iro.foresightclub
iro.foresightclub
خواندن ۸ دقیقه·۵ سال پیش

خلاصه مقدمه‌ی کتاب آینده؛یک توضیح بسیار کوتاه(The Future: A Very Short Introduction)

معرفی آینده

آینده‌ای که در انتظار ماست یک احتمال است که ما نسبت به‌روزهای بعد خود داریم. چه امید نسبت به یک روز درخشان باشد و چه احتمال نابودی زمین و آوارگی و یا حتی انقراض انسان‌ها و تمام موجودات زنده دیگر.

وقتی‌که امروزه شاهد حمله‌های تروریستی، اختلافات سیاسی و اقتصادی و شیوع بیماری‌های روانی میان جوانان هستیم به نظر می‌رسد که منظور ما از آینده شاید زمان رستاخیز باشد.

افعال و اوامری که ما امروز و طبق سلایق و امکاناتمان می‌سازیم، چه بخواهیم، چه نخواهیم، همواره بر روی زندگی نسل‌های آینده تأثیرگذار خواهد بود همان‌طور که وقتی وقایع تاریخی را مرور می‌کنیم و به امروز می‌رسیم زنجیره‌ی اتفاقات را به‌خوبی درک می‌کنیم.

حال کمی انواع آینده را مرور کنیم:

در حقیقت آینده‌ای وجود ندارد که ما تمام اتفاقات را بتوانیم از روی الگوسازی حدس بزنیم و نظر قطعی بدهیم، اما آینده‌های ممکن وجود دارند ولی ما نمی‌توانیم (غیر از موارد محدود) آن را به‌کل آینده بست دهیم. مثلاً می‌توانیم امید داشته باشیم که وضع اقتصادی طبق فرمولی که امروز به دست میاوریم تا حدود 10 سال دیگر ملایم شود و ... .

نوعی دیگر از آینده، آینده‌های دارای قطعیت است که روزمره آن‌ها را درک می‌کنیم مثلاً خورشید هرروز صبح طلوع می‌کند و شب غروب می‌کند یا مثلاً بعد هر 3 ماه فصل عوض می‌شود و ... ولی باز با این احوالات آینده‌ی ما از امروزمان پیچیده‌تر و غیرقابل‌اعتمادتر است.

دایره‌ی دفاعی ایالات‌متحده عبارتی را در دهه 1990 در وصف آینده با عنوان VUCA بیان کرد که از 4 کلمه‌ی فرّار[1], فاقد قطعیت[2], پیچیده[3],مبهم[4] تشکیل‌شده بود که در دنیای کسب‌ وکار از این عبارت استفاده می‌کردند.

کلمه‌ی آینده به‌خودی‌خود ساده و رایج است. دانشگاه‌ها عبارات اصلاح آینده و کسب آمادگی برای آینده را در برنامه‌های راهبردی خود جهت هشدار قرار داده‌اند.

آینده به‌طور اسرارآمیزی همیشه در حال تغییر است. آینده متناقض نماست، آینده کاملاً باز و فراتر از کنترل ماست.

آینده بستری برای تخیلات علمی است. آینده می‌توان کوتاه، بی‌دوام، بی هیجان و حتی نقطه سیاه زندگی انسان باشد ولی از آن‌طرف می‌تواند هیجان‌انگیز، با طول عمر زیاد، پایدار و نقطه عطف زندگی شخص باشد. چیزی که این دو را از هم جدا می‌کند می‌تواند تلاش، شرایط و امکانات باشد.

رایج‌ترین اصطلاحات مربوط به مطالعه‌ی آینده: آینده‌پژوهی، آینده‌نگری و دورنگری هستند که متعاقباً به آن‌ها خواهیم پرداخت.

اولین قدم در حوزه‌ی آینده، غیب‌گویی[5] است. به این شکل که با اطلاعات پیش فرضی که داریم و با رؤیاها و ایده‌های خود بتوانیم، هرشکلی را برای آینده متصور شویم که البته این عبارت امروزه زیاد کاربردی ندارد.

در قرن 21 عبارت پیش‌بینی[6] خیلی رایج شد و هر نوع متن درباره‌ی آینده را پوشش می‌داد.

البته دو عبارت forecast و predictionبسیار به هم نزدیک هستند اما تفاوت‌های مشهودی دارند که به آن‌ها خواهیم پرداخت.

ـ predictionیک عبارت مشخص و مخصوص برای زمان و مکانی نه چنان دور و توام با قطعیت بالا است برای مثال هفته‌ی دیگر وضعیت آب‌وهوای تهران بارانی خواهد بود.

ـ درحالی‌که forecast یک بیان احتمالی می‌باشد و در حد حدس زدن می‌باشد برای مثال طی 20 سال آینده استان کرمان زلزله‌ای 6 ریشتری را در انتظار دارد.

اچ.جی.ولز از اولین کسانی بود که در زمینه‌ی پیامدهای آینده مطالعاتی را به انجام رساند. ازاین‌رو 24 ژانویه سال 1902 را که اولین روز تدریس ولز در موسسه سلطنتی بود را به‌عنوان زادروز مطالعات آینده نام‌گذاری کردند. ولز دریکی از مصاحبه‌های رادیویی خود این‌گونه گفت که: در رشته‌ی تاریخ هزاران استاد دانشگاه فعالیت می‌کنند اما در رشته آینده‌نگری حتی یک استاد دانشگاه هم وجود ندارد. هنوز همه‌ی افراد درگیر پیامدها هستند و هنوز هم پس‌ازآنکه در سختی می‌افتیم، دنبال راهی برای عبور از آن هستیم و پیش از سختی‌ها به موضوع فکر نمی‌کنیم.

اولین کسی که رویکرد علمی را وارد حوزه‌ی مطالعه آینده کرد آقای اوسیپ کی فلچتم بود وی همچنین اصطلاح آینده‌شناسی را معرفی کرد. آینده‌شناسی از روش‌هایی نظیر تفسیر، کلیت بخشی و گمانه‌زنی استفاده می‌کند. در سال 1957 فیلسوف و تاجر فرانسوی گاستون برگر عبارت دورنگری را معرفی کرد. چندی بعد او مرکز بین‌المللی prospective de را تأسیس کرد و مجله دورنگری را نیز منتشر کرد.

همچنین آینده‌نگر فرانسوی میشل گودت تأکید داشت: دورنگری آینده را به‌عنوان ماحصل و نتیجه‌ی عامل انسانی در نظر می‌گیرد که با اهداف و اعمال انسان مشروط شده است. چند سال پس از برگر برنارد دو ژوونیل سازمانی به نام آینده پذیران را در پاریس بنیان‌گذاری کرد و مجله‌ای به همین نام را هم منتشر نمود که تا امروز هم نشر آن متوقف نشده است. دو ژوونیل همچنین معتقد بود که آینده به‌آسانی قابل شناختن نیست پس می‌توان نتیجه گرفت که برای هر یک از وضعیت‌های مشخص مربوط به امورمان دامنه‌ی گسترده‌ای از آینده‌های ممکن وجود دارد.

به‌موازات این توسعه‌ها در اروپا موسسه‌ی RAND در آمریکا به توسعه‌ی روش‌شناسی برنامه‌ریزی سناریو پرداخت که هرمان کان در دهه 1960, پیر واک در دهه 1970 و گودت در دهه 1980 پیشتازان این عرصه بودند.

در اواخر دهه 1960 برخی از بزرگ‌ترین تغییراتی که در دیگر رشته‌ها در حال وقوع بود، بر حوزه‌ی مطالعه آینده هم تأثیر گذاشت. پافشاری متفکران پیشگامی همچون جیمز دیتور و النورا ماسینی موجب تغییرات مهمی در نام‌گذاری این حوزه از مطالعات رخ دهد. بدین ترتیب که واژه‌های آینده و مطالعات باهم جمع شوند و عبارت آینده‌پژوهی شکل بپذیرد.

عبارت آینده‌پژوهی با تأسیس و بنیان‌گذاری فدراسیون جهانی آینده‌پژوهی در سال 1973 رسمی‌تر شد.

این عبارت در حوزه‌ی دانشگاهی فراتر از یک‌رشته است و شامل آموزش، فلسفه، جامعه‌شناسی، تاریخ، روانشناسی و نظریه‌های اقتصادی و مشاهدات زندگی واقعی می‌باشد.

آینده‌نگری راهبردی به‌طورکلی به‌عنوان یک زیرشاخه از آینده‌نگری تلقی می‌شود. ریچارد اسلاتر آن را تلفیق روش‌های آینده‌اندیشی و روش‌های مدیریت راهبردی می‌داند.

عبارات و اصطلاحات محدود دیگری هم وجود دارد که توسط اشخاص یا گروه‌های کوچک استفاده می‌شدند که به تعدادی از آن‌ها می‌پردازیم:

ـ عبارت پیش‌گویی[7] در طول جنگ سرد در منطقه‌ی اروپای شرقی استفاده می‌شد.

ـ اصطلاح دیگری که در اوایل دهه 1970 استفاده می‌شود، آینده‌گرایی[8] نام داشت که امروزه هیچ استفاده‌ای ندارد.

ـ عبارت پیش‌نگری[9] که ولز در کتابش با عنوان پیش‌نگری‌ها از آن استفاده کرده بود مجدداً در حال مطرح و برجسته شدن است.

ـ در دهه 1980 فرانک بیان چری عبارت پیش‌نگری سیاسی[10] را در یک بستر سیاسی اروپایی ابداع کرد.

ـ توسعه‌های دیگر شامل پیش‌نگری پروژه[11] در ایتالیا و گروه پژوهش نگری در انگلستان است.

ـ اما جدیدترین عبارت در حوزه‌ی آینده‌گرایی عبارت روند نگاری نقطه‌ای[12] است و به این موضوع اشاره دارد که آینده چیزی بیش‌ازپیش نمایی روندهای گذشته نیست.


در سال 1932 که ولز پیام خود را اعلام کرد همه‌چیز تغییر کرده و اساتید متعددی در حوزه‌ی آینده‌نگری در دنیا وجود دارد و کرسی‌های دانشگاهی زیادی به مباحث آینده‌پژوهی تخصیص پیداکرده است که بیشتر آن‌ها در دوره‌ی کارشناسی ارشد در دانشگاه‌ها می‌باشد. کتاب‌های زیادی در این حوزه تحریر شده، مؤسسات زیادی نیز برای پژوهش در این رشته تأسیس‌شده و در حال حاضر حداقل 5 رویکرد فلسفی مستقل آینده‌پژوهی وجود دارد.

پس‌ازاین همه کش‌وقوس‌ها بر سر اسم این حوزه‌ی فرا رشته‌ای در طول یک قرن بالاخره همه بر سر نام آینده‌پژوهی به توافق رسیدند.

آیا آینده‌ یک آرمان شهر (مدینه فاضله) است؟

مورخان حوزه‌ی آینده، اغلب ادبیات آرمان‌شهری را به‌عنوان مستندات نخستین مفاهیم حوزه‌ی آینده در نظر می‌گیرند و یک سؤال مهم نیز وجود دارد که آیا آینده زمانی است که به زودی فرا خواهد رسید؟(یعنی آینده از جنس زمان است؟) یا یک مکان خیالی است که بیانگر دلواپسی‌ها و آرزوهای ماست.

در اصل آرمان‌شهر[13]و ویرانشهر[14] داستان‌هایی هستند راجع به آینده‌های مطلوب و یا ترسناکی که در مکان‌هایی غیر ازاینجا و اکنون رخ می‌دهند.

آرمان‌شهر به شکلی که ما امروزه می‌شناسیم ریشه در یونان باستان و جمهوری افلاطون دارد که به‌عنوان اولین تلاش جدی برای خلق یک الگوی آرمان‌شهری از تمدن به‌طور گسترده‌ای موردقبول است.

آرمان‌شهرهای نخستین، عمدتاً و بیشتر به‌منظور بنا در یک مکان دیگر ترسیم و تصور می‌شدند چراکه حکایات تمثیلی از یک مکان بهتر توأم با مفاهیمی متفاوت از زندگی روزمره را نوید می‌دادند.

مفاهیم آرمان‌شهری و ویران شهری هم مانند تمام مفاهیم دیگر، به‌مرور تکامل پیداکرده‌اند.

در اواخر قرن هجدهم میلادی ظاهر و شکل حکایت آرمان‌شهری، دچار یک تحول صریح آینده‌گرایانه شد. وندل بل استاد جامعه‌شناسی نیز دراین‌باره گفته: در اواخر قرن هجدهم میلادی، در نوشته‌های آرمان‌شهری دیدگاه‌ها جهش ملموسی از مکان محور به زمان محور رخ داد به‌طوری‌که نگاه «یک مکان دیگر در همان زمان » به « همان مکان درزمانی دیگر » تغییر پیدا کرد.

تلاش برای رام کردن زمان

به‌عنوان بخشی از تلاش انسان برای فهم و رام کردن دنیایش، عازم هزاران سال قبل می‌شویم تا به امید کنترل آینده، زمان را اندازه‌گیری و کنترل کنیم. این مهم، در مقیاس ماکرو از طریق تقویم و در مقیاس میکرو توسط ساعت‌ها محاسبه می‌شده است.

اکثر تقویم‌های تاریخی که امروزه می‌شناسیم (هخامنشی، ایرانی، چینی، رومی و ...) در حدود 2 تا 3 هزار سال قبل ابداع‌شده‌اند که مصادف با تغییر شکل چارچوب زمان در فلسفه‌های یونانی بوده است.

تقویم‌ها نشان می‌دهند که چگونه انسان‌ها تلاش کردند تا الگوهای گردش‌های زمانی ماکروی خورشید، ماه، ستارگان را برای به چنگ آوردن آینده بفهمند و تا حدی پیش‌بینی کنند.

از طرفی دیگر ساعت‌ها هم برای اندازه‌گیری زمان در یک مقیاس بسیار میکرو مورداستفاده قرار می‌گرفتند و هدف آن‌ها کمک به جهت‌دهی فعالیت‌های روزانه بوده است.

در فاصله‌ی مابین تقویم‌ها و ساعت‌ها، ما ساعت‌های نجومی و اسطرلاب‌ها را یافتیم. توسعه‌های اولیه ساعت‌ها بر اساس علوم ستاره‌شناسی انجام‌شده‌اند و نشان‌دهنده‌ی مفاهیم زمانی مرتبط با گردش‌های کیهانی بوده‌اند.

ساعت‌های مچی، الکترونیکی، نجومی و... هرچقدر هم که در ظاهر و امکانات باهم فرق داشته باشند بازهم وظیفه اصلی‌شان این است که زمان را به ما نشان می‌دهند.

درحالی‌که ممکن است احساس کنیم در یک آینده‌ی نگران‌کننده که امکان خروج از آن‌هم وجود ندارد، محبوس شده‌ایم. یادگیری روش‌های مختلف اندیشیدن به آینده، انتخاب‌های زیادی به ما خواهد داد و ما را توانمند خواهد کرد تا بتوانیم آینده‌های جایگزین را از بین بی‌شمار احتمالات موجود در آن خلق کنیم.

[1] volatile [2] uncertain [3] complex [4] ambiguous [5] prediction [6] forecast [7] prognostics [8] futurism [9] anticipation [10] political anticipation [11] project anticipation [12] trend spotting [13] utopia [14] dystopia

آیروباشگاه آینده نگری آیروآینده نگریآینده پژوهیجنیفر ام گیدلی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید