هدف: انواع مختلفی از دوسو توانی سازمانی پیشنهاد شده در نوشته های مربوطه در این مقاله از نظر کمیتی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. استراتژی های در نظر گرفته شده دوسو توانی با انواع مختلفی از مدیریت دانش توجیه شد که به خاطر پیاده سازی موفق آنها, می توان در هر موردی آنها را اعمال نمود. مدیریت دانش, یک سیستم نهادی محسوب می شود که تقریباً در همه شرکت ها وجود دارد اما به شیوه ای متفاوت از آن استفاده می شود. با این حال، مدیریت دانش مؤثر, محرک اصلی توسعه پایدار شرکت است، این یکی از عناصر اساسی برای استفاده موثر از دانش و شایستگی شرکت ها و نیز برای توسعه استراتژی و هوش رقابتی است.
طراحی / روش شناسی / رویکرد: تجزیه و تحلیل تجربی استراتژی های مختلف دوسو توانی برای بخش های انرژی و داروسازی در این مقاله ارائه شده است. روش تحلیل پوششی داده ها (DEA) برای برآورد دوسو توانی سازمانی با استفاده از معیارهای عملکرد نوآوری به کار برده شد. امتیاز DEA مبتنی بر ورودی شدت کارآفرینی و عملکرد کوتاه مدت و بلند مدت به عنوان نماینده ای برای دوسو توانی سازمانی عمل نمود. دوسوتوانی محصول و پایداری نیز به عنوان اصلی ترین عوامل دوسو توانی سازمانی در نظر گرفته شدند.
نتایج: برآوردها قویاً دوسو توانی سازماني را با كارايي شركت در هر دو بخش كه در اينجا مورد بررسي قرار گرفته است، مرتبط نشان می دهند. رابطه مثبت بین عملکرد و دوسو توانی سازمانی برای بخش انرژی کشف شد. در عین حال گرایش به سوی پایداری عملکرد شرکتهای دارویی را مختل می کند. تجزیه و تحلیل ارائه شده در این مقاله، نشانه ای برای ارتباطمدیریت دانش و دوسوتوانی سازمانی ارائه می دهد.
اصالت / ارزش: رویکرد جدید برای اندازه گیری دوسو توانی سازمانی با استفاده از DEA در این مقاله پیشنهاد شده است. استراتژی های مختلفی از جمله دوسو توانی و پایداری محصول تخمین زده می شود و عملکرد آنها با هم مقایسه می شود. شیوه های مدیریت دانش برای توجیه انتخاب استراتژی های دوسو توانی استفاده می شوند.
مقدمه
رویکردهای ایجاد ارزش سنتی, دیگر تمام چالشهای نوظهور برای شرکتهای مدرن را کاملاً برطرف نمی کنند. در طی دو دهه گذشته, شدت کارآفرینی (EI) به عنوان یک مسئله کلیدی مدیریت استراتژیک به همراه انواع فعالیت های نوآوری (Morris and Sexton، 1996) پدید آمده است. EI به تصمیمات استراتژیک مختلفی از جمله نوآوری محصول، نوآوری فرایند، گسترش به بازارهای جدید و نوآوری مدل تجاری اشاره دارد.
با این وجود, تهیه تصمیمات مربوطه مستلزم جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده های به خوبی ساختاریافته و نظام مند است. این کار به نوبه خود بخشی از ویژگیهای اصلی مدیریت دانش شرکت را تشکیل می دهد. مدیریت دانش (KM) نباید با فناوری اطلاعات اشتباه گرفته شود: IT یک عامل توانمند مهم است، به عنوان مثال در ارائه راه حل های مدیریت اسناد، اما مدیریت دانش, موضوعی بسیار گسترده تر است. این مقوله یک رویکرد فعال در شناسایی، استفاده و ارتقای توانمندی ها و تجربیات ضمنی, صریح و مجسم شده یک سازمان نشان می دهد. یک تلاش منظم و سازمان یافته برای استفاده از دانش درون یک سازمان برای تحقق اهداف سازمانی و ارتقای ارزش آن برای ذینفعان (KM سازمانی) است (Becerra-Fernandez 2001). این مقوله می تواند با تغییر قابلیت آن در ذخیره سازی و استفاده از اطلاعات و توسعه دارایی های سازمان، محصولات و فرآیندهای جدید (KM فن آورانه) ارتقا یابد (Hit et al 2000؛ Gold and Arvind Malhotra 2001؛ Bonifacio et al 2000). علاوه بر نوشته های KM سازمانی و فناورانه، اغلب از KM محیطی نقل قول می شود که بیشتر, منابع طبیعی و تحولات زیست محیطی در طی زمان را برای یک هدف کاملاً متفاوت از KM سازمانی و فناوری هدف می گیرد (Berkes et al 2000؛ Moller et al 2004؛ Usher 2000). دامنه کار KM زیست محیطی در نظارت بر منابع زیست محیطی و طبیعی و توسعه, به جای نتایج اقتصادی با دوام است که مدنظر مدیریت فنی و سازمانی می باشد.
رویکردها برای سنجش میزان دوسو توانی سازمانی در حوزه انرژی و داروسازی
نوشته های مربوطه, انواع مختلف OA را مورد بررسی قرار داده اند. ما در اینجا فقط سه رویکرد را درنظر می گیریم که از استدلال های برخاسته از راهکارهای مختلف KM که در هر مورد قابل کاربرد هستند استفادهمی نماییم. OA را می توان با دنبال کردن همزمان اهداف متمایز زیر مشخص کرد: رشد کوتاه مدت در مقابل رشد ارزش (نوع اول). در این حالت, استراتژی شرکت باید شامل مدیریت دانش سازمانی باشد. نوع دوم OA را می توان با افزایش سهم محصولات اصلی در مقابل سهم محصولات مختل کننده جدید دنبال کرد. در این حالت، KM فن آورانه به استفاده از اطلاعات مربوط به فن آوری های اصلی محصول و فرآیندهای فناورانه برای توسعه محصولات جدید کمک خواهد کرد. سرانجام سودآوری در مقابل پایداری می تواند نوع سوم OA را نشان دهد. در مورد سوم، KM به جلوگیری از نقض اهداف پایدار تعقیب کننده سود بیشتر کمک خواهد کرد. ما در اینجا ادعا می كنیم كه هر سه نوع مدیریت دانش باید در كنار انواع مختلف OA در استراتژی شركت تركیب شوند اما اصرار داریم كه همه آنها برای تحقق اهداف سازمانی ذکر شده ضروری هستند و به نشان دادن تفاوت ها بین استراتژی های در نظر گرفته شده كمك می كنند.
ما هر نوع OA به کار برده شده در بخش های انرژی و داروسازی را در نظر می گیریم.
راندمان کوتاه مدت و بلند مدت
اولین رویکرد برای اندازه گیری OA بر اساس رویکرد اکتشافی-بهره برداری توسعه یافته است (He و Wong، 2004؛ Junni et al.، 2013؛ Uotila et al.، 2009). Junni و همکاران. (2013) رویکردهای اندازه گیری OA را خلاصه کردند. دو معیار عملکرد، یعنی سودآوری و رشد در نظر گرفته شدند. یک رابطه مثبت بین OA و عملکرد فقط برای شاخص های رشد نشان داده شد. آنها تأیید کردند که این نتیجه مخصوص صنعت است, به خصوص برای بخشهای فناوری پیشرفته و شرکتهای خدماتی.
شواهد تجربی از بخش انرژی
ما داده های مربوط به شرکت های انرژی را از دو پایگاه داده، گزارشهای سالانه شرکتی، اظهارنامه های مالی و گزارشات پایداری جمع آوری کردیم. ما داده های مربوط به درآمدها، هزینه های R&D و هزینه های سرمایه را از سال 2007 تا 2015 از شرکت COMPASTAT گرفتیم. پایگاه داده Orbit, اطلاعات مربوط به تعداد ثبت اختراعات را در طی همین مدت را ارائه می داد. ما از رتبه بندی Green برای سال 2015 به عنوان معیار پایداری استفاده کردیم. شركتها مطابق كدهاي SIC خود انتخاب شدند: کد SIC 13 - "استخراج نفت و گاز" برای بخش انرژی. این نمونه محدود به شرکتهایی با آخرین داراییهای گزارش شده بالاتر از 1000 میلیون دلار آمریکا به استثنای شرکتهای نوپا بود. نمونه نهایی شامل 94 شرکت انرژی بود.
بازده کوتاه مدت و بلند مدت
به عنوان نماینده عملکرد سازمانی کوتاه مدت برای اولین رویکرد برای OA، نرخ رشد درآمد را بر اساس داده های درآمد سالانه تخمین زدیم. برای پاسخگویی به بازده بلند مدت، از نسبت ارزش بازاری به ارزش دفتری استفاده کردیم.
شواهد تجربی از بخش داروسازی
ما از همان منابع اطلاعاتی ذکر شده در بالا برای بخش داروسازی استفاده کردیم. اين شركتها مطابق با كدهاي SIC نمونه برداري شدند: کد SIC 283 - "داروها" برای صنعت داروسازی. همان محدودیت ها در اندازه شرکت ها در مورد بخش انرژی اعمال شدند. این نمونه شامل 111 شرکت داروسازی می باشد.
بازده کوتاه مدت و بلند مدت
همانند بخش انرژی، همبستگی ها بین امتیازات MB و DEA و همچنین میانگین MB برای امتیاز DEA در بالا و زیر میانه 0.2118 محاسبه شدند (جدول). همبستگی بین ارزش بازاری به ارزش دفتری و OA که توسط امتیاز بهره وری DEA اندازه گیری می شود، 26.24 درصد است.
نتیجه گیری و پیامدها
ما OA شرکت های انرژی و داروسازی را با استفاده از سه رویکرد اندازه گیری کردیم: (1) پیگیری عملکرد نوآورانه کوتاه مدت و بلند مدت به عنوان یک امتیاز بازده دو-خروجی DEA. (2) سهم محصولات مختل کننده در فعالیتهای یک شرکت که از طریق نسبت هزینه های R&D ارزیابی می شود. (3) پایداری در مقابل عملکرد شرکت، جایی که رتبه بندی سبز و مشارکت در برنامه های تأمین مالی نوآوری بعنوان نماینده ها برای توسعه پایدار استفاده شدند. ما دریافتیم که هر سه رویکرد, رابطه مثبت بین OA و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازاری شرکت برای بخش انرژی نشان دادند. به نظر می رسد رویکردهای متنوع سازی و پایداری محصول به OA برای برآورد تأثیر OA بر عملکرد شرکتهای انرژی کمی مناسب تر باشند. این رویکردها نتایج مشابهی را برای بخش انرژی نشان می دهند زیرا شرکتهایی که دارای دوسو توانی محصول هستند, R&D را در انرژی های تجدیدپذیر برای پیگیری اهداف پایدار انجام می دهند. این همچنین به ما امکان می دهد فرض کنیم که KM در داخل شرکت ها تأسیس می شود و مورد استفاده قرار می گیرد. سوالی که در آن شکل مدیریت KM انجام می شود باز است. علاوه بر این، تأثیر KM را نمی توان ارزیابی کرد، اما شواهدی در مورد بخش انرژی وجود دارد، یعنی شرکتهای خدماتی که در هنگام از کارانداختن نیروگاههای هسته ای, از سیستم های KM استفاده می کنند. KM در این موارد نشان داد که ساعات کاری و کارمندان اختصاص یافته به پروژه ها و ریسک بودجه را می توان با اشتراک گذاری دانش و تجربه به میزان قابل توجهی کاهش داد. این امر با تمرکز KM بر انتقال تجربه شخصی در داخل و بین پروژه ها حاصل می شود که یادگیری داخلی شرکت از تجربه های مشهود و الهام بخش را میسر می سازد (Du Plessis 2007).
با این حال، جهت گیری پایداری شرکت های داروسازی به طور شگفت آوری تأثیر منفی بر عملکرد آنها گذاشت. برخلاف صنعت نفت و گاز، به نظر می رسد که شرکت های داروسازی در بخش اصلی تجارت, نوآورانه تر عمل نمایند. موفقیت بازار مستلزم پیشرفت مداوم محصولات موجود (برای مثال، از بین بردن عوارض جانبی ثبت شده) و همچنین تحقیق و توسعه داروهای جدید است. بنابراین، متنوع سازی محصول در بخش داروها باید شدت کارآفرینی را بالا ببرد. فعالیت های داروسازی R&D تا حدودی متفاوت از رویکرد شرکتهای خدماتی به R&D است که به همین دلیل است که KM نقش متفاوتی در فعالیت های خود ایفا می کند. در وهله اول, R&D دارویی, تشخیص و آزمایش مواد و ترکیبات مواد برای مبارزه با بیماریها را هدف قرار می دهد. بنابراین حجم زیادی از داده ها و اطلاعات در مدت زمان کوتاهی در طی این رویه ها جمع آوری می شوند. بدیهی است که شرکتهای داروسازی علاقه چندانی به آزمایش مواد برای هر نشانه جدید ندارند که به همین دلیل است که مستندات و ذخیره دانش جمع آوری شده در طول زمان یک ضرورت مطلق برای R&D داروسازی است. بر این اساس، ویژگی شرایط کار در واحدهای R&D داروسازی و آزمایشگاه, مستندسازی مداوم اطلاعات است. این حتی توسط آزمایشات بالینی استاندارد اجرا شده است که عنصر اجباری تولید دارو است. بنابراین KM به درستی به عنوان بخش اساسی R&D در نظر گرفته شده است و در مخارج R&D مربوط نیز درج شده است.
جهت گیری به سمت پایداری, عملکرد بازار صنعت داروسازی را مختل می کند. توسعه پایدار مستلزم توزیع منابع در بخشهای غیراولویتی مانند ابتکارات تأمین مالی نوآورانه است که به اهداف مهم اجتماعی اختصاص داده شده و عملکرد مالی شرکت را ارتقا نمی بخشد. نتایج ترکیبی از تأثیر OA بر عملکرد عمدتاً به مشخصات صنعت بستگی دارد.
تحلیل های ما نشان می دهند که مناسب ترین انتخاب در بین انواع OA در بخش های انرژی و داروسازی چیست. این پیشنهاد می تواند برای پشتیبانی از تصمیم گیری استراتژیک مورد استفاده قرار گیرد. این پیشنهاد همچنین شامل تصمیماتی در مورد خطوط نوآوری شرکتها می باشد، بنابراین در نهایت شامل محدوده و شکل KM می شود. با این حال KM یک رویکرد مدیریتی در نظر گرفته شده است که به طور طبیعی با توجه به ویژگی های خاص صنعت و همچنین بین شرکت ها در بین بخش های صنعتی متفاوت است. بنابراین هیچ رویکردی با همه شرکت ها نسبت به KM وجود ندارد، همانطور که برای هر مفهوم مدیریتی وجود دارد اما در واقع به تنظیم دقیق خاص شرکت نیاز دارد. تلاش ما برای تمایز بین انواع مختلف KM, مقوله ای نسبتاً روش شناختی بود و برای توضیح رویکردهای مختلف به OA استفاده شد. علاوه بر این، حتی پس از تأسیس KM، نیاز به اصلاح و تعدیل مداوم مطابق با الزامات پروژه انتخاب شده وجود دارد، اما به همان اندازه - حتی اگر بیشتر - مهم باشد، نیاز به در نظر گرفتن نیازها و نگرشهای کارکنان وجود دارد. دقیقاً وقتی صحبت از پرسنل با مهارت و شایستگی های خاص می شود، KM مزایایی برای این اعضای کارمندان به همراه دارد اما تهدید بالقوه ای را فراه می کند اگر به نظر برسد سیستم های KM برای آنها اداری و بوروکراتیک باشند.. برای شرکتها, مهم است که معنی KM و تأثیر بالقوه آن بر فرهنگ نوآوری شرکت ها را به یاد بیاورند. این عمدتاً مربوط به کنترل R&D و مدیریت منابع انسانی است که باید اطمینان حاصل کند که استفاده فعال از KM به عنوان استفاده از دانش و اطلاعات به صورت یک جانبه درک نمی شود بلکه به عنوان نیاز به مستند سازی و ذخیره سازی بر این اساس درک می شود.
