در جهانی که دانش، تخصص و نیازها بیش از هر زمان دیگری درهمتنیدهاند، پروژههای عمومی در بستر کامیونیتیهای تخصصی دیگر صرفاً یک انتخاب ارزشمدارانه نیستند؛ بلکه ضرورتی ساختاری برای توسعهی منصفانه، نوآورانه و تابآورند. این پروژهها به عنوان تجلی اراده جمعی برای پاسخ به نیازهای مشترک، نهتنها ابزارهایی برای حل مسئلهاند، بلکه پلتفرمهایی برای همزیستی، یادگیری و تحول فرهنگی در دل زیستبومهای حرفهای محسوب میشوند.
پروژههای عمومی (Public or Community-led Projects) در بستر کامیونیتیهای تخصصی به آن دسته از ابتکاراتی گفته میشود که با هدف پاسخ به یک نیاز مشترک، از دل دغدغهها، خلأها یا آرمانهای اعضای آن کامیونیتی شکل میگیرند و از طریق مشارکت داوطلبانه، منابع باز، و تصمیمگیری جمعی توسعه مییابند.
ویژگیهای کلیدی این پروژهها:
در بسیاری از کامیونیتیها، بهویژه در عصر دیجیتال، فاصله فیزیکی میتواند به انزوای حرفهای منجر شود. پروژههای عمومی، اعضا را به مشارکت فعال، گفتگو، همفکری و حتی همدلی دعوت میکنند. افراد احساس میکنند که صدایشان شنیده میشود، که بخشی از راهحلاند و این حس تعلق، پیوندهای انسانی را بازآفرینی میکند.
✳️ وقتی افراد در ساخت چیزی مشارکت میکنند، دیگر تنها مصرفکننده نیستند؛ آنها خالقاند، و خلق مشترک، قویترین پیوند اجتماعی است.
پروژههای عمومی بسترهایی برای مستندسازی دانش تجربی، تبدیل دانش ضمنی به صریح، و اشتراک دانش میان سطوح مختلف حرفهای هستند. آنها به جای تکرار اشتباهات گذشته، زمینهای برای یادگیری از یکدیگر فراهم میکنند.
مثال: در حوزه طراحی تجربه، پروژههایی نظیر OpenIDEO یا Community Notion Templates ابزارهایی برای یادگیری و همکاری طراحی شدهاند که هم حرفهایها و هم تازهواردها میتوانند از آن بهره بگیرند.
بسیاری از پروژههای عمومی با هزینه بسیار پایینتر از پروژههای تجاری مشابه توسعه مییابند، اما به واسطهی درگیر بودن کاربران نهایی در فرایند طراحی، بهرهوری بیشتری دارند. از طرفی، بازبودن نتایج پروژهها باعث میشود سازمانها یا افراد دیگر نیز بتوانند آن را بازآفرینی یا بومیسازی کنند، بدون نیاز به دوبارهکاری.
⚙️ در دنیای منبعباز، ارزش واقعی در «بازآفرینی» است، نه در «اختصاصیسازی».
پروژههای عمومی فرهنگ غالب بر کامیونیتی را شکل میدهند. وقتی پروژهها باز و مشارکتی باشند، فرهنگ کامیونیتی نیز به سمت همدلی، پرسشگری، کمکخواهی، و کمکرسانی سوق پیدا میکند. این پروژهها عملاً به آییننامههای فرهنگی غیررسمی تبدیل میشوند.
۵. اثر سیاسی/ساختاری: قدرتبخشی به حاشیهنشینها و بازتوزیع تصمیمگیری
در بسیاری از کامیونیتیهای تخصصی، گروههایی هستند که صدا یا نفوذ کمتری دارند (زنان، اقلیتها، فریلنسرها، متخصصان خارج از مراکز). پروژههای عمومی میتوانند سکویی برای دیدهشدن و مشارکت برابر آنان باشند، چرا که به جای سلسلهمراتب، بر ارزشآفرینی مبتنی بر عمل تأکید دارند.
و بسیاری از حوزههای تخصصی دیگر....
پیوستن به یک پروژه عمومی نه نیاز به مجوز خاصی دارد، نه الزامی به تخصص کامل؛ کافی است دغدغهای مشترک و تمایل به همکاری داشته باشید. برای شروع، میتوانید:
در نهایت، پروژههای عمومی با قدمهای کوچک و مشارکتهای صمیمانه جان میگیرند. اگر احساس میکنید جایی برای بهتر شدن وجود دارد و شما میتوانید سهمی کوچک در آن داشته باشید، همین حالا بهترین زمان برای آغاز است.
من معتقدم که پروژههای عمومی در کامیونیتیهای تخصصی چیزی فراتر از ابزار یا محصولاند. آنها آیینههاییاند از رؤیاهای جمعی، همدلیهای بیصدا، و تلاشهای بیادعای افرادی که به جای رقابت، انتخاب کردهاند که با هم بسازند. هر پروژه عمومی، تمرینی است برای زیستن در جهانی که در آن توسعه فقط به معنای رشد نیست، بلکه به معنای شکوفایی همگان است.
🌱 آنجا که افراد برای دیگران میسازند، ریشههای کامیونیتی عمیقتر میشود.
🌱آنجا که پروژهها برای نیازهای مشترک شکل میگیرند، آیندهای مشترک نیز ساخته میشود.
سوده محمدآبادی
طراح محصول و خدمات
پژوهشگر، کوچ و مشاور تفکر طراحی در کسبوکار