ایکیگای(به ژاپنی: 生き甲斐) مفهومی در زبان ژاپنی است که معنای آن "دلیلی برای بودن" است. بر اساس فرهنگ ژاپنی، هر فرد، یک ایکیگای دارد. یافتن ایکیگای، نیازمند جستجوی عمیق و طولانی در خود است.
احتمالا نمودار ایکیگای را دیدهاید: نمودار ون (Venn diagram) که میپرسد آیا کاری را که دوست دارید، کاری که در آن مهارت دارید، کاری که دنیا به آن نیاز دارد و کاری که برای انجامش پول میگیرید انجام میدهید؟ اگر تمام این شرایط را داشته باشید، ایکیگای خود را پیدا کردهاید یا به آن دست یافتهاید.
اما آیا این واقعا درست است؟
همه این سالها پیدا کردن معنای زندگی یکی از دغدغههای شخصیام بوده، معنای زندگی برای من طولانی بودن عمر نبوده و نیست، من تلاش کردم که آنرا در این پیدا کنم که چگونه آرامش و شادی را در زندگیام بیاورم و حال خوبی را تجربه کنم و همیشه یک سوال بزرگ در ذهنم بوده که با مطالعات و جستجوهایم سعی کردم به آن پاسخ دهم، مطالعه و جستجو کردم از ایکیگای، کایزن و کینتسوگی ژاپنی تا طراحی زندگی، رواقیگری، سیسو، فریلوفتسلیو و هوگه و… به دنبال راهحلها و تکنیکهایی برای بهبود زندگیام بودم و هستم..
همیشه فرهنگ ژاپن، فلسفه ژاپنیها به معنای زندگی از ایکیگای، ذن، شینتو، بودیسم، بوشید و... برایم جذاب بوده و هست، حتی زمانی که یادابوک فعال بود، در یکی از دورههای کتابخوانی در یادابوک، کتاب ایکیگای را به سبک متفاوتی آماده و منتشر کردم.
به همین خاطر مقالات تکمیلی آنرا هرجا میبینم میخوانم و نکات مهم آنرا یادداشت میکنم، در یکی از یادداشتهای اخیر Nicholas Kemp کوچ دورههای ایکیگای در Ikigai Tribe مطلبی خواندم که بنظرم جالب آمد که آنرا اینجا هم بازنویسی و ترجمه کنم.
آقای Nicholas Kemp در آن یادداشت گفته بود که:
نمودار ون (Venn Diagram) اصالتا ژاپنی نیست. این یک تکرار از نمودار ون هدف (The Purpose Venn Diagram) است. در حالی که الهامبخش و میتواند مفید باشد، یک زندگی معنادار محدود به نقطهی شیرین این یا هر چارچوب دیگری نیست.
ایکیگای اغلب در مورد چیزی که دوست دارید نیست. ایکیگای میتواند چیزی باشد که دوست دارید یا به آن علاقهمند هستید، اما زمانی که بر یک چالش معنادار غلبه کنید یا چیزی ارزشمند را دنبال کنید که سختیهایی را برای شما به همراه داشته باشد، ایکیگای را به شدت احساس خواهید کرد. و اگر ایکیگای در مورد عشق است، پس شاید بیشتر در مورد کسی باشد که دوستش دارید تا چیزی که دوست دارید.
بنابراین، به جای اینکه چه چیزی، چه کسی ایکیگای شماست؟ چه کسی باعث میشود زندگیتان ارزش زیستن داشته باشد؟
ایکیگای در مورد چیزی که در آن مهارت دارید نیست. برای پیدا کردن یا احساس ایکیگای لازم نیست در چیزی مهارت داشته باشید. منابع ایکیگای اغلب بخشهایی از زندگی شما هستند که میخواهید در آنها رشد را تجربه کنید. منابع ایکیگای اغلب شامل چیزهایی است که میخواهید دربارهشان یاد بگیرید یا یاد بگیرید که انجام دهید - چیزهایی که در آنها مهارت نخواهید داشت، اما حوزههایی از زندگی شما هستند که میخواهید کنجکاوی خود را برآورده کنید.
ایکیگای چیزی نیست که دنیا از شما نیاز دارد. ایکیگای چیزی نیست که دنیا از شما نیاز دارد. ایکیگای چیزی است که شما نیاز دارید و اغلب در قلمرو جامعه، خانواده، دوستیها و نقشهایی که ایفا میکنید قرار دارد. وقتی ایکیگای خود را دنبال میکنید، به دنبال نجات دنیا نیستید. ایکیگای بیشتر در مورد ارتباط و کمک به افرادی است که به زندگی شما معنا میدهند - خانواده، دوستان، همکاران و جامعه.
ایکیگای همچنین میتواند یک مکانیزم مقابله باشد، چیزی که به شما کمک میکند تا روز را پشت سر بگذارید، از تمرینات مثبت مانند ورزش، پیادهروی روزانه، فنجان قهوه صبحانه تا حتی وسایلی مانند الکل و سیگار.
ایکیگای قطعا در مورد دریافت پول نیست. ایکیگای چیزی نیست که برای انجامش پول بگیرید. در واقع، برعکس آن دقیقتر است. منبع ایکیگای چیزی است که مایلید برای انجام آن پول پرداخت کنید، مانند سفر، رفتن به کنسرت، یادگیری یک سرگرمی، کمک مالی به یک آرمانی که به آن اعتقاد دارید و غیره.
اگر برای یافتن یا احساس حس هدف، معنا و رضایت در زندگی به پول نیاز دارید، ممکن است در تلهی سرمایهداری گرفتار شوید، جایی که کارآفرینی، مادیگرایی، بدهی، بیتوجهی به سلامت و فروپاشی روابط میتوانند به واقعیتهای زندگی شما تبدیل شوند.
از آنجایی که ایکیگای ذهنی و شخصی است، منابع ایکیگای که میتوانیم در زندگی شناسایی کنیم برای هر یک از ما منحصر به فرد خواهند بود، اما چیزی که میتوانیم در مورد آن مطمئن باشیم این است که ایکیگای با انگیزه درونی مرتبط است - انجام کارهایی یا شرکت در تجربیاتی که ذاتا پاداش دهنده هستند. و این میتواند طیف وسیعی از چیزهای بزرگ یا کوچک باشد، به جای یک نقطهی شیرین.
نظر شما چیست؟ شما چقدر به ایکیگای اعتقاد دارید؟