اینوست‌پلاس
اینوست‌پلاس
خواندن ۱ دقیقه·۶ سال پیش

مرد پارسا و سه دزد!

روزی زاهدی نذری کرد و با خودش قرار گذاشت اگه برآورده بشه، یه گوسفند قربونی کنه. از قضا زد و نذر زاهد برآورده شد. رفت بازار و یه گوسفند چاق و چلّه خرید.

تو همین اوضاع، سه تا دزد زاهد رو دیدن و تصمیم گرفتن برای درآوردن گوسفند از چنگ زاهد، نقشه‌ای بکشن. دزدها رفتند و با فاصله زیاد سر راه زاهد وایسادن. زاهد به دزد اوّلی رسید. دزد گفت:
“ای زاهدِ مومن! این سگ رو کجا می‌بری؟ داری می‌ری شکار؟”

زاهد یکم تعجب کرد و گفت اینکه گوسفنده! اهمیّت نداد و به مسیرش ادامه داد. یکم بعد، به دزد دوّم رسید. دزد دوّم گفت:
“ای مرد زاهدِ پارسا! این سگ رو چرا با خودت جابجا می‌کنی؟ مگه نمی‌دونی سگ نجسه؟”

زاهد یکم شک کرد و با این حال اهمّیتی نداد و به مسیرش ادامه داد. جلوتر به دزد سوّم رسید. دزد سوّم گفت:

“ای مردِ خدا! تو که می‌دونی سگ نجسه، چرا بهش دست می‌زنی؟ مگه تو نماز نمی‌خونی؟ باید بری غسل کنی.”

زاهد که حسابی گیج شده بود، باورش شد که این موجودی که کنارشه، سگه و گوسفند نیست و با خودش گفت حتماً فروشنده کلکی زده. بیخیال گوسفند شد و همونجا ولش کرد و دزدها صاحب گوسفند شدند.

زاهد این قصّه زیبا که از کتاب کلیله و دمنه انتخاب شده، دچار خطای تایید اجتماعی شده.

خطای تایید اجتماعی وقتی رخ می‌ده که ما بر خلاف میل‌مون از جمع تبعیت می‌کنیم. مثلاً وقتی که دوستاتون به یک جوک بخندن و شما اون جوک رو درک نکنید، ممکنه شما هم به زور بخندید که با جمع همراه باشید.

تو قسمت سوّم پادکست اینوست‌پلاس راجع به خطای تایید اجتماعی صحبت می‌کنیم. (investplus.ir)

پوستر قسمت سوّم پادکست اینوست‌پلاس؛ خطای تایید اجتماعی
پوستر قسمت سوّم پادکست اینوست‌پلاس؛ خطای تایید اجتماعی
تایید اجتماعیسرمایه گذاریخطای شناختی
اینوست پلاس؛ سرمایه فقط پول نیست - لینک‌ها: zil.ink/investplus
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید