به گزارش باشگاه تاب آوری میگنا نرگس زمانی مترجم کتاب کوچینگ شناختی رفتاری در یادداشتی نوشت : ویلیام جیمز، پدر روانشناسی و بنیانگذار مکتب پراگماتیسم میگوید: قدردانی یکی از اساسیترین نیازهای روانشناختی است.
ما می خواهیم برای کار خود کاملاً قدردانی بشویم. متأسفانه، واقعیت این است که عدم قدردانی و ناسپاسی حتی موجب میشود افراد شغل خود و روابط خوذ را ترک کنند از طرفی قدردانی موجب توسعه تاب آوری و پرورش توانایی و خلاقیت خواهد بود.ناظر مستقیم منبع اصلی قدردانی (یا عدم وجود آن) است دلیل اصلی و تأثیرگذار رضایت شغلی و مشارکت و دلیل اصلی افراد برای ترک کار یا ماندن در کار است.
یک کوچ مثبت هم از نتایج خوب وهم از مراحل پیشرفت قدردانی می کند. ما اغلب از رهبران می شنویم که می گویند پس از دستیابی به یک هدف خاص، از تیم خود قدردانی خواهند کرد. این رهبران قدرت قدردانی از تقریب های متوالی را درک نمی کنند.
بیایید این مفهوم قدرتمند را اینگونه نشان دهیم. تصور کنید سعی می کنید به توله سگ جدید خود غلت زدن را آموزش دهید. اگر منتظر بمانید تا توله سگ به طور تصادفی غلت بزند و به او جایزه بدهد، ممکن است مدت زیادی منتظر بمانید و به احتمال زیاد هرگز این اتفاق نخواهد افتاد. با این حال، اگر هر بار که توله سگ به پهلو دراز میکشد، پاداش دهید،این عملی است که امکان رفتار مطلوب را بیشتر میکند و شما یک قدم به هدف خود نزدیکتر شدهاید. بعد، او ممکن است به پشت بغلتد و شما دوباره او را تقویت کنید. اینها تقریب های متوالی از رفتار مطلوب هستند. به این روش قبل از اینکه متوجه شوید، توله سگ شما کاملا غلطیدن را یاد گرفته است.
ابراز قدردانی یک نقطه کور رایج برای رهبران سازمانها ، مدیران و الطبع برای همه مردم است در هر رابطه ای هستند، مهم اینست که قدردانی عاملی است که باید حتما رعایت شود .
برای قدردانی از تیمتان منتظر رسیدن به هدف نهایی نباشید بلکه از پیشرفت و حرکت موفقیت آمیز به سمت اهداف قدردانی کنید. تا زمانی که قدردانی شما صمیمانه و خاص باشد، کارمندان شما در کارشان سست نخواهند شد
شما بدون شک از تیم خود قدردانی می کنید. با این حال، بهطور قابل پیشبینی فاصلهای بین میزان قدردانی شما از تیم ( یعنی آنچه که انجام می دهید) و میزان نیاز آنها به قدردانی ( یعنی آنچه که باید انجام بشود )وجود دارد. چرا اینطور است؟
این قطع ارتباط وجود دارد زیرا شما احتمالاً فقط در ذهنتان آنها را تشویق می کنید و این تشویق و قدردانی را عملا و زبانی انجام نمیدهید.
انسان خود را بر اساس نیت قضاوت و ارزیابی میکند و دیگران ما را با اعمال و عملکردمان قضاوت می کنند مهم این نیست که چقدر قدر دان دیگران هستید، بلکه مهم آن است که چقدر قدردانی خود را نشان می دهید.
یک نظرسنجی از 15 میلیون نفر در سراسر جهان مزایای و منافع تجاری قدردانی را روشن می کند.
این مطالعه گالوپ توسط تام راث و دونالد او. کلیفتون نشان داد که افرادی که به طور منظم در محل کار به رسمیت شناخته می شوند:
• افزایش بهره وری را تجربه می کنند.
• از تعامل بیشتر با همکاران لذت می برند.
• سوابق ایمنی بهتر و تصادفات کمتر در محل کار دارند.
• احتمال ماندنشان در سازمان(محل کارشان) بیشتر است.
• نمرات وفاداری و رضایت بالاتری از مشتریان دریافت میکنند.
قدردانی ریشه هایی عمیق در روانشناسی دارد:
• آن رفتارهایی را که می خواهید بیشتر مشاهده کنید، تقویت کنید.
• به دنبال فرصت هایی برای شناخت و قدردانی از تلاش ها و نتایج تیم خود باشید.
• تیمتان را آن زمان که در حال انجام کاری درست است غافلگیر کنید و آنها را تشویق کنید که اغلب این کار را انجام بدهند.
نشان دادن قدردانی موضوعی است که ربطی به زمان مشخص و نیت خاصی ندارد . این موضوع اولویتی است که باید مد نظرقرار گیرد در مورد آن اقدام شود.
برخی از افراد به معنای واقعی کلمه دنیا را به خوبی تغییر می دهند - افرادی مانند گاندی، مادر ترزا، آبراهام لینکلن و توماس ادیسون. اگرچه تغییر جهان یک هدف بلندپروازانه است، اما اغلب ما قدرت منحصر به فرد خود را برای تغییر مثبت دنیای اطرافیانمان دست کم می گیریم. هر یک از ما این قدرت را داریم که با هدیه کلامی، دنیای کسی را تغییر دهیم. ما حتی مجبور نیستیم کاری انجام دهیم! ما فقط باید سه کلمه ساده بگوییم. یکی را امتحان کن
از این جملات سه کلمه ای پرقدرت برای تغییر دنیای اعضای تیم:
• از شما قدردانی میکنم.
• تو با استعدادی.
• من به شما اعتماد دارم.
بنا بر همین گزارش از میگنا رسانه سلامت روان کشور ویلیام جیمز فیلسوف آمریکایی و بنیانگذار مکتب پراگماتیسم بود. فلسفه پراگماتیسم وی را «عملگرایی» یا «اصالت دادن به عمل» در زبان فارسی ترجمه کردهاند؛ ولی در یک نگاه اجمالی ویلیام جیمز منشأ حقیقت را در «سودمند بودن» یک امر یا قضیه میدانست. حقیقت به چیزی گفته میشود که «سودمند» یا «عملی» باشد. چیزی که «سودمند» نیست نمیتواند «حقیقت» باشد.