امیرحسین محمدزاده مدیرعامل پیکسمر ، بزرگترین چالش را مواجهه با خود دانست و مهمترین دستاورد خود را قابلیت تغییر پذیری در کسب و کار میداند.
از دوران راهنمایی به فضای برنامهنویسی علاقهمند شدم. در ۱۳ سالگی وبلاگی را راهاندازی کردم. برای تبلیغ وبلاگ خود در سایتهای دیگران کامنت میگذاشتم که انقدر تعداد کامنتها زیاد شد که وبلاگ من را به دلیل کامنتهای زیادی که هر روز میگذاشتم بستند اما من بیخیال نشدم!
من دو راه داشتم؛ میتوانستم دیگر این راه را ادامه ندهم و به سراغ مهارت دیگهای بروم یا اینکه با آرزویی که داشتم سایتی را تاسیس کنم که بتوانم از آن کسب درآمد داشته باشم.
آن زمان سن کمی داشتم. با پدرم صحبت کردم و یک دامنه IR و یک هاست، با هزینه خیلی پایین خریداری کردیم. با این کار میخواستم متوجه شوم که چطور یک سایت را راهاندازی میکنند. آن زمان تصور من این بود که همه چیز با HTML نوشته شده است و فقط این زبان وجود دارد.
آن زمان سرعت اینترنت خیلی پایین بود، یک ویدئو آموزشی با سرعت کم اینترنت دانلود کردم و بعد از چند ساعت انتظارو دردسر که دانلود شد، متوجه شدم که، «عه! این که صدا نداره!» آن زمان سورس کمی برای آموزش وجود داشت. آن ویدئو آموزشی که به زبان اصلی بود را بدون صدا دیدم. خلاصه من از همه جا بی خبر، با همان ویدئو بی صدا و آزمون و خطا، یک سایت را با هزار دردسر راهاندازی کردم.
با عمیقشدن در موضوع با زبان PHPنیز آشنا شدم و خود را محدود به زبان HTML نکردم. با گذشت زمان با جاوا اسکریپت نیز آشنا شدم. یک سایت اجتماعی به اسم 4-fun.IR را در اوایل دبیرستان راهاندازی کردم. این شبکهاجتماعی مانند فیسبوک اما در زمینه طنز بود. این سایت بازدید بالایی داشت و رتبه الکسا آن در بازهی زمانی ای به زیر1000 هم رسیده بود.
با هزار چنگ و دندان سایت را مدیریت میکردم که به سال کنکور رسیدم و به خاطر درس چیزی از سایت نموند چون وقتی نداشتم که روی آن بذارم. همیشه با خود فکر میکنم که سال کنکور چه آوردهای برای من داشت که جوابی برای آن پیدا نمیکنم.
سال ۹۳ در دانشگاه تهران مرکز رشته نرمافزار را انتخاب کردم. دانشگاه به من دید و فلسفه کدهایی که میزدم را روشن کرد و با دید جامعی به کارم نگاه میکردم.
من فقط در دانشگاه دنبال درس خواندن نبودم. ارتباط بین افراد یکی از مهمترین پتانسیلهایی بود که به نظرم میآمد. علاقه داشتم که یک شبکهسازی در دانشگاه بکنم و کار جدیدی را راهبیاندازم.
با همان تجربهقبلی که داشتم. متنی را آماده کرده و برای همهگروههای دانشگاه و به هر کسی که میرسیدم ارسال کردم. همه دانشجوها را به همکاری دعوت نموده و از آنها درخواست میکردم که بیایند و با هم بگردیم چه کار نو و جدیدی میتوانیم انجام دهیم!
در دانشگاه من و همسرم برند ونتویوک را که متشکل از دانشجویان خلاق بود را راهانداختیم.
ماجرای انتخاب نام ونتویوک جالب است. در شب امتحان ریاضی ۲ به جای درسخواندن تا صبح بیدار بودم و از بین کتابهای تاریخی نام ونتویوک را که نام قدیمی شهرهای مهم ایران بود را انتخاب کردم. البته با این وجود که فرداش امتحانم رو افتادم!
تیمی که دور هم جمع شده بودیم. هر کسی ایدهای داشت. آن زمان چیزی به اسم شتابدهنده هم وجود نداشت و اگر هم وجود داشت به گوش من نخورده بود و من خیلی دوست داشتم محلی وجود داشته باشد تا افرادی که ایدههای خلاقانه دارند دور هم جمع شوند.
در ونتیوک ایدههای جدیدی شکل گرفت. دکتر موتوری و آقای حسنزاده یکی از بچههای ونتویوک بود که به اتفاق هم وارد شتابدهنده شدیم.
