محمدمهدی صفریتنها | دانشجوی کارشناسی کارگردانی – دانشگاه صداوسیما
زمان لازم برای مطالعه: 4 دقیقه
پرداخت به مقوله «نوجوانان» توسط نهادهای رسانهای ملی و دولتی، امری است مهم و حیاتی که در نگاهی به رسانه ملی، متوجه کمتوجهی به این قشر حساس جامعه میشویم. موضوع نوجوان یا در آثار دیده نمیشود یا اگر هم وجود دارد، بازنمایی آن از فیلتر (پالایه) گذشته است و تراز رسانه ملی؛ به نوعی که مخاطب آن نمیتواند کمترین نسبت را بین نوجوان بازنماییشده با نوجوان و مسائل ایام بلوغ که در واقعیت رخ میدهد، برقرار کند. پس مواجهه رسانه ملی با شخصیت نوجوان و مسائل و دغدغههای حقیقی او، واپسگرایانه است. همین مهم، منجر به کمرنگ شدن اقبال نوجوان دهه هشتادی و نودی ما به رسانه ملی است؛ زیرا که نوجوان ما، نمیتواند انعکاس حقیقت شرایط سخت و حساس خود را در قاب تلویزیون ببیند و با تصویری مواجه میشود که هیچ نسبتی با او ندارد غیر اینکه از نظر سنی با شخصیتها اشتراکی داشته باشد. اما باید جانب انصاف را هم رعایت کنیم و آثار قابلقبول تولیدشده در این حوزه را نام ببریم. دهه هفتاد به لحاظ کمی اوج حضور کودک و نوجوان در تولیدهای برجسته تلویزیون بود و آثاری چون «پس از باران»، «خانه سبز»، «دنیای شیرین دریا»، «زیزیگولو تابهتا»، «خانه ما» ولاغیر در یادها ماندهاند. دهه هشتاد نیز با با افت محسوسی روبهرو شده و در دهه نود، پرداخت به موضوع نوجوان حالتی آمرانه و دستوری به خود گرفت و آثاری چون «وضعیت سفید»، «بچه مهندس»، «از سرنوشت» و «محرمانه» به منصه ظهور رسیدند. این نوشتار بر آن است تا با بررسی سریال «محرمانه» به سبک کمدی موقعیت نوجوانان بپردازد؛ یا به عبارتی دیگر، این فرم سریالسازی کمهزینه و سرگرمکننده را با واکاوی نمونه موردی «محرمانه-۱۳۹۸» قابلیتها و تواناییهای فرمیک و محتوایی آن را شرح دهد.
در نگاه نخست، شاید اینکه «محرمانه» را یک «کمدیموقعیت» یا «سیتکام» بنامیم بیراه به نظر برسد؛ زیرا زمانی که نامی از سیتکام به زبان میآید، آنچه در ذهن مخاطب متبادر میشود آثار نوع کلاسیکی چون «دوستان» و «ساینفلد» یا نوع مدرن آن، «اداره» و «خانواده مدرن» باشند. شاید این مقوله پربیراه هم نباشد، زیرا در این اثر نه خبری از صدای قهقهه تماشاگران در نوع کلاسیک است و نه دوربینرودست و فرم مستندنمای نوع مدرن به چشم میآید. اما «محرمانه» از هر دو گونه بهصورت موجز بهره برده است؛ صحنهپردازیهای تئاتری را از نوع کلاسیک و گفتوگوهای مستندگونه شخصیتها با مخاطبان را از نوع مدرن اخذ کرده است. تلفیق فرمیک این دو گونه، فضای خاصی را پیش چشم مخاطب میآورد؛ برداشتن دیوارها به قصد اینکه (دنیا باید شفاف باشد)، تا حدی هم به فیلم «داگویل» نزدیک است.
ساختار روایی اثر مبتنی بر قسمتهایی بیست الی سی دقیقهای است که زمان مخصوص هر دو گونه کمدی موقعیتها بوده است. دو فصل نخست در هر قسمت به مشکلی از مسائل نوجوانان از منظر روانشناسی پرداخته است. دو مؤلفه سبک کمدی موقعیت یعنی مکانهای محدود با شخصیتهای محدود که هر یک تیپ شخصیتی مخصوص به یکی از اقشار جامعه را نمایندگی میکند، در اثر دیده میشود. بنابراین این فرم برنامهسازی از منظر تولید فرمی است کمهزینه که در جهان نیز طرفداران بسیاری را به خود جلب کرده است. اما این سادگی و بیتکلفی، کار را برای فیلمنامهنویسان و بازیگران بسیار سخت و حساس میکند؛ زیرا که این دیالوگها هستند که بیشترین بار روایی و معنایی اثر را بر دوش میکشند و از آن طرف، این نحوه بیان و جانبخشی به تیپها توسط بازیگران است که موجب جلب توجه مخاطب و مستغرقشدن او در دل سریال و تماشای قسمتهای بعدی میشود. سریال مورد بحث، بستری را فراهم کرده که میتوان در آن چند تیپ را مشاهده کرد؛ از دانشآموزانی با ویژگیهای شخصیتی مختلفی که مضمون اصلی هر قسمت را تشکیل دادهاند؛ نظیر فرد چاپلوس، غرغرو، خانواده مصرفگرا و غربزده، جوان جامعهشناسیخوانده بهظاهر عامی، آشپزی که داعیه بهترین آشپز دنیا بودن را دارد ولاغیر. داستان دو شخصیت مرکزی هم دارد که راوی تیتراژ آغازین هم هستند؛ دو خواهر و برادر که داستان از جانب آنها روایت میشود و پارهخط اتصالدهنده قسمتهای مختلف اثر به یکدیگر هستند.
حال وارد بحث مضمونی و توانایی بالای این سبک در پرداخت به نوجوان و مسائل دوران بلوغ و نوجوانی میشویم. پرداخت ضمنی طنز و در اینجا گونه کمدی موقعیت، به مسائل مختلف که ممکن است تابو هم باشد؛ حال چه بخواهد سیاسیـاجتماعی باشد چه جنسیـعاشقانه، حال چه بخواهد رویکردی نقادانه اتخاذ کند و چه آن را با زبانی طناز و شوخطبعانه بیان نماید، آن را بدل به یکی از محبوبترین گونههای نمایشی نزد سازندگان و مخاطبان کرده است. بنابراین «محرمانه» محملی میشود برای طرح موضوعهای مختلفی نظیر نقد نظام ناکارآمد آموزشی، کنکور، تربیت نادرست فرزندان توسط والدین، بیهویتی، مرعوب فرهنگ غربی شدن و غربمآبی و غربزدگی، که در کنار نقد، به مسائل نوجوانان میپردازد؛ مسأله عشق و عاشقشدن، مسائل بلوغ و تغییرات و اتفاقات جنسی برآمده از آن که از خطوط قرمز رسانه ملی بهشمار میآمدند و گویی تنها با زبان طنز اخلاقمدار مورد استفاده در سریال مورد بحث میتوان به آنها پرداخت.
این مطلب در نبض نگار شماره 29 نشریه نبض دانشگاه صداوسیما منتشر شده است.
نبض | تپش تحول، از دل دانشگاه