محمدجواد نصیری | دانشجوی کارشناسی ارشد روزنامهنگاری – دانشگاه صداوسیما
زمان لازم برای مطالعه: 7 دقیقه
کودکان امروز، مخاطب متولد میشوند؛ آنها در عصر ارتباطات و جامعهای مدرن چشم به جهان میگشایند. دیگر خبری از عروسک و ماشین بازی نیست؛ اسباببازی آنها، وسایل ارتباط جمعی و رسانهها هستند. به همین جهت آنها هر لحظه، در معرض انبوهی از اخبار و اطلاعات قرار میگیرند. روحیه کنجکاوی کودکان باعث میشود بیش از دیگران به رویدادهایی که در جهان رخ میدهد توجه نشان دهند؛ و این امر باعث شده است که آنها از سادگی زندگی کودکانه خود دور شده و درگیر زندگی بزرگترهایشان شوند.
با توجه به اسناد مرکز ملی آمار در سال ۱۳۹۳ حدود ۱۸ میلیون نفر (۲۴ درصد) از کل جمعیت کشور ما را قشر کودک و نوجوان تشکیل میدهد. این جمعیت عظیم، ظرفیت بزرگی برای مدیران رسانهها و تولیدکنندگان محتوای دیجیتالی محسوب میشود. اساسا انبوهی مخاطبان یک قشر، توقع و انتظارهایی ایجاد میکند تا حق ارتباطات و اطلاعرسانی برای این قشر به رسمیت شناخته شود.
دوره کودکی و نوجوانی از آنجا که یکی از موثرترین دوران زندگی در پرورش استعدادها محسوب میشود؛ نیازمند بسترهای ارتباطی ویژهای است تا به واسطه آن انتقال میراث فرهنگی، تربیتی، اخلاقی و نظایر آن محقق شود. از دیدگاه «مک کوایل» جامعهپذیری به عنوان یکی از مهمترین آثار اطلاعرسانی در حوزه کودک و نوجوان معرفی میشود. جامعهپذیری فرآیندی است که افراد به واسطه دریافتهای تربیتی و معرفتی خود، در جامعه نقش ایفا میکنند و با مسئولیت اجتماعی به قوانین و آداب و رسوم اجتماعی احترام میگذارند و به زندگی در جوامع مدرن ادامه میدهند.
در این میان رسانه ملی به عنوان بزرگترین نهاد رسانهای کشور وظیفه برآورده کردن نیازهای ارتباطی و اطلاعاتی اقشار مختلف جامعه را دارد. با توجه به جمعیت کثیر قشر کودک و نوجوان ایران، صداوسیما باید برای رفع نیازهای آنها، در سبد مخاطبان خود سهم قابل توجهی داشته باشد. با توجه به بروز تغییرهای اساسی در نهادهای مختلف جامعه، خصوصا نهاد خانواده، ولنگاری فضای مجازی و هوای مسموم حاکم بر این فضا، بخش زیادی از مسئولیت پاسخگویی به نیازهای تربیتی و آموزشی قشر کودک و نوجوان بر عهده سازمان صداوسیما محول شده است. بیتوجهی رسانه ملی به این قشر از مخاطبان، آنها را به سوی رسانههای بیگانه سوق خواهد داد؛ رسانههایی که هیچ نسبتی با فرهنگ ایرانی-اسلامی ندارند و تمام تلاششان را برای نابودی فرهنگ و هویت دینی به کار گرفتهاند. این رسانهها با ارائه محصولات خبری تحریفشده و محتوای مستهجن، ذهن و قلب کودکان ما را تسخیر کردهاند و توانستهاند اثرهای قابل توجهی در مدیریت افکار عمومی در برهههای حساس جامعه، نظیر آشوبهای ۱۴۰۱، بگذارند؛ البته بازماندن از جذب و تربیت نسل جدید میتواند منجر به اتفاقاتی سهمگینتر و فجایع بزرگتری شود.
در چنین شرایطی، نقش رسانههای داخلی بسیار حائز اهمیت است. رسانه ملی باید با شناخت مخاطب کودک و نوجوان، محتوای تولیدی مخصوص این قشر را داشته باشد تا بستر تربیت نسل جدید را برای ورود به جامعه فراهم کند. ضرورت و اهمیت تولید محتوا، خصوصا در حوزه اطلاعرسانی، برای حوزه کودک و نوجوان باعث به وجود آمدن روزنامهنگاری تخصصی کودک و نوجوان شده است.
روزنامهنگاری کودک و نوجوان به دنبال تولید و انتشار اخبار و اطلاعاتی است که منطبق با نیازها و علایق قشر مخصوص خود است تا بتواند در سبد مصرفی مخاطبانش جای بگیرد و اثرگذار باشد. روزنامهنگاری کودک و نوجوان به عنوان یکی از تخصصیترین روزنامهنگاریهای موجود باید مورد توجه ویژه سیاستگذاران رسانهای و سردبیران خبری واقع شود.
از نظر جامعهشناسان، تلویزیون بیش از سایر رسانهها کودکان را با خود درگیر میکند. کودکان غرق در تلویزیون میشوند و جهان پیرامون را از پنجره تلویزیون میبینند و از این دریچه معرفت کسب میکنند. اخبار کودک و نوجوان را در رسانه ملی با «اخبار جوانهها» میشناسیم؛ فائزه کشاورز، سردبیر اخبار جوانهها در مصاحبهای با روزنامه جامجم درباره شروع به کار اخبار جوانهها، و اهداف این برنامه توضیحاتی بیان کرده است:
«بخش خبری جوانهها از بهمن ۱۳۷۸ برای مخاطبانی که در بخشهای دیگر خبری، دیده نمیشدند و به نوعی غایب بودند، راهاندازی شد. این قشر غایب، شامل کودکان و نوجوانان میشد. بخش خبری جوانهها ابتدا در شبکه یک، بعد از ساعت تعطیلی مدارس و بین ساعت ۵ تا ۶ بعدازظهر پخش میشد. اما بعدها به شبکه ۲ که مخصوص کودک و نوجوان بود منتقل و در حال حاضر به مدت ده دقیقه هر روز ساعت ۴ بعدازظهر برای مخاطبان با محدوده سنی بین ۷ تا ۱۷ سال، به صورت زنده پخش میشود. بخش خبری جوانهها در حقیقت پل ارتباطی میان کودک و نوجوان و بخش خبر رسانه ملی است.
این قشر، بینندگان آینده اخبار رسمی کشور هستند لذا از همان کودکی باید آنها را با ادبیات خبر آن هم با زبان کودکی و نوجوانی آشنا کرد. در این بخش، اخباری که مناسب این سنین است انتخاب، ویرایش، تدوین صدا و تصویر، اولویتبندی، چینش و در جدول پخش یا همان کنداکتور قرار میگیرد. مهمترین موضوعهای خبری این بخش شامل اخبار دانشآموزی، هنری، علمی مانند ستارهشناسی و زمینشناسی و اخباری برخوردار از عنصر شگفتی است.»
یکی از مهمترین چالشهای روزنامهنگاری کودک و نوجوان این است که مخاطبان آن، نقشی در سیاستگذاری و سردبیری آن ندارند؛ این امر باعث میشود روزنامهنگاری تخصصی در حوزه کودک و نوجوان دائم در معرض بیتوجهی به نیازها و علایق مخاطب خود باشد و نتواند پیامش را متناسب با نیاز، خواسته و مصلحت مخاطبانش تولید کند. در چنین روزنامهنگاری خاصی، بزرگسالان باید به جای کودکان و نوجوانان تصمیم بگیرند. آنها باید تصمیم بگیرند به چه موضوعهایی بپردازند و این اخبار و اطلاعات را به چه شیوهای منتقل کنند تا پیام توجه مخاطبان را به خود جذب کند. کودکان، محتوای منتشر شده را همانطور که مدنظر فرستنده است، دریافت نمیکنند؛ بلکه آن را با زمینه معرفتی خود تلفیق کرده و به دادهها شکل جدیدتری میدهند تا بتوانند آن را با تفکر کودکانه خود سازگار کنند. از این جهت روزنامهنگاری کودک و نوجوان نیاز به تخصصهای ویژهای دارد که با همه سبکهای روزنامهنگاری متفاوت است. ویژگیهای روزنامهنگاری کودک و نوجوان با توجه به مخاطبان اصلی آن تعیین میشود و نیاز است اخبار و گزارشهای تولیدی آن متفاوت از کار خبری بزرگسالان باشد.
تربیت و کادرسازی خبرنگار و روزنامهنگار در قشر کودک و نوجوان یکی از عملکردهای مثبت و به جای رسانههای خبری، خصوصا رسانه ملی است که شاید بتواند اندکی چالشهای این حوزه را کاهش دهد؛ اما مهمتر از تربیت خبرنگار، همزیستی، موانست و توجه ویژه سردبیران به حیطه علاقمندیهای این قشر در حوزههای مختلف، اطلاعرسانی، سرگرمی و آموزش است که میتواند به درک عمیق و نزدیک به دنیای کودکان و نوجوانان منجر شود و مسئله بیگانگی با آنها را برطرف کند.
اساسا بیگانگی با زیست کودکان و نوجوانان را میتوان در سه بخش دسته بندی کرد:
عدم شناخت مخاطبان امروز؛ عموما آشنایی سردبیران خبری با قشر کودک و نوجوان محدود به زمان کودکی خودشان است و با توجه به موضوعها و دغدغههای آن دوران با مخاطبان امروز رفتار میکنند و تفاوتهای نسلی را نادیده میگیرند. درحالی که علایق و دغدغههای مخاطبان امروز، خصوصا قشر فعال و جستجوگر کودک و نوجوان، با سرعت زیادی در حال تغییر و تحول است.
تکثر رسانههای نوین عاملی است که توانسته شکاف تفاوت نسلهای مختلف را گسترش دهد که پیامدهای آن را در تغییرهای سبک زندگی و خصوصا در ارتباطات کلامی مشاهده میکنیم.
نداشتن نگاه تخصصی و بیتوجهی به پژوهشها، آثار علمی و ادبی تولیدشده در خصوص مطالعههای کودک و نوجوان؛ محرومیت علمی سردبیران و خبرنگاران از منابع دست اول علوم انسانی، خصوصا حوزه علوم ارتباطات و روانشناسی کودک و نوجوان، عاملی است که منجر به رکود روزنامهنگاری تخصصی در این حوزه شده است. اکتفا به تجربههای بدست آمده توسط خبرنگاران و سیاستگذاران خبری نمیتواند رشد روزافزون جذب مخاطبان را در پی داشته باشد؛ لذا نیاز است مطالعه مقالههای علمی بهروز علوم انسانی و کتب تخصصی ادبیات کودک و نوجوان به صورت دائم در سبد مصرفی روزنامهنگاران کودک و نوجوان باشد. آشنا نبودن به ادبیات کودک و نوجوان باعث شده بیان ادبی در روایت اخبار دیده نشود و برخلاف روحیه لطیف این قشر، متن اخبار، گزارشها و نظایر آن، دارای زبان رسمی باشد و جذابیتهای هنری و ادبی در آن کمتر دیده شود.
بی توجهی به سه عنصر «نیاز»، «خواسته»، «مصلحت» در مخاطب و عدم برقراری تعادل میان این عناصر
یکی از نظریههای معطوف به پاسخگویی به نیازهای مخاطبان در عرصه ارتباطات رسانهای، نظریه «استفاده و رضامندی» است. سخن اصلی این نظریه این است که مخاطبان به صورت فعال به دنبال محتواهایی هستند که بیشترین رضایت را برایشان فراهم کند. درجه این رضایت بستگی به مولفههایی مثل نیازها و علایق افراد دارد. افراد هر چقدر بیشتر احساس کنند که محتوای برنامه نیازشان را برآورده میکند، احتمال این که آن محتوا را انتخاب کنند بیشتر است. از آنجا که رسانه ملی یک رسانه فراگیر است، باید میان نیاز، خواسته و مصلحت مخاطبان خود تعادل ایجاد کند تا توجه بیشتری در قشر کودک و نوجوان جذب کند و آنها را در این بستر ارتباطی رشد بدهد و تعالی ببخشد.
همانطور که بیان شد حلقه مفقوده در روزنامهنگاری کودک و نوجوان، مخاطبشناسی است؛ نامانوس بودن سردبیران رسانهها با حال و هوای امروز مخاطبانشان، عامل مهمی است که باعث تضعیف این حوزه تخصصی شده و راهکار برونرفت آن نیز، همزیستی با این قشر پرشور و جستجوگر است. این همزیستی، هم شامل ارتباط مستقیم با کودک و نوجوان و هم ارتباط غیرمستقیم، یعنی مطالعه پژوهشها و ادبیات این حوزه است. پس از شناخت مخاطب، برقراری تعادل میان نیازها، خواستهها و مصلحت مخاطب به صورت پیوسته، عاملی است که به خوبی می تواند در جذابیت و اثرگذاری محتوا دخیل باشد و نقش ایفا کند.
این مطلب در نبضنگار شماره 28 نشریه نبض دانشگاه صداوسیما منتشر شده است.
نبض | تپش تحول، از دل دانشگاه