نشریه نبض صداوسیما
خواندن ۵ دقیقه·۲ ماه پیش

مرکز صبا و راه دشوار تحول

رضا ندری | دانشجوی ارشد مدیریت رسانه – دانشگاه صداوسیما
زمان لازم برای مطالعه: 5 دقیقه

همه ما دوران کودکی خود را با پویانمایی‌هایی که در تلویزیون پخش می‌شد گذرانده‌ایم و بخش مهمی از خاطرات ما و حتی شخصیت ما را پویانمایی‌های تلویزیونی شکل می‌دهد. پویانمایی‌های «خداوند لک‌لک ها را دوست دارد»، «هوهوخان باد مهربان»، «قصه ما مثل شد»، «پهلوانان»، «شکرستان» و… یادآور لحظات شیرین کودکی و نوجوانی ما است. بدیهی است که میزان اثرگذاری بالای پویانمایی خصوصا روی کودکان و نوجوانان را نمی‌توان انکار کرد. به همین دلیل باید وضعیت کنونی این هنر-صنعت را درک نمود که بتوان آینده‌ای روشن برای آن ترسیم کرد. سابقه پویانمایی تلویزیونی در ایران به پیش از انقلاب برمی‌گردد. در ایران، تولید پویانمایی از سال ۱۳۳۶ با اثر «ملانصرالدین» توسط اسفندیار احمدیه آغاز شد. پس از آن در سال ۱۳۳۸مرکز انیمیشن وزارت فرهنگ تاسیس گردید و آثار بیشتری توسط هنرمندان ایرانی تولید شد. با تاسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال ۱۳۴۴ و افتتاح مرکز سینمایی کانون، این نهاد نیز به نهادهای تولیدکننده پویانمایی اضافه شد. در سال ۱۳۵۳ یک بخش تولیدکننده پویانمایی در سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران با هدف تولید پویانمایی‌های مرتبط با فرهنگ ایرانی برای مخاطب کودک و نوجوان در نظر گرفته شد. پس از انقلاب اسلامی و با تاسیس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، برخی از هنرمندان پیش از انقلاب مثل اسفندیار احمدیه، به این سازمان پیوستند و نقش موثری در آموزش انیماتورها و هنرمندان تازه‌کار این حوزه ایفا کردند. در سال ۱۳۶۱ به دنبال بازگشایی دانشگاه‌ها، صداوسیما اقدام به تاسیس دوره کارشناسی انیمیشن در دانشکده خود کرد و شبکه دو نیز با تخصیص بودجه محدودی روی به تولید پویانمایی‌هایی مثل «علی کوچولو» (۱۳۶۴) و «کار و اندیشه» (۱۳۶۵) آورد. هرچند که تا پایان دهه شصت به دلیل درگیری کشور در جنگ تحمیلی، عملا دوران رکود پویانمایی را در ایران شاهد بودیم.

در سال ۱۳۷۴سازمان صداوسیما به ریاست دکتر علی لاریجانی اقدام به تاسیس موسسه فرهنگی هنری صبا با هدف تولید انبوه پویانمایی تلویزیونی در ایران نمود.

سازمان صبا در ابتدا با خریداری تجهیزات مناسب برای تولید سینمایی و پویانمایی مانند رایانه‌های سیلیکون گرافیک، تامین فضای کافی و آوردن نیروها، تولید این آثار را در داخل سازمان آغاز کرد. از آنجا که این نیروها در تولید انبوه و صنعتی سریال پویانمایی کم‌تجربه بودند روال تولید کماکان بر آزمون و خطا و روش‌های تجربی و اکتشافی برای تولید بود که نتایج چشمگیری دربرنداشت. به نظر می‌رسد آن امکانات مانند تجهیزات موشن کپچر، رایانه‌های به‌روز و کمیاب نتوانستند ضمانتی برای تولید حرفه‌ای و باکیفیت باشند. مرکز صبا بعدها با آگاهی از ضعف‌های تولید درون سازمان اداری، تولید آثار مورد نیاز تلویزیون را به استودیوهای معدود موجود و برخی از استودیوهای خلاق در حال شکل‌گیری سپرد و کم‌کم روابط کاری حرفه‌ای تولید انبوه پویانمایی در چنین فضایی برای نخستین بار در ایران شکل گرفت و قاعده‌مند شد.