تجزیه و تحلیل و جمع آوری داده های بیشتر می تواند کیفیت تجزیه و تحلیل را بهبود بخشد. یک دیدگاه گسترده تر که شامل سایر بخش های اقتصادی می شود نیز برای توجیه رویکردهای ما مهم است.
ما عمدتاً شرکتهای بزرگ را به دلیل کمبود اطلاعات در مورد شرکتهای کوچک و متوسط در نظر گرفتیم. با این حال، تجزیه و تحلیل ما می تواند برای ایجاد استراتژی برای SMEs مورد استفاده قرار گیرد. بسیاری از نویسندگان خاطرنشان كردند كه SMEها به سمت اكتشاف, تعصب دارند (Zahra et al., 2000; Busenitz and BarneyU 1997). Lubatkin و همکاران. (2006) استدلال کردند که توانایی دستیابی به اهداف اکتشافی و بهره برداری بر عملکرد SMEs تأثیر دارد.
Cao و همكاران (2009) متوجه شد كه SMEها به دليل اندازه و محيط كاري خاص, از نظر منابع محدود هستند و بيشتر از دستیابی به تعادل نزديك يا موازنه بين اكتشاف و بهره برداري سود مي برند. از این رو، نوع اول OA که ما در نظر گرفتیم - یکی مبتنی بر تعادل اهداف کوتاه مدت و بلند مدت – می تواند انتخاب صحیحی برای استراتژی های کلی SME باشد. شواهد تجربی بیشتری برای تأیید این فرضیه مورد نیاز است.
موضوع دیگری که فراتر از محدوده این مقاله است، تأثیر KM بر عملکرد شرکت است. اما اندازه گیری KM یک اقدام پیچیده تر است زیرا می توان آن را به عنوان یک ابزار مدیریتی که در اندازه گیری مبتنی بر شاخص دشوار است، ثبت کرد. ارزیابی KM به یک رویکرد گسترده تر شامل جنبه های سازمانی KM و ویژگی های فنی، بلکه فرهنگ شرکت فراگیر به عنوان ابزاری برای اشتراک و مستند سازی دانش و اطلاعات نیاز دارد. بنابراین تاکنون هیچ شاخص کل عامل برای اثربخشی و کارایی KM ایجاد و مورد استفاده قرار نگرفته است. علاوه بر این، اگر اندازه گیری و نظارت KM برای جو نوآوری شرکت مثبت باشد، باید تردید نمود. این خطر آشکار وجود دارد که KM به عنوان در آزادی مهندسین و مبتکران در نظر گرفته شود. این به نوبه خود تأثیر بالقوه منفی بر انگیزه کارکنان برای R&D و نوآوری دارد.
این مقاله در سال 2018 توسط موسسه مطالعات آماری و اقتصاد دانش منتشر شده و در سایت ای ترجمه جهت دانلود ارائه شده است. در صورت نیاز به دانلود رایگان اصل مقاله انگلیسی و ترجمه آن می توانید به پست دانلود ترجمه مقاله مدیریت عملکرد و دانش و دوسوتوانی سازمانی در سایت ای ترجمه مراجعه نمایید.