ابــــوالفضــــل فرخـــی | دانشجوی ارشد تهیه کنندگی تلویزیون – دانشگاه صداوسیما
زمان لازم برای مطالعه: ٦ دقیقه
افرادی که در زمینه آموزش درام و نویسندگی، فعال هستند؛ همیشه اقتباس از آثار ادبی را یکی از راههای خلاقانه و البته چالشبرانگیز در زمینه ادبیات نمایشی معرفی میکنند. اقتباس؛ به فرآیند تبدیل یک اثر ادبی، فیلم، بازی ویدئویی یا هر رسانه دیگری به یک اثر هنری در میانجی دیگری اطلاق میشود. کم نبودند موسیقیدانها، نقاشها، نویسندگان سینما و تئاتر و تلویزیون که در طول تاریخ این هنرها دست به اقتباس یا الهام از دیگر آثار هنری زدهاند. موریس مترلینگ نمایشنامه «پرنده آبی» را با الهام از «منطق الطیر» عطار اقتباس کرده است. سرگئی راخمانینوف موسیقیدان شهیر روسی، منظومه صوتی «جزیره مرگ» را بر اساس یک نقاشی به همین نام، اثر آرنولد بوکلین نقاش سوئیسی، خلق کرده است. این فرآیند در دنیای هنرهای نمایشی معمولاً شامل تغییرات و تعدیلاتی در داستان، شخصیتها و ساختار روایت است تا با فرمت سینما یا تلویزیون یا حتی تئاتر سازگار شود. (لاسن: ۲۰۱۷)
در تلویزیون ایران، سابقه اقتباس از آثار ادبی برای تولید محصولات تلویزیونی به دهه ۵۰ شمسی برمیگردد. در سال ۱۳۵۵ سریال «دایی جان ناپلئون» از تلویزیون پخش شد که هنوز هم واجد ویژگیهایی است که قابل بحث و بررسی است. منبع اقتباس این سریال رمانی بود که حدودا شش سال قبل، در سال ۱۳۴۹ توسط ایرج پزشکزاد نگارش شده بود. ناصر تقوایی کارگردان سریال، که مجذوب درام جذاب این اثر ادبی شده بود در سال ۱۳۵۵ سریال مذکور را میسازد و یکی از سریالهای ماندگار تلویزیون را خلق میکند.
سالها بعد با وقوع انقلاب اسلامی مدت زیادی نمیگذرد که این روند نیز توسط عدهای از کارگردانان ادامه پیدا میکند. در سال ۱۳۶۱، سریال «سلطان و شبان» به کارگردانی داریوش فرهنگ در شبکه یک سیما ساخته میشود. این سریال اقتباسی از افسانه و حکایتهای کهن ایرانی بود و توانست بینندگان زیادی را به خود جذب کند. چند سال بعد مجموعه تلویزیونی «قصههای مجید» پخش شد که توانست برای چند نسل سریال دیدنی و ماندگاری باشد. کارگردان این سریال مرحوم کیومرث پوراحمد و هوشنگ مرادی کرمانی نویسنده آن بودند. این سریال در اوایل دهه ۷۰ شمسی در گروه کودک و نوجوان شبکه یک سیما به نمایش درآمد. قصههای مجید در فاصله سالهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۷ در قالب داستانهایی در رادیو اجرا شدند. در واقع نوشتههای هوشنگ مرادی کرمانی با محوریت کاراکتر «مجید» ابتدا برای این رسانه نوشته شده بودند.
دیگر سریالهای تلویزیونی مانند «حکایتهای کمال» به کارگردانی قدرتالله صلح میرزایی محصول ۱۳۹۶ از شبکه دو سیما، یا سریال «زخمکاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان محصول سال ۱۴۰۰ که از سکوی فیلیمو در دسترس مخاطبان قرار گرفت از جمله آثار اقتباسی هستند که در سالهای اخیر تا حد قابل قبولی در جذب مخاطب قوی عمل کردند.
سریال «طوبی» از مرداد ۱۴۰۳، از رسانه ملی پخش شد. این سریال یکی دیگر از سریالهایی است که داستانش اقتباس از «اربعین طوبی» به قلم سید محسن امامیان است. سبک این اثر به کارگردانی سعید سلطانی، تاریخی است. داستان سریال طوبی در سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۸۲ جریان دارد و در آن مضمون خانواده و پیادهروی اربعین با هم پیوند خورده است. خلاصه داستان این سریال حول محور زنی شیعه و ایرانی الاصل و اهل بصره است. او بعد از سالها بیخبری از فرزند مفقودالاثرش حسن، تصمیم میگیرد پای پیاده به کربلا برود و از امامحسین (ع) کسب تکلیف کند.
در کتاب، شخصیت طوبی داستان زندگی خود را در مسیر پیاده روی اربعین از بصره تا کربلا برای نوههایش تعریف میکند. روایت در متن داستانی این کتاب، ۴۰ گام دارد و در هر گام با دستمایه قرار دادن داستان زمان حال طوبی و پیاده روی او به سمت کربلا با رجوع به گذشته، نوجوانی، جوانی و میان سالی او روایت میشود. زندگی او در بر دارنده حال و هوای بخشهایی از تاریخ معاصر دو سرزمین ایران و عراق است.
روندی که در متن کتاب وجود دارد به خودی خود به خاطر استفاده از جوانب مختلف دراماتیک، باعث جذابیت و علاقه خواننده به دنبال کردن مسیر داستان میشود و در مقابل شاید چیزی که نتوانسته سریال را در حد منبع اقتباسش درگیرکننده نشان دهد فقدان همین جذابیت است. سریال طوبی شروع گیرایی ندارد. اتفاقات کُند و بیحس پیش میرود. فضایی که اثر در شروع برای مخاطب ایجاد میکند؛ چیزی نیست که مخاطب سریالبین این سالها را راضی کند.
این مسئله البته نه فقط در مورد این سریال بلکه در مورد آثار تاریخی دیگر مانند «معمای شاه» به کارگردانی محمدرضا ورزی یا سریالی مانند «سوران» به کارگردانی سروش محمدزاده نیز به چشم میخورد. عدم جذابیت روایی، پراکندگی و پردازش صرف به اطلاعات تاریخی، مواضع تکراری درباره تاریخ، کیفیت نه چندان قابلقبول در گریم و بازیگری و حتی دادن گافهای منجر به فراگیری در فضای مجازی باعث میشود این آثار به اعتبار صداوسیما ضربه بزنند. سازمانی که روزگاری سریالهای خیابانخلوتکن پخش میکرد.
سریال طوبی قرار است جوانب مختلفی از جمله پیادهروی اربعین و خانوادهدوستی را برای مخاطبان به نمایش بگذارد. اما سردرگمی در روایت داستان که به اقتباس نهچندان خوب از کتاب مربوط میشود؛ باعث شده مخاطب بین فضایی عاشقانه، پلیسی، معنوی و معمایی در رفتوآمد باشد. سریال مرکزیتی دراماتیک ندارد. مرکزیتی که عناصر طرح، حول محور آن در گردش و هماهنگی باشند. از طرفی در یک اثر هنری به جزئیات ریز و در ظاهر نهچندان با اهمیت، توجه میشود. این توجه در وهله اول دقت فیلمساز را نشان داده و در وهله دوم احترامی که به مخاطب میگذارد. اما این اثر نه تنها این دقت و احترام را نداشت بلکه به ویروس گاف هم مبتلا شده بود. ویروسی که بسیاری از تولیدات امروز صداوسیما به آن مبتلا هستند. در قسمت اول سریال جعبه گز کرمانی به نمایش درآمد. جعبهای که شمایل آن شبیه محصولی است که امروزه در بازار وجود دارد. آیا در دهه ۵۰، گز کرمانی به همین شکل عرضه میشد؟! یا در قسمت سوم سریال، موتورسیکلت با پلاک دیده شد. قانون مصوب در این مورد مربوط به سال ۱۳۷۳ است. همیشه توجه به جزئیات است که اعتبار یک اثر را در دید مخاطب حفظ میکند.( کاوا: 2018)
شاید سختگیرانه باشد،که بخواهیم سریال طوبی را در کنار آثار شکست خورده دیگر در این حوزه قرار دهیم. مثلا، قطعا این سریالی مانند معمای شاه که البته از تولیدات رده الف سازمان بوده، کاری رو به جلو و با کیفیتتر است. اما آیا بیننده آشنا با آثار روز جهان و ایران، به این سطح راضی است؟ صداوسیما، امروز درگیر مسائل مختلفی است؛ اما هسته مرکزی این مسائل شاید یک چیز باشد؛ تمرکز صرف بر کمیت. در کشورهای صاحب صنعت در عرصه تلویزیون، تولید آثار نمایشی تلویزیون در سه مرحله پیشتولید، تولید و پستولید با دقت و تمرکز بالا پیگیری میشود. دقت و تمرکزی که جهت ارائه اثری مقبول به مخاطبان است. کما اینکه اگر اثری نتواند جای خود را بین تماشاگران پیدا کند؛ تولیدش متوقف خواهد شد. در دنیای امروز، کیفیت با رقابت شکل میگیرد و اگر قرار به پیشرفت و تحول در صداوسیما است؛ اولین قدم رشد، فضای رقابتی در عرصه رسانهای کشور است و دوم، فضا دادن همزمان به نیروهای قدیمی و جدید. توقع میرود در زمانی که گروههای ساخت فیلم و سریال شبکههای سیما در مرکز سیمافیلم ادغام شدهاند و ساختار چابک و متمرکزی برای ساخت و تولید آثار بوجود آمده؛ آثار از کیفیت قابلقبولتری برخوردار باشند.
منابع:
1- https://www.shahrvand-newspaper.ir/
2-https://7sobh.com/
3- https://cinemaschools.ir/
4- ولز-لاسن،شانون. اقتباس برای تلویزیون،ترجمه سروش جنتی، تهران:اتشارات سروش -1402
5- کاوا،کتی.کتاب تلویزیون،ترجمه سرور صیادی،تهران:انتشارات ققنوس-1400
این مطلب در شماره 27 نشریه نبض دانشگاه صداوسیما منتشر شده است.
نبض | تپش تحول، از دل دانشگاه
نبض صداوسیما @iribnabz