این امر باعث شد شرایط مناسبی برای رشد استودیوهای داخلی فراهم شود و شاهد تاسیس استودیوهای مختلف تولیدکننده پویانمایی در کشور بودیم. اما چندسالی است که جایگاه صداوسیما در مرجعیت تهیه و پخش آثار پویانمایی با خطراتی مواجه شده است. این امر ضرورت تغییر برخی روندهای مدیریتی و سیاستی سازمان صداوسیما و به تبع آن مرکز پویانمایی صبا را نشان می‌دهد. ظهور رقبای جدید و هم‌زمان شدن آن با ظهور بسترهای پخش جدید مثل شبکه نمایش خانگی، سازمان صداوسیما و مرکز پویانمایی صبا را در امر تولید و پخش آثار پویانمایی قطعا با چالش‌هایی مواجه خواهد کرد. همچنین با فراگیرشدن استفاده از فناوری هوش مصنوعی احتمالا مناسبات حاکم بر تولید و پخش پویانمایی باز هم دچار تحول‌های گسترده‌تری خواهد شد.

بنظر می‌رسد باید به نسبت بین سازمان صداوسیما و مرکز صبا با شرایط جدید واقعا اندیشیده شود. نقش مرکز پویانمایی صبا برای مهیا کردن زمینه رشد استودیوهای خصوصی، صرفا باید سفارش اثر و تامین مالی آن باشد؟ جایگاه پژوهش‌های علمی در آینده‌پژوهی این هنر-صنعت و یا مخاطب‌شناسی آثار تولیدی و پیدا کردن راهبردهای مواجهه با فناوری‌های نوظهور مثل هوش مصنوعی کجاست؟ چرا صداوسیما به حوزه تولیدهای جانبی از آثار پویانمایی مثل ساخت عروسک و صنعت چاپ و نشر و… کمتر ورود کرده است؟

در این زمان که میل مردم به استفاده از شبکه‌های نمایش خانگی روزافزون شده، آیا مرکز پویانمایی صبا، راهبردی برای حضور فعال و حفظ مرجعیت در این زمینه را دارد؟ به تلوبیون کودک بجز محلی برای آرشیو آثار تولید شده، چگونه می‌توان نگاه کرد و ظرفیت‌های عظیم شبکه‌های نمایش خانگی در حوزه پویانمایی چگونه باید فعال شود؟

آیا مهم‌ترین دلیل برخی عقب‌ماندگی‌های ما در این حوزه صرفا مشکلات مالی و نبود سرمایه‌گذار است؟ چقدر به سمت دانش‌بنیان شدن صنعت پویانمایی حرکت کرده‌ایم و آیا برای سازمان صداوسیما می‌توان رسالتی در این راستا تعریف کرد؟

و نهایتا اینکه آیا نوع مراوده و مناسبات ما با فعالان این عرصه باید همانند سایر رسانه‌های دنیا مبتنی بر اصالت سود و سرمایه باشد؟ و گمان می‌کنیم می‌توانیم در این مناسبات، روزی مرجعیت بین‌المللی در این صنعت کسب کنیم؟

حال که در چند سال آینده شاهد دگرگونی جدی در صنایع خلاق خواهیم بود و ممکن است نظم کنونی حاکم بر صنایع خلاق بر هم بخورد، جای طرح پرسش‌های فلسفی، راهبردی و مدیریتی در حوزه سیاست‌گذاری هنر-صنعت پویانمایی، خالی است و به نظر می‌رسد بدون بازاندیشی به مناسبات جدیدی که باید متناسب با فرهنگ ایرانی-اسلامی باشد، از دست رفتن مرجعیت رسانه‌ای در این حوزه اصلا دور از انتظار نیست. و نتیجه این امر، پایین آمدن سقف آرزوها و چشم‌اندازهای ماست که به تولید سالیانه چند اثر و صرفا پخش آن دلخوش شویم که کارمان را انجام داده‌ایم.

این مطلب در نبض نگار شماره 29 نشریه نبض دانشگاه صداوسیما منتشر شده است.
نبض | تپش تحول، از دل دانشگاه

[ نبض صداوسیما در دانشگاه شما می زند. "مقام معظم رهبری (مدظله العالی)"] نشریه و تریبون تشکل جامعه‌رسانه‌اسلامی دانشگاه https://zil.ink/iribnabz
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید