سپاسگزاری و قدردانی، اقدامی خردمندانه است که به ما اجازه میدهد همه چیز را روشن و شفاف ببینیم. در جایگاه یک انسان، ما با مجموعهای از تعصبات منفی بزرگ میشویم. ما مجبوریم روی جنبههای منفی و انرژیهای درونی خطرناک محیط پیرامونمان بیشتر کنترل داشته باشیم تا بهتر بتوانیم از خودمان پشتیبانی کنیم.
مغز ما مانند یک نوارچسب به مسایل منفی میچسبد و مانند یک ظرف تفلون به مسایل مثبت نمیچسبد؛ یعنی خوبیها را دیر و بدیها را زود به خود جذب میکند. شوربختانه بهطور ژنتیک ما اینگونه برنامهریزی شدهایم، که به ندرت قدرت ریسک پذیری داریم و شرایط جدید برای کسب تجربه جدید و تازه و متفاوت را نمی پذیریم .
برای شفافسازی، نیاز داریم که تعصبات و ایرادات خود را اصلاح کنیم و این کار را با ژرفنگری، دانش و اندوخته خوب و درست و مثبت خودمان در زندگی انجام دهیم. یعنی از بین تعصبات فقط آنچه را که خوب و درست و مناسب زندگیمان است را انتخاب کنیم و بقیه را دور بریزیم.
شاید کمی ایدهآل و کمالگرایانه باشد، اگرچه قدردانی و سپاس قطعاً به این معنا نیست که همه آنچه را که در دنیا و زندگی اتفاق میافتد، مثبت وانمود کنیم و همه تجربیات تلخ و دردناک خودمان و دیگران را انکار کنیم. چرا که هیچچیز فراتر از واقعیت وجود ندارد.
قدردانی بهطور ساده به ما اجازه میدهد، همه این چیزها را ببینیم و تشخیص بدهیم که البته این مهم ، نیاز به تلاش زیادی دارد و جنبه مثبت آن را به یاد بسپاریم و قدردان باشیم. و البته اینگونه نیست که وانمود کنم هیچ ناکامی و نامرادی وجود ندارد البته که زندگی پر از ناملایمات و شکست اما به طلوع خورشید هم باید توجه کنیم که فردا روز دیگری است.
این مهم است که وقتی یک چیز کثیف و بیارزش و آزاردهندهای در زندگیمان هست به آن اعتراف کنیم، همانطور که به چیزهای خوبی هم که داریم، افتخار کنیم و از وجودشان شاد باشیم.
وقتی ما در یادآوری نکات مثبت شکست میخوریم، فقط درجات استرس خودمان را افزایش میدهیم. این استرس با فشار بالایی به تعصبات منفی ما پشت پا میزنند و به این ترتیب ما را مضطربتر و نگرانتر میکنند.
ما تمایل داریم چیزهایی که بیشتر برای ما استرسزا هستند را فراموش کنیم زیرا ذهن و مغز ما برای خطر در حال جستجو است اما همهچیز هنوز آنجاست و ما باید خودمان را با آنها وفق بدهیم.
قدردانی ما را به سمت و سوی مثبت رهنمون میکند ما هم در طولانی مدت اگر آگاهانه تمرین کنیم، سپاسگزاری برایمان ناخودآگاه و درونی میشود.
ما معمولاً فراموش میکنیم که دردهای بد چگونه ناگهان قطع میشوند.
ما میتوانیم نوع قدردانی را در خانواده خودمان به راههای مختلفی پرورش دهیم. با توجه کردن به درختان زیبای مسیر مدرسه، چشیدن طعم غذا با استفاده ار همه حواسمان، گوش دادن به موسیقی مورد علاقهمان، یادآوری خاطرات خوب و موفقیتهایمان و همچنین میتوانیم برای اتفاقاتی که منتظرشان هستیم، برنامهریزی کنیم.
تمرین قدردانی و سپاسگزاری، دیدگاه ما را درباره شرایط دیگران تغییر میدهد. همچنین سبب افزایش شادی درونی ما میشود و در نتیجه سطح تندرستی ما را گسترش میدهد. سبب بهتر شدن روابط ما با دیگران میشود. بخشندگی و مهربانی ما را افزایش میدهد. ما را توانمند میسازد که حتی در بدترین شرایط پیش آمده هم امید خود را از دست ندهیم
حتی وقتی بدترین اتفاقات رخ میدهد همیشه انسانهایی هستند که آمادهاند به بهترین شکل به دیگران کمک کنند.