ساعت 4 عصر لابک هست. عزیزانی از سفر دزفول به سمت تهران. و من اینجا در دانشگاهی که 3 روز پیش به دلیل آتش سوزی در تونل تاسیسات تا حدی برق را از دست داده بود. اما، نظم!
نظم عجیب آمریکایی هاست که ظرف 48 ساعت کابل هایی که سوخته بود را برگردوندن به یک دانشگاه 40 هزار نفری. آمریکایی ها عاشق که نه، خالق چک لیست هستند. فکر میکنم تمام پیشرفت شون مدیون چک لیست، و دستور کار هست. انگلیسی بگم؟ checklist and Agenda
هر پیشرفتی در آمریکا هست بر پایه همینه. برای هر چیز کوچکی ریپورت دارن. و بعد یکی این ریپورت ها را تبدیل به دستور کار میکنه. برای همینه وقتی آتش سوزی میشه، معلومه باید اول چیکار کنن، بعد توو فاز بعدی کجاها را چک کنن، بعد وظیفه هر کسی معلومه، و بعد چگونه با چه متخصصانی ریکاوری کنیم.
و عجیب تر اینکه گزارش ها به روز شده را تبدیل به دستور کار جدید می کنن.
هوا سرد است. آب خانه را از دانشگاه میبرم. ما اینجا یک دستگاه تسویه uv داریم. و من هر روز تقریقا 2 و نیم لیتر آب به خونه میبرم. بر اساس میانگین خرج این چند هفته م، بنظرم ماهیانه 80 دلار خرج شکم میکنم، 60 دلار خرج تکنولوژی.
چه تکنولوژی ای؟! معلومه اکانت هایی که باید بخریم، از کلاود و جی پی تی و کرسور.
اینکه در طول تمام این نوشته هام، جای یه کس همیشه خالیه که خب معلومه، ولی نمیتونم بنویسم راجع بهش. اینکه تمام زندگی مو درگیر کرده. سرطان؟ واقعا وقتی یک چیزی همه بدنتو میگیره و اسمشو cancer میذارن همینه! مثل سرطان، فکر، ذکر، بدن، تفریح، ساعت و لحظه را درگیر خودش کرده!
میرم خونه، و شب دوباره برمیگردم. دوست دارم دانشگاه ها!
کار داریم.
زیاد!