نگاهت را مرهم زخمهای دل من بگذار
که بی ترنم نگاه تو
فواره های غم
حوض راکد شکیباییم را
به جوشش و خروش در می آورد
و نسترنهای بهاری را
از روییدن بر در باغ زندگانیم باز می دارد
نگاهت را...