در روزهای اخیر، شاهد صفهای طولانی در پمپهای بنزین بودیم. بسیاری این پدیده را تفسیر به "همیشه در صف" بودن مردم و طمع برای اندکی پول کردند و افرادی که در صف بنزین بودند را مورد تمسخر قرار دادند. امّا واقعاً مردمی که در صف بنزین بودند، به چه چیزی میاندیشیدند؟
دسته اوّل:
فرض کنیم عمده مردم ماهی دو بار بنزین میزنند؛ به عبارت دیگر با حد معقولی از مصرف مردم هر دو هفته یکبار بنزین میزنند. حالا افرادی را تصوّر کنید که قرار بوده یک روز بعد، دو روز بعد، سه روز بعد و ... بنزین بزنند. هنگامی که خبری مبنی بر سهمیهبندی بنزین منتشر میشود، چنین افرادی با خود چنین میاندیشند: "من که قرار بود فردا/پسفردا/دو روز دیگه بنزین بزنم. پس کاری که قرار بوده فلان روز انجام دهم را امروز پنجاه درصد ارزانتر انجام میدهم."
این استدلال مشابه استدلال در زمانهایی است که یک فروشگاه لباس اعلام تخفیف میکند. همین باعث چند برابر شدن تعداد ماشینهای در صف بنزین است. تا اینجای کار رفتار این افراد بر اساس منطق مالی صحیح است و جایی برای تمسخر ندارد.
بسیاری از این افراد، زمانی که قصد بنزین زدن میکنند از صفهای طولانی پمپ بنزین خبر ندارند و ناخواسته در این صفها قرار میگیرند. فرد پس از دیدن صف طولانی، با خود میگوید: "حالا که تا اینجا اومدم و استارت زدم و بنزین هم مصرف کردم. پس بهتره صف رو تحمّل کنم و بدون ضرر به خانه بازگردم."
فرد در اینجا دچار خطای هزینه از دست رفته میشود. (در این پادکست درباره خطای هزینه از دست رفته صحبت کردهایم.) خطای هزینه از دست رفته، زمانی رخ میدهد که فرد برای انجام کاری هزینهای میکند (در اینجا استارت زدن و مصرف بنزین برای رسیدن از خانه تا پمپبنزین) و بعد از اینکه متوجه میشود کار موفقیتآمیز نبوده (در اینجا وقتی صفهای طولانی بنزین را میبیند.) هزینه بیشتری را تحمّل میکند (ایستادن در صف پمپبنزین) تا هزینه از دست رفته قبلی (استارت زدن و مصرف بنزین برای رسیدن از خانه تا پمپبنزین) را جبران کند.
برخلاف قسمت قبل، این رفتار براساس منطق مالی صحیح نیست و البته همچنان جایی برای تمسخر ندارد.
دسته دوّم:
مردم خاطره بدی از بالا رفتن نرخ دلار دارند. آنها به درستی حس میکنند بالا رفتن قیمت دلار - در حالی که دلاری نداشتهاند - موجب افت ارزش داراییهایشان شده است. فرصت یک باک بنزین هزار تومانی مانند فرصت خرید مقداری دلار 4500 تومانی است. مردم نمیخواهند از یک سوراخ دوبار گزیده شوند و خاطره بد قبلی، آنها را به صفوف پمپبنزین میکشاند. حتماً با خود فکر میکنید که پنجاه هزار تومان ارزش ایستادن در صف را ندارد. حقیقت این است که این پنجاه هزار تومان، بدون کوچکترین ریسکی بدست میآید. بر اساس نظریههای اقتصاد و مالی رفتاری، افراد پولِ کم بیریسک را به پول زیاد ریسکدار ترجیح میدهند. (در آینده در پادکست اینوستپلاس در این مورد صحبت خواهیم کرد.)
برای مثال فرض کنید در یک مسابقه تلویزیونی پانصد دلار برنده شدهاید. یکی از دو گزینه زیر پیشروی شما قرار دارد.
بر اساس نظریات اقتصاد رفتاری، اکثر مردم گزینه اوّل را انتخاب خواهند کرد. دریافت یک باک بنزین ارزان قیمت، شبیه به انتخاب گزینه اوّل در مقابل دیگر گزینهها است.
وجود همین دو دسته، برای شلوغ شدن پمپهای بنزین کافی است.