من خودم در ونتیوک با همسرم و دوستانم ۴ تا از ایدههایم را به مرحلهی اجرا نیز رساندیم و هر کدام به دلایلی شکست خورد و منجر به کسب تجربه ی ما شد.
و در نهایت نوبت به اجرای ایده ای به نام پیکسمر رسید که یک پلتفرمی وجود داشته باشد تا سریع و مطمئنترین راه برای ضبط و تولید محتوای تصویری و ویدئویی باشد و همه ی خلاها و باگهای این بازار را پوشش دهد. به گونه ای که بهترین بستری باشد که هر کس نیاز به تولید عکس و فیلم با هر بودجه ای را داشته باشد بتواند از آن استفاده کند.
با گردفود آشنا شدیم. گرد فود یکی از استارتاپهای خانه نوآوری بود. به این توافق رسیدیم که کارهای فنی این مجموعه را انجام دهیم. گردفود شکست خورد و از آن مجموعه خداحافظی کردیم.
با خانه نوآوری آشنا شده بودیم. ایده خود را مطرح کردیم و اردیبهشت ۹۹ موفق به راهاندازی پیکسمر شدیم. چشمانداز پیکسمر این است که افراد در کمترین زمان به خدمات تولید محتوا دسترسی پیدا بکنند. کاربران در پیکسمر درخواست خود را ثبت میکنند. با توجه به بودجهای که دارند، بهترین تیم را پیدا میکنند. در بعضی موارد ممکن است، نمونهکارهای عکاسها و فیلمبردارها، واقعی نباشند اما ما به کاربران این تضمین را میدهیم که نمونهکارهای خود آنها است. چون با دقت بررسی میشود.
علاوه بر این اگر پروژه ها پس از اتمام نیاز به ویرایش داشته باشد، با توجه به تعهدی که خدمات دهندگان نسبت به پیکسمر دارند، باید پروژه را ویرایش کنند. پیکسمر نظارت خوبی بین کارفرما و خدمات دهنده دارد و این رابطه را بهبود میبخشد.
پیکسمر تمام نیازهای کارفرما را در زمینه ی تولید محتوای تصویری و ویدئویی فراهم میکند.
بزرگترین تغییر ما بزرگتر شدن ما بود. ما در آینده قصد داریم در حوزههای تخصصی خود عمیق شویم و خدمات با کیفیتی به مخاطب ارائه بدهیم. هدف ما بالا رفتن سرعت و کیفیت ارائه خدمات به افراد است.
پیشنهاد من به افرادی که قصد ورود به حوزه کارآفرینی را دارند این است که تکلیفشان را با خودشان مشخص بکنند. باید منتظر ۶سال سخت برای خودشان باشند و لباس رزم خودشون رو بپوشن به سراغ این ۶ سال بروند. بدانند همیشه دقیقا همان اتفاقی میفتد که اصلا به آن فکر نکردهاند! و خود را برای چنین شرایطی آماده کنند. باید هر روز چیزهای جدیدتری یاد بگیرند وگرنه شکست میخورند و از این فضا دور خواهند شد.
بزرگترین چالش مواجهه با خودم بود. بعضی اوقات شرایطی وجود دارد که کار و هدف، زندگی را برایت سخت میکند باید با خود کنار بیایید. باید خود را تغییر بدهی و مدام با من گذشته خودت بجنگی و من جدیدی خلق کنی. اگر قابلیت تغییر پذیری نداشته باشید، در عین سخت گذشتن این لحظات منجر به شکست شما خواهد شد.
در کسبوکار ایده نقش مهمی دارد اما تیم نقش مهمتری دارد. اگر بهترین ایده را به افراد ضعیف بدهیم نمیتوانند کاری بکنند. در حال یکه اگر ایده ضعیف به افراد متخصص داده شود، بالاخره انقدر آن را تغییر میدهند تا به یک مدل موفق منتهی شود.
تیم پیکسمر
تیم اصلی ما ۳ نفر است. من، همسرم خانم غفاری و آقای رشیدی. من در بحثهای فنی و توسعه بازار، خانم غفاری که از ابتدای کار باهم بودیم، در حوزه مالی و مدیریت داخلی و شبکههای اجتماعی فعالیت میکنند. آقای رشیدی با تجربه خوبی که در تولید محتوای تصویری و ویدئویی دارند و تمام این بازار را به خوبی میشناسند، ما را همراهی میکنند. همچنین ۱۶ نفر عکاس و فیلمبردار به طور فعال با ما همکاری میکنند.
۳ عامل مهم موفقیت در جلسه سرمایهگذاری
سه عامل مهم برای موفقیت در جلسه سرمایهگذاری ایمان واقعی و قلبی به خود، تیم و کاری که انجام میدهید است. برای ما جلسه سرمایهگذاری به سختی گذشت اما با ایمان به این سه عنصر توانستیم موفق بشویم.