علی ترابی | دانشجوی کارشناسی ارشد تهیهکنندگی تلویزیون – دانشگاه صداوسیما
زمان لازم برای مطالعه: 4 دقیقه
دهه ۱۹۶۰، حیطه تولید و نمایش فیلم مستند به تدریج از سینما به تلویزیون انتقال پیدا کرد. تا جایی که امروزه حجم عمدهای از تولیدهای شبکههای جهانی ملی و محلی، در قالب مستند است.
از سوی دیگر، انقلاب دیجیتالی و دسترسی آسان به ابزارهای مدرن تصویربرداری باعث ورود نسلی از فیلمسازان مستند شد که فارغ از سختی و هزینههای معمول دنیای آنالوگ، بیدغدغه شروع به ساخت فیلم میکردند. آثار این هنرمندان جز جشنوارههای داخلی و خارجی، هیچ سکوی دیگری برای عرضهکردن و دیدهشدن نداشت. آثاری که بعد از گذر از این چرخه اکران جشنوارهای، بالاجبار سر از بایگانیهای شخصی در میآوردند.
این پروسه ناقص موجب میشد که فیلمساز به علت عدم ارتباط تعاملی با مخاطب گسترده و دیده نشدن فیلمش توسط طیف وسیعی از سلایق، از نقاط ضعف و قوت اثرش بیاطلاع باشد. بیشک شکلگیری مخاطب جدی و پیگیر، ایجاد فضای نقد و تحلیل، آشنایی و گسترش نظرها، تحلیل سینمای مستند و بالطبع پیشرفت و فراگیری این مهم سینمایی در گرو به نمایش گذاشتن و دیدهشدن فیلمهای مستند به صورت ثابت و صد البته برای طیف وسیعی از مخاطب است.
اگر فیلمهای مستند به صورت ثابت و با برنامه مشخص به نمایش درآید، مخاطب حرفهای خودش را به وجود میآورد و دغدغههای فردی و جمعی در یک محیط کاملا فرهنگی در مسیر اصلاح جامعه قرار میگیرد.
جشنوارههای مستند تلویزیونی به دلیل دسترسی گسترده تلویزیون به اقشار مختلف جامعه، ابزاری مؤثر برای آگاهیبخشی در مورد موضوعهای حساس اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و محیطزیستی بوده و هستند.
برای مثال، جشنوارههایی مانند "PBS Documentary Festival" در آمریکا، با پخش آثار متنوع از مستندسازان مستقل، به ترویج موضوعهایی مانند عدالت اجتماعی و تغییرهای اقلیمی کمک کرده است. این جشنوارهها به مستندسازان جوان و مستقل فرصتی برای نمایش آثارشان به عموم مخاطبان ارائه میدهند.
نمونه دیگر، "BBC Storyville" است که بخشی از مستندهای برجسته خود را از جشنوارهها انتخاب میکند و آنها را به مخاطبان تلویزیون جهانی عرضه میکند.
فیلم مستند از آن دست آثار تصویری است که محل عرضه آن، بیشتر تلویزیون است. البته نمیخواهم بگویم که مستندها در سالنهای سینما اکران نمیشوند؛ اما این اتفاق بسیار محدود است. در واقع تلویزیون مهمترین رسانه برای دیده شدن فیلمهای مستند است. در ایران، مخاطبان تلویزیون، فیلم مستند را با شبکه چهار سیما میشناختند و از وقتی شبکه مستند با آن کیفیت مطلوب تاسیس شد؛ مخاطبان به این شبکه کوچ کردند. مستندهای تلویزیونی ایران برای ورود به بازارها و جذب مخاطب بیشتر نیازمند این بود که مدیران، قواعد بازی را تغییر بدهند و در عرضه و نمایش، از ظرفیتهای انحصاری پخش تلویزیونی استفاده کنند. بنابراین اوایل سال ۱۳۹۶ جشنواره تلویزیونی مستند با شعار «روایت حقیقت در قاب واقعیت» آغاز به کار کرد.
این جشنواره به مستندسازان فرصتی داد تا آثار خود را به نمایش بگذارند و از این طریق تعامل بیشتری با مخاطبان پیدا کنند. برگزاری نظرسنجیها و پخش عمومی آثار باعث شد تا مستند از فضایی نخبهگرا به حوزهای برای مخاطب عام تبدیل شود. همچنین، فرصتی برای شناسایی و معرفی مستندسازان جوان و نوظهور ایجاد کرد و تمامی این محاسن در جهت ارتقای سطح تولیدهای مستند تلویزیونی انجام میگرفت.
انتخاب دقیق آثار برای بخش مسابقه یکی از مهمترین و حساسترین نقاط هر جشنوارهای است. در اولین جشنواره تلویزیونی مستند آثار حرفهای و مبتدی در کنار هم قرار گرفتند، که این اتفاق از نظر عدهای از مستندسازان، رویکرد اشتباه و آسیبزنندهای بود اما نگاه دیگری نیز، این اتفاق را باعث بروز آثار باکیفیتتری در دورههای بعدی میدانست.
در اولین دوره بیش از ۲۳۰ اثر در جشنواره شرکت کردند که ۵۱ اثر وارد رقابت شدند. آثاری که طیف زیادی از آنها حاصل نگاه مستندسازان شهرهای مختلف کشور بود و حالا در رسانه ملی، فضای گستردهای برای مستندسازان، ایجاد شد تا فیلمهای خودشان را به دورترین مخاطب دوستدار مستند در ایران هم برسانند. این اولین وجه تمایز جشنواره تلویزیونی مستند بر سایر جشنوارههای مستند ایران بود. اما نکته قابل تامل در پایان اولین دوره این بود که جایزههای بهترین فیلم مستند تلویزیونی غالبا به مستندسازانی رسید که آثار مستند سینمایی داشتند تا آثار مستند تلویزیونی و در دورههای پیشین در جشنواره مستند سینما حقیقت، مورد توجه قرار گرفته بودند مانند مستند بلند «وقتی گنجشکها جیغ میکشند» از خلیل رشنوی یا فیلم «هینی مینی» از دلاور دوستانیان. آثار مستند سینمایی به دلیل زمان تولید بیشتر و همچنین هزینههای تولیدی سنگینتر نمیتوانند نسبت مناسبی در مقایسه با آثار مستند تلویزیونی داشته باشند و از سویی دیگر این نظر در ذهن مخاطب ایجاد میشود که تلویزیون به یک بهرهبردار خوب از آثار مستند درجه یک کشور مبدل شده است تا تولیدکننده آثار درجه یک مستند.
در دومین و سومین دوره از جشنواره، بخشهایی اضافه شد که حاکی از دوران بلوغ و روبهرشد جشنواره بود. بخش عکاسی مستند و مستندنگاری. اهمیت پژوهش در مستند و کمکی که مستندنگار میتواند به موضوعیابی داشته باشد، دلیلی بر وجود بخش مستندنگاری شد. یکی از ویژگیهای تلویزیون، پخش مجموعه مستند است که در ششمین دوره جشنواره جایگاه آن هم در کنار بخشهای دیگر باز شد.
جشنواره تلویزیونی مستند، تا پایان دوره هفتم خودش، تقریبا هیچ جایگاهی در میان جشنوارههای بینالمللی نداشت. این انزوای فرهنگی میتواند دلایل متعددی داشته باشد، از جمله عدم تمایل به پذیرش آثار جهانی، محدودیت در نمایش مسائل جهانی و عدم تعامل با مستندسازان خارجی و نظایر آن.
بخش بینالملل نه تنها به جشنواره ابعادی فراتر از مرزهای ملی میبخشد، بلکه آن را به سکویی برای تعاملهای فرهنگی و حرفهای در سطح جهانی تبدیل میکند.
در مراسم اختتامیه هفتمین جشنواره تلویزیونی مستند، رئیس سازمان صداوسیما به اهمیت ساخت مستندهای مشارکتی بینالمللی اشاره کرد و گفت : «جشنواره تلویزیونی مستند بینالمللی خواهد شد.»
حضور آثار بینالمللی و مشارکت مستندسازان برجسته جهانی به جشنواره اعتبار بیشتری میبخشد. این امر باعث میشود جشنواره تلویزیونی مستند ایران به عنوان یک رویداد مهم در عرصه جهانی شناخته شود و امکان همکاریهای بینالمللی بیشتری فراهم گردد و حتی منجر به تولید پروژههای مشترک بین شبکه مستند، با دیگر شبکههای جهانی شود.
حسین زارعزاده، مدیر شبکه مستند و دبیر هشتمین جشنواره تلویزیونی مستند در نشست خبریاش، به معرفی بخش جدید این دوره پرداخت. بخش ویژه بینالملل با محوریت موضوع فلسطین. امیدواریم با اضافه شدن این بخش، شاهد تعاملهای بیشتر جشنواره تلویزیونی مستند با فضای بینالملل در دورههای بعدی این جشنواره باشیم.
این مطلب در نبضِ تحول شماره 28 نشریه نبض دانشگاه صداوسیما منتشر شده است.
نبض | تپش تحول، از دل دانشگاه