ابوالفضل فرخی | دانشجوی کارشناسی ارشد تهیهکنندگی تلویزیون – دانشگاه صداوسیما
زمان لازم برای مطالعه: ۳ دقیقه
ژان ژاک روسو، فیلسوف مشهور اهل سوئیس، معتقد بود: «گفتوگو، کلید فهم است.» واضح است که گفتوگو، به عنوان یک فرایند ارتباطی دوطرفه و تعاملی، نقش بسیار مهمی در حل مشکلها، چالشها و البته بهبود حکمرانی ایفا میکند. این موضوع را میتوان در سه مرحله تشریح کرد: جمعآوری و بهاشتراکگذاری اطلاعات، تحلیل و ارزیابی اطلاعات و مباحث، و در نهایت، ایجاد اجماع و تصمیمگیری. برای اینکه گفتوگو مؤثر باشد، باید بهدرستی سازماندهی شود، با مشارکت فعال و صادقانه افراد انجام شود و با توجه به محدودیتها و چالشهای موجود، به کار گرفته شود.
تلویزیون به عنوان رسانه جمعی با توجه به ظرفیتی که دارد، محل مناسبی برای ارائه تفکرهای مختلف و تحلیل آنها است. در شماره قبلی «نبض»، برنامه «بهاضافه یک» را بررسی کردیم. یکی از برنامههایی که از شبکه سه رسانه ملی پخش میشود و هدفش بهاشتراکگذاری عقاید مختلف در حوزههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. در این شماره نیز قصد داریم یکی دیگر از این برنامهها که رویکردی گفتمانی دارد، بررسی کنیم: برنامه «شیوه».
برنامه «شیوه»، برنامهای در باب حکمرانی است که تاکنون چهار فصل آن از شبکه چهار سیما پخش شده و اخیراً فصل پنجم آن نیز آغاز شده است. اولین قسمت فصل پنجم، درباره مسئله مورد بحث این روزها، با حضور سعیدرضا عاملی و ابوالحسن فیروزآبادی، به حکمرانی فضای مجازی پرداخت.
در این برنامه، به موضوعهای روز و مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی پرداخته میشود. افراد صاحبنظر و کارشناس در هر قسمت میهمان برنامه «شیوه» هستند و به میزبانی عطاالله بیگدلی، با گفتوگو و مناظره درباره موضوع مطرحشده، به تحلیل، نقد و بیان دیدگاههای موافق و مخالف خود در زمینه مورد بحث میپردازند.
برنامه، البته مانند هر اثر رسانه دیگری، نقاط قوت و ضعف دارد. یکی از مهمترین نقاط قوت این برنامه، رویکرد بیطرفانهای است که تلاش شده در آن رعایت شود تا مباحث بهخوبی و آزادانه مطرح شوند. همچنین، وقت کافی که برای هرکدام از مهمانان در نظر گرفته شده، باعث شده است افراد بتوانند نظرهای خود را بهطور کامل درباره موضوع بیان کنند.
اما از جمله نقاط ضعف برنامه میتوان به نادیده گرفتن مشارکت مخاطبان اشاره کرد. برنامه «شیوه»، بهخاطر تمرکز صرف بر گفتوگوی میهمانان و بیان نظرهای آنها، کمتر به مشارکت مخاطبان توجه میکند. این مسئله میتواند باعث شود برنامه از تعامل با مخاطبان باز بماند و نتواند بهطور کامل بازخوردهای آنها را نسبت به گفتوگوها و موضوعها دریافت کند.
البته باید توجه داشت این شکل از برنامهها در تلویزیونهای دیگر نیز به همین شکل اجرا میشوند. نمونهای از آن، برنامه «پرگار» تولید بیبیسی فارسی است. شاید یکی از علتهای این مسئله این باشد که این شکل از برنامهها معمولاً بر موضوعهای خاص و تخصصی تمرکز دارند که ممکن است نیاز به عمق بیشتری در بحث و گفتوگو داشته باشد. در چنین شرایطی، افزودن تعامل زنده با مخاطب ممکن است تمرکز و محوریت بحث را مختل کند. از طرف دیگر، اکثر مخاطبان اصلی این برنامهها افرادی هستند که از عمق و تحلیل محتوایی لذت میبرند. بنابراین، ممکن است نیازی به تعامل زنده نداشته باشند و بیشتر به محتوای بررسیشده توسط کارشناسان جذب شوند.
این دست از برنامهها، نمونهای خوب از آثار تلویزیونی هستند که میتوانند به گسترش فرهنگ گفتوگو و پذیرش افکار مختلف کمک کنند و البته بهعنوان راهنما و توصیه برای حکمرانی به مردم و دولتها عمل نمایند. به همین علت، تأکید بر ادامه تولید اینگونه آثار در رسانه ملی، البته با شکل و شمایلی بهروزتر، مسئلهای است که باید توسط مدیران شبکههای صداوسیما و تولیدکنندگان آثار مورد توجه قرار گیرد.
این مطلب در نبض پلاس شماره 29 نشریه نبض دانشگاه صداوسیما منتشر شده است.
نبض | تپش تحول، از دل دانشگاه