حسام ایپکچی
حسام ایپکچی
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

در همسری نباید مادرانگی کرد؟

[1]

معنا میوه تجربه است. پس در یافتن معنی کلمه، باید توجه کنیم متکلم (یا نویسنده) قصد داره چه تجربه‌ای رو برای ما توصیف کنه

فرق است میان سنگ و سنگین

روزی، انسانی خواسته جسم محکمی (که قبلا اسمش رو گذاشته سنگ) رو از زمین بلند کنه و درک کرده چقدر سخته و «تجربه سختی» بلندکردن سنگ به ذهن او مونده. دفعه بعد در بلندکردن چیز دیگری همون سختی براش تداعی شده. تصمیم گرفته صفتی رو برای این سختی انتخاب کنه و بهش بگه: سنگـ ـین

پس دیگه سنگین مترادف سنگ یا منحصر به اون نیست بلکه یادآور تجربه‌ای است که انسان با سنگ هم داشته.

فرض کنیم برای تجربه توامان «آرامش، محبت، امنیت، مراقبت» احتیاج به یه اسم داریم. کجا همه اینها رو باهم تجربه کردیم؟ غالبا در زنی که نقش مادری رو برامون ایفا کرده. پس برای این تجربه اسم #مادرانگی می‌ذاریم. آیا فقط در مادر قابل تجربه شدنه؟ نه! پدر، خواهر بزرگتر، مادربزرگ و خیلی‌های دیگه ممکنه این حس رو برای ما تداعی کنند اما از باب غلبه این معجون به نام مادری ثبت شده.

این نقاشی اثر ماری کاسات است. بوسه‌ای مادرانه و گرم. بدون آنکه مدعی یکسانی مادرانگی و معشوقه‌گی باشم، آیا موافقید بخش زیادی از آنچه ما در آغوش عاشقانه جستجو می‌کنیم همانی است که در آغوش مادرانه قابل تجربه است؟
این نقاشی اثر ماری کاسات است. بوسه‌ای مادرانه و گرم. بدون آنکه مدعی یکسانی مادرانگی و معشوقه‌گی باشم، آیا موافقید بخش زیادی از آنچه ما در آغوش عاشقانه جستجو می‌کنیم همانی است که در آغوش مادرانه قابل تجربه است؟


و همچنان فرق است میان مادر و مادری

مادرانگی مستقلا یک تجربه است و انحصار به نقش ِمادر ِطبیعی نداره. همونطور که انسان در آب ِدریا، رنگ آسمون رو دیده و بهش گفته #آبی اما همه آبی‌ها آب نیست و همه آب‌ها هم آبی نیست بلکه «آبی» مستقلاً یک تجربه است.

حالا با این مقدمات: آیا شما این توصیه رو شنیدید یا گفتید: «برای همسرت مادری نکن!». آیا در این توصیه به مستقل بودن کلمه «مادری» از «مادر» دقت شده یا شاهد سهو هستیم؟

حسام! گیر نده

منظورشون اینه که در نقش همسر وظایف مازاد بر طاقت و بدون در نظر گرفتن فردیت و موقعیت ایفا نکن

در هر نقشی، انتظار خلاف طاقت و فردیت خطاست و از دست دادن ارزش به خود. همینو بگو خب! چرا مادری رو در تقابل همسری بذاریم؟ چرا توصیه به حذف «تجربه»‌ای کنیم که امن‌ترین تجربه آدمی است؟ اصلاً حذف مادرانگی در فهم عمومی یعنی حذف چه تجربیاتی؟ مراقبت، بخشش، امنیت، آرامش، فداکاری و...

خب با حذف اینها، آیا تفاله‌ای که باقی میمونه چنان ارزشمند هست که انتظار صمیمیت، پایبندی و وفاداری داشته باشیم؟

کلمه، تجربه ساز است

مگه نمی‌گیم دسترسی به ناخوداگاه افراد به واسطه #زبان اتفاق میفته؟ مگه به #لغزش_کلامی اهمیت نمیدیم چون افشاگر ضمیر افراد هست. عکس گزاره هم صادقه. یعنی کلمه ضمیرساز و تجربه آفرینه. در بطن کلمه مادر، «دوست داشتن» نهفته است و توصیه به حذف مادرانگی، توام است با حذف دوست داشتنی بودن. ممکنه تقاضا کنم در درستی این توصیه کمی تردید کنید؟

حسام ایپکچی

--------

پاورقی: این یادداشت را چهارشنبه (سوم آذر سال صفر) در صفحه اینستاگرامم منتشر کردم. بازخوردها برایم مثال جالبی از هرمونتیک در درک متن بود. برداشت مردانه و زنانه از لفظ مادر متفاوت است. وقتی مرد به مادری می‌اندیشد و از مادری می‌گوید این فهم متکی به تجربه «مادرداشتن» است و وقتی زن از مادری می‌گوید عمدتا متکی به تجربه یا تصور «مادربودن» صحبت می‌کند. مادرداشتن یعنی حمایت طلبی و مادر بودن یعنی مشقت حمایت از موجودی کم‌توان و بر این اساس فهم کلمه مادر در دو نگاه زنانه و مردانه یکسان نیست.

حتما بیشتر می‌اندیشم و در آینده مفصل تر خواهم نوشت

مادرانگی
مخاطب هستی‌ام و متکلم انسانک ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید