نبض صداوسیما
نبض صداوسیما
خواندن ۵ دقیقه·۱۲ روز پیش

یاد باد آن روزگاران یاد باد!

محمدمهدی صحبتی | دانشجوی ارشد پژوهش علوم اجتماعی – دانشگاه تهران
زمان لازم برای مطالعه: 4 دقیقه

مفهوم «زوال مرجعیت رسانه‌ای صداوسیما» در ادبیات جامعه علمی، رسانه‌ای و ژورنالیستی کشور چند سالی است که رواج پیدا کرده است. این مفهوم یکی از اصطلاحاتی است که جناح‌های مختلف برای انتقاد از وضعیت رسانه ملی به‌کار می‌گیرند. از لحاظ کمی و کیفی، انتقادات قابل‌توجهی به صداوسیما وارد است. اما در ابتدا باید مفهوم «مرجعیت رسانه‌ای» را به‌صورت دقیق تعریف کرد. سپس وضعیت جهانی رسانه‌های خدمات عمومی را ترسیم و در نهایت وضعیت صداوسیما را در این بافتار بررسی کنیم.

برای تعریف مفهوم «مرجعیت رسانه‌ای» بر اساس پژوهش سلیم و همکارانش در سال ۱۴۰۲ صحبت خواهیم کرد؛ او در این پژوهش دو رکن اساسی برای این مفهوم در نظر می‌گیرد. رکن اول، رسانه‌ای را مرجع می‌داند که محل مراجعه اکثریت مخاطبان است. اینکه رسانه‌ای مورد اعتماد و منشأ اثر برای مخاطبان باشد نیز رکن دوم مرجعیت رسانه‌ای است. بدون شک، اعتماد به‌عنوان عاملی اساسی برای سنجش اثربخشی رسانه‌ها مطرح است. این اعتماد وارد بافتار جامعه می‌شود و خود را در افکار عمومی بازتولید می‌کند. این بازتولید را می‌توان اصلی‌ترین کارکرد رسانه‌های خدمات عمومی دانست. دهه ۵۰ تا ۹۰ میلادی، همزمان با دهه ۶۰ تا ۸۰ شمسی، سال‌های قدرتمند رسانه‌های خدمات عمومی قلمداد می‌شود. سال‌هایی که اعتماد اجتماعی به این رسانه‌ها بیشتر بود. اما به گفته استرامباک و همکاران در سال ۱۳۹۸، این رسانه‌ها امروز در فضای رسانه‌ای نوین بیش از پیش در معرض کاهش اعتماد هستند. مهم‌ترین علت این کاهش اعتماد را می‌توان در تکثر منابع اطلاعاتی جست‌وجو کرد. همچنین، عاملی که اعتماد به رسانه‌های بزرگ را کمتر و اعتماد به خرده‌رسانه‌ها را بیشتر کرده است؛ همسویی دقیق‌تر مخاطبان با تولیدکنندگان خاص است. یکی از مهم‌ترین علل این امر را می‌توان همه‌جانبه‌گرایی رسانه‌های خدمات عمومی دانست.

با بیان مسئله مرجعیت رسانه‌ای به مفهوم شهرت برخورد می‌کنیم. از نظر روشندل اربطانی و همکاران در سال ۱۳۹۴، شهرت یک سازمان رسانه‌ای، ارزیابی کلی مخاطبان از رسانه است. این ارزیابی حاصل جریان مداومی از مجموعه تولیدات رسانه‌ای است. تا پیش از عصر اینترنت، هزینه تولید و انتشار محتوا بسیار بالا بود و تداوم تولیدات رسانه‌ای تنها با سرمایه‌گذاری دولتی یا بخش خصوصی قدرتمند ممکن بود. به همین دلیل، شهرت رسانه‌ای نیز به منابع قدرت و ثروت گره خورده بود.

اما امروزه تولید محتوای مداوم حتی به‌صورت شخصی نیز امکان‌پذیر شده است. به‌طوری‌که بسیاری از خرده‌بلاگرها محتواهای ابتدایی فعالیت خود را تنها با تلفن همراه تولید می‌کنند. از این رو، تولیدات باکیفیت توسط شرکت‌های کوچک‌تر نیز آسان شده و چه‌بسا ضریب نفوذ و چرخش بیشتری در میان مخاطبان فضای مجازی داشته باشد. رایگان شدن هزینه انتشار، همراه با کاهش قابل‌توجه هزینه‌های تولیدات رسانه‌ای، عصر تکثر رسانه‌ای را شکل داده. در این عصر شهرت را می‌توان در میان خرده‌تولیدکنندگان و رسانه‌های خرد نیز پیدا کرد.

سلیم معتقد است رسانه مرجع، بازار محتوا، مرجعیت حرفه‌ای و متخصصان رسانه، صنعت رسانه و بازار مخاطب را رهبری می‌کند. از سوی دیگر، او عوامل واسطه‌ای مرجعیت رسانه‌ای را در سه مورد مختصات رسانه در رابطه بین مردم و حاکمیت، مشروعیت و کارآمدی، و جایگاه رسانه در نظام حکمرانی کشور می‌داند. بدون شک، سنجش مرجعیت رسانه‌ای صداوسیما نیاز به ترسیم دقیق و علمی با این عوامل دارد.

پژوهش‌ها و افکارسنجی‌های خرد و متعددی در خصوص مرجعیت رسانه‌ای در ایران انجام شده است. برای نمونه، در ۹ موج نظرسنجی مرکز افکارسنجی ایسپا در خصوص مهم‌ترین منابع کسب اخبار در میان مردم ایران، در دوره‌های مختلف نشان می‌دهد مرجعیت خبری صداوسیما از حدود ۷۳٪ در سال ۱۳۸۳ به حدود ۴۳٪ در سال ۱۴۰۰ رسیده است. همچنین، مرجعیت رسانه‌ای شبکه‌های اجتماعی از میزان نزدیک به صفر در سال ۱۳۸۳ به رقم ۴۲٪ در سال ۱۴۰۰ رسیده که نشان‌دهنده زوال مرجعیت خبری صداوسیماست.

اما مرکز پژوهش‌های مجلس در یکی از پژوهش‌های خود با نام «درآمدی بر چالش‌ها و دیدگاه‌های رایج در مرجعیت رسانه‌ای» ادعا کرده است که فقدان مفهوم‌سازی و تعریف عملیاتی از اصطلاحی مانند «مرجعیت رسانه‌ای» ناشی از عدم تعیین دقیق شاخص‌های فراگیر نظیر شاخص‌های ترکیبی است. اغلب پژوهش‌ها مبتنی بر شاخص‌های کلی یا موردی است. در این پژوهش، چهار چالش اصلی پیش روی مرجعیت رسانه‌ای عبارت‌اند از: ۱. نفوذ رسانه‌های اجتماعی به‌عنوان پلتفرم، ۲. بروز تغییرات اساسی در نحوه استفاده مخاطبان و کاربران، ۳. شیوه گزینشگری و دروازه‌بانی و اطلاع‌رسانی سیاست‌ها، و ۴. تکثر و تعدد رقبای رسانه‌ای.

اغلب دیدگاه‌ها دهه حاضر را دوران مرگ امپراتوری رسانه‌های خدمات عمومی می‌دانند. تریسی در کتاب خود با عنوان «افول و سقوط رسانه‌های خدمات عمومی» معتقد است که رسانه‌های خدمات عمومی در همه جهات در حال عقب‌نشینی هستند. او سقوط این رسانه‌ها را در آینده و عاقبت دموکراسی تاثیرگذار می‌داند و برای آن ابراز نگرانی کرده است. وی از استعاره «جسد در مرخصی» برای رسانه‌های خدمات عمومی استفاده می‌کند. از نظر او، آخرین تلاش‌های این رسانه‌ها برای بقا بی‌نتیجه بوده و حاصل این سقوط، بحران عمیق و واقعی برای لیبرال دموکراسی است.

به‌صورت کلی و بر اساس پژوهش‌های جهانی، زوال امپراتوری رسانه‌های خدمات عمومی در سراسر جهان امری پذیرفته‌شده است. با این وجود، بسیاری از شبکه‌ها و شرکت‌ها خود را همگام با تکنولوژی‌ها به‌روز کرده و سعی در تولید و انتشار محتوا در بسترهای آنلاین و دیجیتال داشته‌اند. اما با این وجود، هزینه‌های سرسام‌آور تولیدات رسانه‌های خدمات عمومی رقابت طولانی‌مدت در فضای سایبر را به لحاظ اقتصادی برای آنان غیرممکن ساخته است. صداوسیمای جمهوری اسلامی نیز هنوز به این عرصه به چشم امری فرعی نگاه می‌کند و آن‌طور که باید تولید محتوا به تناسب بسترهای مختلف را جدی نگرفته است.

نتیجتاً، به دلایل یادشده، حیات اقتصادی رسانه‌های خدمات عمومی به پایان رسیده و نیاز آن‌ها به تزریق بودجه و تأمین هزینه‌های مالی از سوی دولت‌ها یا شرکت‌های ثروتمند امری ناگزیر است. اما فارغ از کارکرد اقتصادی این نوع رسانه‌ها، و بر اساس نظر نیکولاس مارتین، نیاز به تولید محتوای باکیفیت، پاسخگویی در قبال محتوای تولیدشده، تولید محتوای عام، در نظر گرفتن اقلیت‌ها، دوری از منافع شخصی، توجه به خیر جمعی، آموزش و فرهنگ‌سازی و در دسترس همگان بودن، باعث می‌شود تا رسانه‌های خدمات عمومی همچنان در جهان رسانه‌های آنلاین زنده بمانند.

این مطلب در شماره 27 نشریه نبض دانشگاه صداوسیما منتشر شده است.

نبض | تپش تحول، از دل دانشگاه

افکار عمومیتولید محتوا
[ نبض صداوسیما در دانشگاه شما می زند. "مقام معظم رهبری (مدظله العالی)"] نشریه و تریبون تشکل جامعه‌رسانه‌اسلامی دانشگاه https://zil.ink/iribnabz
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید