترجمه مراجعه نمایید.