طاهره راعی | دانشجوی ارشد مدیریت رسانه – دانشگاه صداوسیما
زمان لازم برای مطالعه: 4 دقیقه

آستانه نوروز، هنگام تحول روزگار، مجالی برای بازنگری و نوسازی است. در رسانه ملی نیز سالها سخن از نوسازی و تحول است اما، حوزه کودک و نوجوان، در این سالها در مدار تحول قرار نگرفته بود. اکنون، با انتشار خبر تشکیل «مرکز کودک و نوجوان» به ریاست محمد صادق باطنی در ساختار تحولیافته معاونت سیما، نوری از امید برای پویایی این حوزه نمایان شده است. آیا این رویش تازه، سرآغازی بر تحولی واقعی خواهد بود، تحولی که نه تنها ظرفیتهای فرهنگی آثار کودکان را شکوفا سازد، بلکه فرصتهای اقتصادی مغفول مانده را نیز به بار بنشاند؟
تاکنون، حوزه کودک و نوجوان در صداوسیما با فقدان یک ساختار منسجم و رویکردی هدفمند در عرصه اثرگذاری فرهنگی و تجاری محصولات رسانهای روبرو بوده است. این غفلت، نه تنها فرصتهای بیشماری را برای ترویج فرهنگ بومی و ارزشهای ایرانی-اسلامی در میان کودکان و نوجوانان از دست داده بلکه از ظرفیتهای عظیم اقتصادی این حوزه نیز غافل مانده است.
آثار رسانهای، کاراکترها و شخصیتهای محبوب کودکانه، که میتوانستند به الگوهایی ماندگار و اثرگذار تبدیل شوند، در سایه سنگین بیتوجهی و یا بیاطلاعی، بدون برنامهریزی و حمایت رها شده بودند بهگونهای که حتی در سند تحول سازمان صداوسیما نیز نشانی از آن یافت نمیشود. این امر، میدان را برای نفوذ کاراکترهای بیگانه و محصولات فرهنگی وارداتی باز کرده و بازار داخلی را از رقابت با نمونههای خارجی بازداشته است.
تشکیل «مرکز کودک و نوجوان» به تازگی، گامی ضروری در جهت تحول سیاستگذاریهای حوزه کودکان است که میبایست سالها پیش انجام میشد. اکنون، با تشکیل این مرکز، فرصتی برای تحقق اهداف مغفول فراهم شده است. «ایجاد زیرساختهای بازارپردازی کاراکترها»، «تولید برنامههای شاخص» و «تقویت زیستبوم استعدادهای رسانهای»، اهداف اعلامی معاونت سیما هستند که هرچند با وقفه، میتوانند احیاگر این حوزه باشند.
اما باید توجه داشت که صرف ایجاد یک مرکز، ضامن موفقیت آن نیست. اگر این مرکز، به جای تسهیل و تسریع فرآیندها از ایده تا تولید و عرضه، به بوروکراسی پیچیده و طولانی دامن بزند، اگر به جای همافزایی با بخش خصوصی، به تمرکزگرایی و انحصار روی آورد، و اگر به جای حمایت از تولیدهای خلاقانه، به تکرار الگوهای محافظهکارانه بسنده کند، آنگاه نمیتوان به تحولی بنیادین در این حوزه امید داشت.
از دیگر سو غفلت از زنجیرهسازی کاراکتر و شخصیتهای رسانهای کودکان، منجر به از دست دادن فرصتهای ترویج فرهنگ بومی شده و نفوذ فرهنگهای ناسازگار را افزایش داده است. بنابراین، «مرکز کودک و نوجوان» نیازمند سیاستگذاری جامع و راهبردی دقیق است.
در سالهای اخیر، عدم رویکرد منسجم برای بازارپردازی شخصیتهای رسانهای، موجب رها شدن شخصیتهای محبوب کودکانه و از دست رفتن فرصتهای تولید زنجیره کالاهای فرهنگی مانند اسباببازی، نوشتافزار، پوشاک و بازی رایانهای شده است. همچنین عدم تعامل با بخش خصوصی، رقابت با نمونههای خارجی را دشوار ساخته است و شخصیتهای بومی، نفوذ محدودی در میان کودکان و نوجوانان داشتهاند.
از همین رو راهاندازی این مرکز، میتواند فرصتی برای برندسازی و تجاریسازی کاراکترها و شخصیتهای رسانهای فراهم کند. به این ترتیب که ارکان این مرکز شامل «مدیریت تولیدهای جانبی و بازارپردازی»، با طراحی مدلهای اقتصادی، «مدیریت تولیدهای متمرکز»، با سیاستگذاری تولید محتوا و «باشگاه رشد پویانو»، با کشف استعدادها از نسل نوجوان، نسل جدیدی از کاراکترها و زنجیرهسازی محصولات فرهنگی را پرورش دهند.
برای آنکه این ظرفیتها به نتایج عملی منجر شوند، «مرکز کودک و نوجوان» معاونت سیما ضمن تفاهم با معاونت بازرگانی و شورای واگذاری آثار، همچنین معاونت حقوقی و اداره کل مالکیت فکری، باید مجموعهای از الزامات را در دستورکار خود قرار دهد.
پیشنهاداتی که در این رابطه میتوان بیان نمود به این ترتیب است: ابتدا، تدوین یک نقشه راه جامع برای گسترش بازارپردازی شخصیتهای رسانهای ضروری است؛ نقشهای که تمام مراحل از طراحی و تولید محتوا تا تجاریسازی و بازاریابی را پوشش دهد. بدون یک راهبرد منسجم برای اقدامهای پیشینی و پسینی بهویژه برای محتوای فرهنگی متناسب با سبک زندگی ایرانی-اسلامی و نیز بازاریابی و بازارسازی برای اثر مورد نظر، همچنان شاهد تولیدهای پراکنده و کماثر خواهیم بود.
دوم، باید تعاملهای مؤثر و گستردهای با بخش خصوصی، صنایع فرهنگی، تولیدکنندگان داخلی و استودیوهای خصوصی درکنار ظرفیت مرکز صبا برقرار شود تا زنجیره ارزش بازارپردازی به شکل یکپارچه و کارآمد شکل گیرد. ارائه بستههای حمایتی، تمهید سازوکارهای سرمایهگذاری، ایجاد فرصتهای تبلیغاتی و گیشه از جمله این حمایتها برای تقویت همکاری با بخش خصوصی است.
سوم، توجه به بازاریابی و تبلیغات شخصیتها و کاراکترهای داخلی باید در اولویت قرار گیرد و این شخصیتها از طریق سکوهای دیجیتال، شبکههای اجتماعی و رویدادها به درستی معرفی شوند. انتخاب یک نهاد کارگزار و سرمایهگذاری در تولید محصولات جانبی نیز یک ضرورت اجتنابناپذیر است و باید زمینه تولید گسترده اسباببازی، پوشاک، کتاب، بازیهای دیجیتال و محصولات آموزشی بر مبنای کاراکترهای محبوب کودکانه فراهم شود.
از این رو، تشکیل «مرکز کودک و نوجوان»، فرصتی است برای ایجاد تحولی بنیادین در استفاده از ظرفیتهای بازارپردازی کاراکتر و شخصیتهای رسانهای در حوزه کودک و نوجوان. اگر سیاستهای کارآمد و برنامهریزی دقیق در این مسیر اتخاذ شود، نه تنها سازمان صداوسیما به درآمدزایی پایدار دست خواهد یافت، بلکه هویت فرهنگی نسل آینده نیز با الگوهای بومی و ارزشمند، تقویت خواهد شد. این رویکرد، با نفوذ فرهنگ بیگانه مقابله کرده و زمینه را برای ترویج فرهنگ اصیل ایرانی-اسلامی فراهم میسازد. لذا، ضروری است که معاونت سیما با رویکردی آیندهنگرانه با دوری از تمرکزگرایی و تکرار الگوهای منسوخ، سیاستهای خود را در حوزه اقتصاد فرهنگ کاراکترهای کودک و نوجوان بهطور جدی بازنگری کند و با برنامهریزی دقیق، زمینه را برای شکوفایی این صنعت فراهم آورد.
این مطلب در نبضنگار شماره 30نشریه نبض دانشگاه صداوسیما (ویژهنامه نوروز 1404) منتشر شده است.