در امتداد خزر ...
ای وطن اندوه خود رادر خزر انداز
ماه را در سینه امشب از شررانداز
نبض احساسم برایت زد به رسوایی
روی ماهت را برایم از نظر انداز
پهلوانی پیشه ی سهراب دستان است
تیررستم را به جانش بی اثر اندااز
گر سیاوش قصد رفتن کرده از ایران
رود جیحون را شتابان از سفر انداز
ماه کامل ،پشت ابری رفته از چنگم
من پلنگی خفته، نوری در سحر انداز
با پری رویان دریا مانده ام تنها
روح انسانی برایم در خزر اندا
شاعر : معصومه گنجی
#معصومه_گنجی
@ganjim2021